صالحی امیری در یادداشتی نوشت؛
استان مرکزی؛ بازخوانی ژرفای هویت و معماری فرهنگی ایرانزمین
سیدرضا صالحیامیری وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در یادداشتی نوشت: سفر ۱۵ آذرماه به استان مرکزی، اگرچه ادامهای از برنامههای استانی و بازدیدهای میدانی بود، اما در بطن خود امکانی فراهم کرد برای بازاندیشی دوباره در بنیانهای هویتی ایران و در منطق حکمرانی فرهنگی که باید در عصر جدید به آن اتکا کنیم. ورود به خمین ـ زادگاه امام خمینی(ره) و شهری که هزار شهید در آغوش دارد ـ مواجههای بود با سرچشمه آن اندیشهای که توانست در میانه قرن گذشته، معادلات معنایی جامعه ایرانی را از نو صورتبندی کند. خمین «آغازگاه یک دستگاه معرفتی» است؛دستگاهی که، هویت نوین ایران را در افقهای تازهای از انسانسازی، اخلاقمحوری، مقاومت فرهنگی و قدرت نرم نشاند.
به گزارش ایلنا، در آیین افتتاحیه هفته فرهنگی خمین، یادآوری کردم که امنیت و آرامش امروز ایران، ریشه در خون مردانی دارد که همچنان مرجعیت فکری و اخلاقی ملتاند. این گزاره بیانگر آن است که جامعه ایرانی هویت خود را از حافظهای میگیرد که شهیدان ستونهای معنایی آن را شکل دادهاند و خانوادههای آنان چراغهای برافروخته این حافظهاند. تحلیل هر بحران فرهنگی و اخلاقی معاصر بدون رجوع به این بنیان معرفتی ممکن نیست. از همین روست که بازگشت به اندیشه امام(ره) امروز نه یک ضرورت، بلکه الزام حکمرانی است: امام توسعه انسانی را مقدم بر توسعه اقتصادی میدانست و باور داشت جامعهای که از مسیر اخلاق و فرهنگ فاصله بگیرد، حتی اگر در ظاهر توسعه یابد، در باطن دچار فرسایش میشود.
بازدید از بیت تاریخی امام خمینی(ره)، مواجهه با حافظهای بود که بخش بنیادین هویت ایرانی را در خود نگه داشته است. مرمت این بیت، محافظت از لایههای عمیق هویتی است که حیات فرهنگی ایران بر آنها استوار شده است. آنچه میراثفرهنگی را معنا میدهد، تواناییاش در تولید معنا برای امروز و آینده است. بیت امام در خمین دقیقاً همین کارکرد را دارد.
از خمین تا اراک؛ گذار از مشاهده میدانی به تبیین حکمرانی فرهنگی
با عبور از خمین و ورود به اراک، سفر بهتدریج از سطح «مشاهده» به سطح «تبیین حکمرانی» منتقل شد. نخستین نقطه تأمل، موزه بزرگ اراک بود؛ مجموعهای که هرچند هنوز بهطور کامل تکمیل نشده، اما از هماکنون نشانههای یک «کتاب هویت زنده» را در خود دارد. موزه، نه ظرف اشیا بلکه ظرف معناست؛ جایی که نسلهای جدید میتوانند سلسلهمراتب تمدنی خود را بازشناسی کنند. استان مرکزی با نقشنگارههای هفتهزارساله تیرمَرّه، با لایههای فرهنگی ساسانی و صفوی و با حضور عمیق خود در دوره قاجار، حلقهای است در زنجیره تداوم معنایی این سرزمین. نقش بزکوهی حکشده بر سنگها، نماد ۷۰۰۰ سالهای که امروز به نشانه هویتی استان بدل شده، بیانگر همین استمرار تاریخی است: گذشتهای که تنها روایت نیست، بلکه منبع تولید هویت فرهنگی و تمدنی برای اکنون است.
بازار تاریخی اراک، با وسعت ۱۴ هکتار، ۱۷۰۰ حجره، ۲۱ سرا و نزدیک به ۱۰۰ تیمچه، یکی از مهمترین نمونههای حیات اجتماعی شهری در ایران است. اراک تنها شهری است که ابتدا بازار ساخته شد و سپس شهر حول آن شکل گرفت. بهعبارت دیگر، بازار نه عنصر مکمل شهر، بلکه نقطه تکوین آن بود. هنوز نیز بازار اراک مهمترین رگ حیاتی شهر است؛ محلی که در آن هنر، معیشت، اقتصاد، فرهنگ، صنعت و جمعیت در هم تنیدهاند. هر گوشه آن ـ از سراها تا تیمچهها و راستاهای اصلی ـ واجد کارکرد مستقل و درعینحال پیوسته است. بازار، آزمایشگاهی زنده از مفهوم «هویت شهری» است؛ جایی که میتوان دید چگونه تاریخ، اقتصاد و فرهنگ به یکدیگر شکل میدهند. مرمت آن، مرمت پیوستگی حیات شهری است.
خانه تاریخی آیتالله حائری یزدی، نقطهای دیگر از این سفر بود که در آن اهمیت فرهنگی اراک در تاریخ معاصر ایران دوباره به چشم آمد. از همین خانه بود که مؤسس حوزه علمیه قم، با مهاجرتی تاریخی، مسیر شکلگیری یکی از مهمترین مراکز علمی جهان اسلام را رقم زد. امروز که صد سال از تاسیس حوزه علمیه قم میگذرد، خانه حائری، سندی است از نقش اراک در شکلدهی به جغرافیای معرفتی ایران. حفاظت از این خانه، حفاظت از یک «منبع تولید اندیشه» است.
در شورای اداری استان، تلاش شد سه حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی نه بهعنوان بخشهایی مستقل، بلکه بهمثابه اضلاع یک منظومه واحد بازتعریف شوند. میراثفرهنگی، روح جامعه است؛ گردشگری، راهبرد انتقال این روح به جهان؛ و صنایعدستی، تجسم اقتصادی–فرهنگی این روح در زندگی روزمره مردم. هنگامی که یک جامعه میراث خود را از دست میدهد، از روح تهی میشود و جامعه بیروح، حتی اگر کالبدی نیرومند داشته باشد، قادر به استمرار تاریخی نیست.
گردشگری، بهویژه در ساختار سیاست امروز ایران، نقشآفرینی در حوزه قدرت نرم است. بازگشت روند گردشگری به وضعیت مثبت در شهریور، مهر و بهویژه رشد ۱۱.۶ درصدی آبان، نشان داد که برنامههای بازگشت به ثبات مؤثر بوده و ظرفیت احیای سریع داریم.
در صنایعدستی نیز تاکید شد که این حوزه، یک اقتصاد فرهنگی مبتنی بر اصالت، خلاقیت و ریشهمندی است. ساماندهی هنرمندان، بیمه، بازارچهها، صادرات و خانههای صنایعدستی، بازسازی یک اکوسیستم فرهنگی–اقتصادی است که میتواند نقش مهمی در توسعه پایدار ایفا کند.
همچنین دیدار با سرمایهگذار ایرانی مقیم خارج، که قصد اجرای پروژهای گردشگری در زمین ۱۲۰ هکتاری در استان را دارد، نشان داد که توسعه گردشگری نیازمند پیوند سهگانه برنامه، سرمایه و مدیریت استراتژیک است. حمایت از چنین طرحهایی، یک سیاست اقتصادی و فرهنگی است؛ زیرا توسعه گردشگری در ایران همواره به معنای تقویت روایت ملی، ایجاد اشتغال پاک و ارتقای تصویر بینالمللی کشور است.
استان مرکزی، در پایان این سفر، بهمثابه یک الگوی کوچک از ایران ظاهر شد: سرزمینی با عمق تاریخی، تنوع زیستمحیطی، ظرفیتهای بزرگ کشاورزی، چهرههای سترگ ملی چون امام خمینی(ره)، امیرکبیر و قائممقام و مردمانی فرهیخته که هویت این خطه را شکل دادهاند. صنعتیشدن استان، هرچند به توسعه اقتصادی کمک کرده، اما همزمان نیازمند توازن با محیط زیست، میراثفرهنگی و فرهنگ عمومی است. آینده استان زمانی روشن خواهد بود که این توازن برقرار شود.
سفر به استان مرکزی یادآوری کرد که ایران بیش از هر چیز، یک حقیقت فرهنگی است؛ حقیقتی که اگر صیانت شود، مسیر توسعه پایدار روشن خواهد بود و اگر نادیده گرفته شود، هیچ کالبدی توان استمرار نخواهد داشت. وظیفه امروز ما حفظ این عمق فرهنگی و تبدیل آن به سرمایه راهبردی برای ساختن آینده است.


