طرفداری | باشگاه استقلال روزهایی را سپری میکند که بیش از هر چیز به یک شوء رسانهای شبیه است؛ جایی که هر کدام از مدیران، از مدیرعامل گرفته تا سخنگو و حتی مشاور خارجی، بیشتر از آنکه درگیر حل مسائل فنی و ساختاری باشگاه باشند، در حال تولید محتوا برای رسانهها و شبکههای اجتماعی هستند.
ساعده سیما، سخنگوی فعلی باشگاه، بارها در مصاحبههایی که انجام داده، صحبتهایی را بیان کرده که یا بهوضوح اطلاعات دقیق و فوتبالی ندارد یا درست بر خلاف اظهارات قبلی سایر مدیران استقلال بوده است. درواقع مشخص نیست وقتی مدیران باشگاه هر چند روز یکبار از طریق مصاحبه، پست اینستاگرامی یا توییت، مستقیماً با هواداران صحبت میکنند، دقیقاً چه نیازی به داشتن یک «سخنگو» با مواضع متناقض وجود دارد؟
از سوی دیگر، موضوع حضور کلارنس سیدورف بهعنوان «مشاور مدیرعامل» نیز همچنان مبهم است. باشگاهی که چهار ماه است بدون سرمربی مانده، آیا بیش از آنکه نیاز به مشاور خارجی داشته باشد، نیازمند یک تصمیم روشن برای انتخاب سرمربی نیست؟ جالبتر اینکه علی نظریجویباری، مدیرعامل استقلال، بارها از تجربه چهلسالهی خود سخن گفته؛ اما اگر نتیجهی همکاری او با سیدورف، به انتخاب نامی چون فابیو کاریله منتهی میشود (که حتی هواداران رقیب از این گزینه خوشحالترند!) باید دربارهی شکل این همکاری هم تردید داشت.
هوادار استقلال از وعدههای بیهوده، خسته شده است!
در این میان، آنچه بیش از هر چیز آزاردهنده شده، تبدیل شدن مدیران استقلال به اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی است. بهجای تمرکز بر بستن تیم، تمدید قرارداد بازیکنان کلیدی یا آغاز رسمی نقلوانتقالات، شاهد آن هستیم که صفحات اینستاگرامی و توییتری مدیران باشگاه، بیشتر به پلتفرم انتشار وعده و انکار تبدیل شده. انگار نه انگار که استقلال یکی از بزرگترین و پرهوادارترین باشگاههای آسیاست.
در همین فضای مبهم، تعدادی از هواداران استقلال صبح امروز با حضور مقابل ساختمان باشگاه، نسبت به عملکرد مدیریت تیم محبوبشان طی ماههای اعتراض کردند. این تجمع که با سردادن شعارهایی همراه بود، ساعاتی ادامه داشت تا اینکه علی نظری جویباری در میان هواداران حاضر شد و صحبتهایی جنجالی انجام داد. او گفت:
از صبح در حال فحشدادن هستید. همه استقلالی هستیم ولی یک سریها را قبول ندارم. من هم مثل شما دلم برای استقلال میسوزد اما نمیگویم از شما استقلالیتر هستم. من طرفدار این باشگاه هستم و آن را درست میکنم، سالها با این تیم جام آوردم. هرچه خواستید به من گفتید و از بالا همه را گوش کردم! کر که نیستم.
و در ادامه، از تمرکز پنجماههاش گفت:
آمدم به شما بگویم من بلدم تیم را ببندم. ۵ ماه تمرکز کردم، بدترین حرفها را شنیدم و میخواستند تمرکزم را به هم بزنند اما تمرکزم را حفظ کردم. الان بقیه تیمها کجا هستند؟
سؤال دقیقاً همینجاست: پنج ماه تمرکز برای بستن چه تیمی؟ تیمی که هنوز نه سرمربی دارد، نه ستارهای جذب کرده، نه حتی قرارداد بازیکنان فعلیاش را تمدید کرده؟ اگر این اسمش تمرکز است، خروجیاش چیزی جز بلاتکلیفی محض نبوده. اگر این تسلطی است که نظری جویباری مدعیاش است، باید از مدیریت ترسید، نه دلگرم شد. مدیری که هیچ تصمیمی نگرفته، چگونه ادعای بستن تیم دارد؟
و حالا که مدیرعامل محترم پرسیده «بقیه تیمها کجا هستند؟»، بهتر است مروری کوتاه داشته باشیم:
تراکتور، شاکلهی تیم قهرمان جام لیگ برتر را حفظ کرده و علاوه بر تمدید قرارداد سرمربیاش، با تمام بازیکنهای کلیدی خود نیز برای ادامه همکاری به توافق رسیده و پرسپولیس هم اجازه نداده هیچ ستارهای در فوتبال ایران برای تیمهای دیگر باقی بماند و با انسجامی مثالزدنی در نقلوانتقالات حرکت کرده است.
سپاهان هم علاوه بر جذب محمدرضا اخباری و ستارههای نوظهور لیگ بیستوچهارم مانند عارف حاجیعیدی و محمد عسکری، قرارداد بازیکنان کلیدیاش نظیر محمد دانشگر و امید نورافکن را تمدید کرده است؛ همان بازیکنهایی که اتفاقاً استقلال هم خواهان جذب آنها بود و به یکیشان (محمد دانشگر) حتی پیشپرداخت نیز داده شد، اما مدیران آبی نهایتا در جذب او ناموفق بودند!
هیچ بازیکن جدیدی برای استقلال جذب نشده، هیچ تمدید مهمی صورت نگرفته، سرمربی جدید معرفی نشده و هواداران در بلاتکلیفی کامل هستند. این حجم از نمایش بدون نتیجه، استقلال را وارد مرحلهای کرده که باید پرسید: آیا مدیران استقلال واقعاً مدیریت یک باشگاه را بلدند، یا فقط آمدهاند تا عطش حضور در کانون توجهات پس از سالها دوری از فوتبال را فرو بنشانند؟