برخلاف تصور اولیه که آن را یک ایده خام میدانست این پیشنویس چارچوبی دقیق و مرحلهبندیشده است و از نظر حجم و دامنه تعهدات، بهنوعی بازتعریف نظم امنیتی شرق اروپا بهشمار میرود. این سند مجموعهای از امتیازهای سنگین از سوی اوکراین، ضمانتهای امنیتی مشروط از طرف آمریکا و دستاوردهای اقتصادی قابل توجه برای آمریکا و روسیه را در کنار هم قرار داده و عملاً یک مدل «صلح تحمیلی» را پیشنهاد میکند.
در متن طرح بندهای سرزمینی یکی از حساسترین و تعیینکنندهترین بخشهای سند بهحساب میآیند. بند ۲۱ بهطور صریح کریمه، جمهوریهای خودخوانده دونتسک و لوهانسک و بخشی از مناطق شرقی را بهعنوان قلمرو روسیه به رسمیت میشناسد. افزون بر این، بخشهای باقیمانده از استان دونتسک که در کنترل اوکراین است، باید به «منطقه حائل غیرنظامی» تبدیل شود؛ منطقهای که در ظاهر بیطرف است اما در اسناد رسمی به روسیه تعلق میگیرد.
اما با گذر از انتشار چنین طرحی برای صلح میان روسیه و اوکراین، چندین سوال نسبت به این طرح و اثرات آن مطرح میشود؛ طرح ۲۸ مادهای ترامپ برای صلح اوکراین چه ویژگیهایی دارد؟ آیا در شرایط فعلی راهکاری وجود دارد که روسیه حاضر باشد از مناطق تصرف شده در خاک اوکراین صرف نظر کند و جنگ اوکراین به پایان برسد؟ با توجه به مخالفت اروپاییها و بیمیلی زلنسکی به پذیرش طرح ترامپ، تا چه اندازه احتمال پایان جنگ در اوکراین وجود دارد؟
در همین راستا، خبرگزاری خبرآنلاین برای بررسی این پرسش به گفتگو با
اروپایی ها امیدوارند تا این طرح جنجال برانگیز به اجرا نرسد
اگر بتوان که اسم این اتفاق را طرح صلح گذاشت، بنظر می رسد که یکسری خط قرمزهایی که برای اروپا و غرب مهم بوده در این طرح زیر پا گذاشته شده است، به عنوان مثال بحث واگذاری قسمتی از خاک اوکراین به روسیه که تا الان اروپایی ها نسبت به این موضوع نظر منفی داشتهاند. البته که در این طرح، خط قرمز های دیگری نیز رد شده است ولی مهمترین آنها همین بحث واگذاری قسمتی از خاک اوکراین به روسیه است.
به هر حال مجموعه ای از امتیازها در این طرح برای روسیه در نظر گرفته شده است. به غیر از واگذاری خاک اوکراین به روسیه بحث نادیده گرفته شدن مجازات روسیه یا احتمال حذف تحریم ها نیز در این طرح جنجال برانگیز بوده است و به همین دلیل اروپایی ها نیز امیدوارند تا چنین طرحی به موفقیت نرسد.
موازنه قدرت در اروپا به نفع روسیه تغییر پیدا کرده است
واقعیت این است که این جنگ بین روسیه و اروپا است و عملا طرف اصلی این جنگ اروپاییها هستند و به همین دلیل هم است که اروپاییها بیشترین نگرانی را نسبت به این موضوع دارند. زیرا این امنیت اروپای است که در نتیجه این جنگ مخدوش شده و آنها این ارزیابی را دارند که نوع رویکردی که روسیه نسبت به اوکراین دنبال کردهاست، می تواند امنیت کل اروپا را به صورت جدی تر در آینده تهدید کند.
به همین دلیل اروپا در ابتدا بر این مسئله تاکید کرده است که نهتنها روسیه باید سرزمین های اشغالی را پس بدهد بلکه باید بابت تمامی خسارت های وارده به اوکراین غرامت بپردازد و به نوعی تنبیه شود تا دیگر دست به چنین اقداماتی نزند.
مسئله دیگری که اروپایی هارا نگران کردهاست این است که ترامپ دارد به روسیه امتیازهایی را میدهد که مشوق سیاستهای توسعهطلبانه در آینده است. بنابراین مسئله اصلی اروپاییها امنیت است، زیرا تصور می کنند که موازنه قدرت در اروپا در نتیجه این جنگ، به شدت به نفع روسیه تغییر پیدا کردهاست. در نتیجه آنها خیلی بیشتر از آمریکاییها نسبت به پیامدهای جنگ نگران هستند و امیدوارند تا چنین طرحی به مرحله اجرا نرسد.
آمریکا به روسیه امتیاز داده تا از اتحاد آنها با چین جلوگیری کند!
اینکه این طرح متوازن است یا فقط برای یک طرف امتیازهایی را در بر دارد، از جانب هر طرف متفاوت است. قطعا از دیدگاه روسها این طرح فقط میتواند یک بستری برای گفتگو ایجاد کند، یعنی حتی خود روسیه نسبت به این امتیازهایی که برایشان گرفته شده است خیلی قانع نیست، با اینکه ترامپ خیلی سخاوتمندانه این طرح را راه انداخته است.
اما واقعیت این است که دونالد ترامپ سعی کرده است تا با دادن یکسری امتیاز ها به روسیه، به یک جنگ مهم دیگر پایان بدهد و این مورد را به فهرست افتخارات خود اضافه کند، زیرا این مورد، یک مسئله بسیار حیاتی برای ترامپ است و ممکن است که حتی منافع استراتژیک امنیت اروپا را فدای این مسئله کند. اما ممکن است که استراتژیستهایی که به ترامپ مشاوره میدهند، این مسئله را مدنظر داشته باشند که این امتیازهایی که آمریکا به روسیه میدهد، بیشتر به نوع نگاه آنها به روابطشان با روسیه و چین در آینده معطوف است و شاید در حال ایجاد یک نوع طرح رابطه با روسیه هستند تا آنها را از چین جدا کنند و این دفعه اجازه ندهند تا پیوند میان روسیه و چین بیش از پیش مستحکم شود و در آینده پیوند میان این دو کشور تبدیل به یک اتحاد استراتژیک بشود و اتحاد میان روسیه و آمریکا را تحت تاثیر قرار بدهد.
به هر حال برخلاف اروپایی ها که مسئله اصلی شان بحث امنیت سرزمینی و در مرحله بعد موضوع موازنه با چین است، اما برای آمریکایی ها مسئله اصلی، بحث موازنه با چین است، زیرا در نهایت چین را رقیب اصلی خود میدانند و تلاش می کنند تا از این طریق روسیه را از چین جدا کنند و به نوعی با دادن مجموعهای از امتیاز ها به روسیه، آنها را متقاعد کنند تا فاصله خود را با چین حفظ کند یا حداقل از اتحاد بیشتر روسیه با چین جلوگیری کنند.

روسیه از سرزمین هایی که تصاحب کرده، دست نخواهد کشید
همان طور که در این طرح هم مشخص شده است، متصور نیست که روسیه روزی از این مناطق تحت تصرف دست بکشد. مگر اینکه اتفاقات غیرقابل پیشبینی رخ بدهد. بنابراین از این موضوع عملا عبور شده و پوتین هم بارها اعلام کردهاست که چیزی برای اوکراین تغییر پیدا نخواهد کرد و شاید حتی ممکن است که اوکراین سرزمینهای بیشتری را نیز از دست بدهد و روسیه صاحب سرزمینهای جدید بشود.
بنا بر این با توجه به روند موجود، اینکه روسیه بخواهد از سرزمینهایی که تصاحب کردهاست خارج شود، وجود نخواهد داشت.
طرح ترامپ در هر حالتی به نفع روسیه است/ حتی پوتین هم به اجرای صلح خوشبین نیست!
اولا اینکه باید به این نکته اشاره کرد که روسیه متوجه این مسئله شده که با فشار بیشتر میتواند طرف مقابل را وادار به پذیرش درخواستهای خود بکند. دوما اینکه این موضوع تبدیل به مسئلهای شده است که میتواند میان آمریکا و اروپا شکاف ایجاد کند و حمایت آمریکا از اوکراین و اروپا را تضعیف کند. حتی اگر این طرح به اجرا هم نرسد، این موارد برای روسیه میتواند به یک امتیاز تبدیل شود. آمریکاییها هم به نوعی اروپاییها را در برابر یک عمل انجام شده قرار دادهاند.
همچنین خود اروپایی ها نیز متوجه شدهاند که درحال حاضر باید فقط درباره این طرح صحبت کنند و نظر بدهند. اما درخصوص اینکه چقدر امکان دارد که این طرح به ثمر برسد باید تاکید کرد که حتی خود استراتژیستهای روس و آقای پوتین هم نسبت به اتفاق افتادن این صلح خوش بین نیستند. ولی درکل مطرح کردن موضوع صلح برای روسها خوب و دارای امتیاز است. یعنی حتی اگر این صلح به نتیجه نرسد هم برای روس ها برد است. زیرا اگر به نتیجه هم نرسد بالاخره یک شکافی میان اروپا و آمریکا ایجاد کردهاست.
درکل بنظر بنده خیلی زود است تا این موضوع به همین سادگی مدیریت شود و به پایان برسد.
۲۱۹/۴۲


