به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، در حالی که قطارهای پرسرعت هر روز میلیونها نفر را در سراسر جهان جابهجا میکنند، ایالات متحده آمریکا همچنان از این جریان جهانی عقب مانده است. نخستین قطار پرسرعت جهان در سال ۱۹۶۴ در ژاپن راهاندازی شد و چین تا پایان ۲۰۲۵ قصد دارد طول خطوط پرسرعت خود را به بیش از ۵۰ هزار کیلومتر برساند. در اروپا نیز سریعترین قطارها با سرعتی نزدیک به ۳۲۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکنند، اما بیشتر مناطق آمریکا هنوز از چنین سامانهای بیبهرهاند.
کندی پیشرفت پروژههای قطار پرسرعت در آمریکا
تفاوت اصلی میان قطارهای معمولی و پرسرعت در سرعت و زیرساخت آنهاست. قطارهای عادی بهطور معمولاً کمتر از ۱۲۹ کیلومتر در ساعت حرکت میکنند، خطوط میانسرعت تا حدود ۲۰۱ کیلومتر در ساعت میرسند و قطارهای پرسرعت به سرعت بیش از ۲۴۱ کیلومتر در ساعت دست پیدا میکنند. با این حال تنها خطی که در آمریکا میتوان تا حدودی آن را پرسرعت دانست، قطار «آسلا» است که میان بوستون، نیویورک، فیلادلفیا، بالتیمور و واشنگتندیسی حرکت میکند.
این خط در بعضی مقاطع خود قادر است به حداکثر سرعت ۲۴۱ کیلومتر در ساعت برسد، اما چنین زیرساختهایی در دیگر نقاط این کشور وجود ندارد. دلیل اصلی عقبماندگی آمریکا در این حوزه از نظر کارشناسان، ساختار جغرافیایی و الگوی سفر میانشهری آن است. در اغلب مناطق این کشور غیر از شمالشرق، فاصله شهرها یا میزان تردد میان آنها به حدی نیست که سرمایهگذاری سنگین در قطار پرسرعت را توجیه کند.
قطارها به طور معمول جایگزین سفرهای جادهای نمیشوند، بلکه با سفرهای هوایی رقابت میکنند و زمانی مزیت دارند که زمان سفر بین ۱.۵ تا سه ساعت باشد. در این محدوده، مجموع زمان حرکت تا مقصد با درنظر گرفتن مراحل پرواز و انتظار در فرودگاه بهطور معمول کمتر از هواپیماست. در مسیرهای طولانیتر از سه ساعت، پرواز همچنان انتخاب سریعتر است و در مسیرهای کمتر از ۹۰ دقیقه، استفاده از خودرو اقتصادیتر جلوه میکند.

با وجود این، مزایای زیستمحیطی قطار پرسرعت غیرقابل انکار است. این فناوری در مقایسه با هواپیما انتشار دیاکسیدکربن بسیار کمتری دارد و از ظرفیت جابهجایی بیشتری برخوردار است. همچنین در مقایسه با شبکه «آمترک» که در بیشتر نقاط آمریکا حالت تفریحی دارد، قطار پرسرعت میتواند برای سفرهای کاری گزینهای کارآمدتر باشد.
در حال حاضر چند طرح مهم در آمریکا در دست اجرا یا بررسی است. شرکت خصوصی «برایتلاین» در فلوریدا قصد دارد مسیر فعلی خود را به شبکهای با ویژگیهای پرسرعت تبدیل کند. در تگزاس نیز پروژهای برای اتصال دالاس و هیوستون دنبال میشود که با مشکلات متعددی از جمله تملک زمین، لغو کمکهای فدرال و خروج برخی شرکا روبهروست. پروژه پرحاشیه کالیفرنیا نیز تاکنون حدود ۱۹۳ کیلومتر از مسیر «دره مرکزی» را تکمیل کرده است و به کندی پیش میرود. در شمالغرب آمریکا نیز ایدههایی برای احداث خطوط جدید مطرح شده، اما هنوز از مرحله طرح فراتر نرفتهاند.
با وجود تبلیغات گستردهای که حامیان این پروژهها مطرح میکنند، نسبت به تأثیر واقعی آنها بر کاهش ترافیک جادهای تردید وجود دارد. در شرایطی که سیستمهای حملونقل درونشهری بخش زیادی از شهرهای آمریکا هنوز ناکارآمد است، بعید به نظر میرسد راهاندازی قطارهای پرسرعت بتواند وابستگی شهروندان به خودرو را کاهش دهد. در عوض، توسعه شبکههای منطقهای در اطراف شهرهای بزرگ و اتصال مناطق حومهای به فرودگاهها میتواند محرکی برای رشد اقتصادی این مناطق باشد؛ البته به شرطی که دولت همانند سرمایهگذاری تاریخیاش در بزرگراههای بینایالتی، از این پروژهها نیز حمایت مالی کند.

بنابراین قطار پرسرعت فناوری مفید و امیدبخشی است که از نظر زیستمحیطی و مدیریتی مزایای زیادی دارد. با این حال آمریکا باید با احتیاط و دقت درباره محل و میزان سرمایهگذاری در این پروژهها تصمیم بگیرد، زیرا اجرای بیبرنامه و بدون توجه به بازده واقعی اقتصادی، میتواند به اتلاف منابع و شکست پروژهها بیانجامد.


