چرا پروانه ساخت ۳۰ ساله سینمای ایران ناکارآمد شده و به اصلاحات جدی نیاز دارد؟

مدیرعامل خانه سینما معتقد است که در طرح جایگزین پروانه ساخت و نمایش، به سمت نظارت پسینیِ مسئولانه حرکت می‌کنیم؛ ایده‌ای که باعث می‌شود فیلم‌های زیرزمینی هم بتوانند به شورای نمایش بیایند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از تسنیم، به تازگی طرحی از سوی خانه سینما با عنوان طرح «آیین نامه تنظیم‌گری تولید و نمایش هنرصنعت فیلم و سینما» برای تصویب در هیأت دولت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ارسال شده است. طرحی که قرار است در حقیقت جایگزین پروانه ساخت و نمایش سازمان سینمایی شود. البته نسخه کامل این طرح منتشر نشده و در حال حاضر کلیات و مقدمه‌ای در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته است.

برای شناخت بهتر چرایی نگارش و تنظیم این طرح و دیگر ابعاد آن با همایون اسعدیان مدیرعامل خانه سینما در این نهاد صنفی به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه متن مشروح این مصاحبه را می‌خوانید:

برای پاسخ به این سؤال، لازم است ابتدا به ضرورت بازنگری بپردازیم. متأسفانه در ایران، اگر به بسیاری از قوانین، آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌ها در حوزه‌های مختلف مراجعه کنیم، متوجه می‌شویم که بخش قابل‌توجهی از آن‌ها متعلق به بیست یا حتی بیش از سی سال پیش هستند. در حالی‌که مناسبات، شرایط و ابزارها به‌طور کامل دگرگون شده‌اند، این مقررات همچنان بدون تغییر باقی مانده‌اند و بر همان اساس قدیمی اجرا می‌شوند.

در حوزه سینما نیز دقیقاً با چنین وضعیتی مواجه‌ایم. زمانی در ایران، فیلم‌سازی عمدتاً حول بنیاد سینمایی فارابی متمرکز بود. نگاتیو از آن‌جا تأمین می‌شد، تجهیزات فیلم‌برداری عمدتاً در اختیار همان نهاد بود و تعداد لابراتوارها محدود به مراکزی می‌شد که با بنیاد فارابی همکاری داشتند. در عمل، فیلم‌سازی خارج از این چرخه بسیار دشوار و گاه تقریباً غیرممکن بود.

خانه سینما ی ایران , سینما , فیلم ,

اما با گذار از سینمای آنالوگ به دیجیتال، همه‌چیز دگرگون شد. این تحول، نه‌تنها شیوه تولید، بلکه تمام ارکان سینما را تغییر داد؛ از مونتاژ و موسیقی گرفته تا تجهیزات فنی. امروز بنیاد فارابی عملاً دیگر نقشی در این فرآیندها ندارد. با این حال، نظام صدور پروانه ساخت همچنان متعلق به همان دوره است؛ دوره‌ای که بدون پروانه ساخت، اساساً امکان فیلم‌سازی وجود نداشت.

در آن زمان، اگر تجهیزات یا امکاناتی در اختیار فیلم‌ساز قرار نمی‌گرفت، یا وامی تخصیص داده نمی‌شد، تولید فیلم به‌شدت دشوار می‌شد. اما با جهش دیجیتال، وارد عصری تازه شدیم؛ عصری که خود نیز به‌طور مداوم و شتابان در حال تحول است. اگر روزی ورود دوربین‌هایی مانند RED یا Alexa یک نقطه عطف محسوب می‌شد، امروز با دوربین‌های کوچک و ساده نیز می‌توان فیلمی با کیفیت قابل‌قبول تولید کرد.

این تحولات هنوز هم متوقف نشده‌اند. به‌ویژه با ظهور هوش مصنوعی، با دگرگونی بسیار عمیق‌تری روبه‌رو هستیم. ما در دی‌ماه امسال سمیناری در خانه سینما برگزار کردیم که به‌روشنی نشان می‌داد هوش مصنوعی نه‌تنها مناسبات فیلم‌سازی، بلکه کلیت بسیاری از حرفه‌ها را تغییر خواهد داد.

با این حال، در حوزه نظارت و در سطح حاکمیتی، این تحولات تقریباً نادیده گرفته شده‌اند. هنوز از شیوه‌هایی استفاده می‌شود که متعلق به سی سال پیش‌اند و بدیهی است که دیگر پاسخ‌گو نیستند. برای مثال، زمانی که خود من تهیه‌کننده بودم، برای ارسال یک فیلم به جشنواره‌ای خارجی، لازم بود نسخه‌های فیزیکی فیلم را به وزارت ارشاد تحویل دهیم، بررسی شوند و پس از آن، مجوز ارسال صادر شود. امروز اما با چند کلیک می‌توان فایل یک فیلم را به هر نقطه‌ای از جهان ارسال کرد. روشن است که آن نوع نظارت دیگر معنای خود را از دست داده و شکل آن باید تغییر کند.

خانه سینما ی ایران , سینما , فیلم ,

در بخش تولید، تحولات رخ داده‌اند، اما در بخش نظارتی چنین اتفاقی نیفتاده است. همچنان تصور می‌شود که شورایی بنشیند، فیلم‌نامه‌ها را بخواند، اصلاح کند و سپس مجوز ساخت صادر شود. این در حالی است که نسل جدید فیلم‌سازان، اساساً با این قواعد ارتباطی برقرار نمی‌کند. نتیجه این شکاف، رشد روزافزون سینمای زیرزمینی است؛ پدیده‌ای که عملاً امکان کنترل آن وجود ندارد و هر سال گسترده‌تر می‌شود. با توجه به پیشرفت هوش مصنوعی، حتی می‌توان پیش‌بینی کرد که در آینده‌ای نه‌چندان دور، یک فرد به‌تنهایی و در فضای شخصی خود بتواند فیلمی کامل تولید کند. در چنین شرایطی، سازوکارهای فعلی به‌کلی کارآمدی خود را از دست خواهند داد.

از همین‌رو، خانه سینما و بسیاری از فعالان این حوزه به این فکر افتاده‌اند که در برابر این شرایط چه باید کرد. آیا باید همچنان به شیوه‌های گذشته پایبند ماند یا لازم است رویکردی تازه اتخاذ شود؟ پیش‌بینی شخصی من این است که حتی اگر شیوه‌ای جدید نیز اتخاذ شود، به‌دلیل شتاب تحولات، ممکن است در فاصله‌ای کوتاه دوباره ناکارآمد شود. به همین دلیل، شاید نیازمند بازنگری‌های مستمر، حتی هر شش ماه یا یک سال یک‌بار، باشیم.

در مقطع فعلی، ادامه نظارت پیشینی به شکل گذشته، مشکلات متعددی ایجاد کرده است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها، گسترش سینمای زیرزمینی است. اگر پروانه ساخت به معنای بررسی و ممیزی پیشاپیش حذف شود و صرفاً به ثبت اطلاعات عوامل اصلی محدود شود (نه بررسی محتوایی) عملاً همه فیلم‌سازان به عرصه رسمی بازمی‌گردند و چیزی به نام سینمای زیرزمینی باقی نخواهد ماند.

درباره مسائل احتمالی پیرامون این طرح هم باید گفت که هر اصلاح ساختاری جدی، شبیه یک جراحی است و امکان درد و خونریزی دارد. هیچ بیماری صرفاً به این دلیل که جراحی درد، خون‌ریزی یا عوارض دارد، از انجام آن صرف‌نظر نمی‌کند؛ چراکه در بسیاری از موارد، جراحی نکردن به معنای روبه‌رو شدن با مرگ است. امروز سینمای ما نیز در وضعیتی قرار دارد که مکانیزم فعلی آن، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، فرسوده، ناکارآمد و ازکارافتاده است. این سیستم قدیمی دیگر پاسخ‌گوی شرایط جدید نیست و ناگزیر باید برای آن فکری اساسی کرد.

ممکن است طرحی که خانه سینما ارائه داده، بی‌نقص نباشد. حتی ممکن است ایرادات جدی به آن وارد باشد و نیاز به تکمیل و اصلاح داشته باشد. این موضوع کاملاً طبیعی است و اتفاقاً انتظار می‌رود که کارشناسان دیگر نیز به آن نقد و پیشنهاد اضافه کنند. اما در اصلِ ضرورت این جراحی و سرعت بخشیدن به آن، تردیدی وجود ندارد.

در مدل پیشنهادی، وقتی پروانه ساخت به شکل سابق وجود نداشته باشد، تهیه‌کننده و فیلم‌ساز از ابتدا با احتیاط بیشتری پیش می‌روند. آن‌ها می‌دانند که مسئولیت نهایی اثر، کاملاً بر عهده خودشان است و دیگر نمی‌توانند به این استدلال متوسل شوند که «فیلم‌نامه تأیید شده بود». این آگاهی، به‌طور طبیعی باعث خودکنترلی و افزایش دقت در تولید می‌شود.

یک نکته‌ای را باید تأکید کنم که این بحث، به‌هیچ‌وجه ناظر بر فیلم‌های اجتماعی نیست. فیلم‌های اجتماعی ما معمولاً چنین مشکلاتی ندارند و اختلاف‌نظرها در این حوزه بیشتر به تفسیر و نگاه بازمی‌گردد، نه به مسائل حاد محتوایی. مسئله اصلی، عمدتاً در بخش خاصی از سینما، به‌ویژه برخی کمدی‌هاست؛ آثاری که از نظر استانداردهای سینمایی، ابتذال، شوخی‌های جنسی یا توهین به مخاطب، مسئله‌ساز می‌شوند. اتفاقاً مشکل اساسی ما نه در فیلم‌های اجتماعی و نه در آثار سیاسی است؛ بلکه بیشتر در سینمای تجاریِ فاقد اندیشه ریشه دارد. دوستان کارگردان و تهیه‌کنندگانی که دغدغه اجتماعی دارند، نباید نگران برخورد شورای پروانه نمایش باشند. مسئله ما نوعی از سینماست که در سال‌های اخیر به‌طرز عجیبی غالب شده؛ سینمایی که عملاً عرصه را تنگ کرده و میدان را از دیگر گونه‌ها گرفته است. کافی است نگاهی به فهرست اکران‌ها بیندازیم تا ببینیم چه تعداد از فیلم‌ها در این چارچوب قرار می‌گیرند. حتی اگر به همین امسال نگاه کنیم، می‌بینیم که تعداد فیلم‌های اجتماعی تولید و اکران‌شده بسیار محدود بوده است؛ شاید دو فیلم، و در خوش‌بینانه‌ترین حالت چهار یا پنج فیلم. در مقابل، بخش قابل‌توجهی از سینما به سمتی حرکت کرده که هدف اصلی آن، صرفاً بازگشت سرمایه و سودآوری است.

خانه سینما ی ایران , سینما , فیلم ,

در چهار یا پنج سال گذشته، فروش بالای دو یا سه فیلم خاص، این تصور را در میان برخی فیلم‌سازان و سرمایه‌گذاران ایجاد کرده که می‌توان با تکرار همان الگوها به موفقیت اقتصادی رسید. برای مثال، ساخت فیلم‌هایی با ارجاع‌های نوستالژیک به دهه پنجاه یا سال‌های پیش از انقلاب، به این امید که این فضا بتواند مخاطب را تحریک کند و بر فروش اثر بیفزاید.

این تصور به‌وجود آمد که اگر از این نوع شوخی‌ها در سینمای کمدی استفاده شود، فروش فیلم تضمین می‌شود. اما امروز روشن شده که این تصور به بن‌بست رسیده است. امسال، تقریباً تمام کمدی‌ها به‌جز یکی دو مورد  با شکست مواجه شدند، چون چیزی جز تکرار مکررات نبودند. الگویی که یک بار به دلیل تازگی جواب داده بود، با تکرارهای پی‌درپی به فرمولی بی‌رمق و بی‌مزه تبدیل شد.

نمونه روشن آن فیلمی مثل «فسیل» است؛ فیلمی که به‌دلیل نو بودن ایده‌اش موفق شد. اما وقتی همان ایده پنج بار تکرار می‌شود، دیگر جذابیتی ندارد. خلاقیت یعنی کار تازه کردن، نه بازتولید مکانیکی یک الگو. مثل زمانی که کمال تبریزی لیلی با من است را ساخت؛ اولین‌بار بود که با فضای جبهه شوخی می‌شد. بسیاری تصور می‌کردند خط قرمزها شکسته شده، در حالی که اتفاقاً نهایت احترام حفظ شده بود. فیلم شوک‌آور بود، چون نو بود. اما کسانی که بعداً خواستند همان مسیر را تقلید کنند، الزاماً موفق نشدند. همیشه «اولی»‌ها هستند که جریان می‌سازند، نه مقلدان. در دوره‌ای حتی حضور روحانی در فیلم، خط قرمز تلقی می‌شد. بعد ناگهان این تصور شکل گرفت که اگر روحانی را وارد فیلم کنیم، به اثر هویت می‌دهیم؛ در حالی که این هم به‌سرعت به تکرار و ابتذال کشیده شد.

در نهایت، باید بگویم تهیه‌کننده‌ای که وارد این مسیر جدید می‌شود، باید از ابتدا بپذیرد که سرمایه‌گذاری در سینما، مانند هر فعالیت حرفه‌ای دیگر، ریسک دارد. همان‌طور که در هیچ جای دنیا تضمین مطلق برای بازگشت سرمایه وجود ندارد، در این‌جا نیز مسئولیت نهایی با خود سرمایه‌گذار است. تفاوت در این است که با شفاف‌سازی ضوابط و تقویت نظارت پسینی، این ریسک قابل پیش‌بینی‌تر و عقلانی‌تر می‌شود.

در طرح، این موارد دیده شده است. تصور نکنید که فقط یک بند ساده نوشته شده؛ موارد متعددی لحاظ شده است. مهم‌ترین نکته این است که مسیر «ارائه اثر» باز می‌شود. یعنی فیلم‌ساز می‌تواند فیلمش را بسازد و به شورای پروانه نمایش ارائه کند؛ شورا یا می‌پذیرد یا نمی‌پذیرد. اما امکان ارائه وجود دارد، چیزی که امروز برای بسیاری از فیلم‌سازان زیرزمینی اصلاً فراهم نیست.

آیا هیچ موسسه‌ای حق ندارد یک طرحی را به صورت موقت به نهادهای ذی‌صلاح بدهد تا بخوانند؟

این موضوع مصوب هیأت مدیره خانه سینما شد و اگر صلاح می‌دانست در اختیار رسانه‌ها قرار می‌داد.

در آن شورا افرادی هستند که شرایط اجتماعی و ذهنی جامعه مد نظر آنها است و با قوانین و بندهایی که در آنجا هست درباره فیلم‌ها صحبت می‌کنند.

اما آنچه که الان برای من مهم است این است که باید بپذیریم که سرعت تحولات اجتماعی به‌شدت بالاست. من شخصاً نمی‌توانم با قاطعیت بگویم شش ماه یا یک سال دیگر، وضعیت اجتماعی یا ضوابط فرهنگی دقیقاً چگونه خواهد بود. حتی امروز هم نمی‌توانم با اطمینان بگویم اگر دوربینی در خیابان بگذاریم و فیلم بگیریم، چه چیزی قابل نمایش خواهد بود و چه چیزی نه. این مسئله فقط مربوط به سینما نیست؛ انعکاس مستقیم تحولات اجتماعی است. چهار سال پیش، در مصاحبه‌ای گفتم اگر دوربینی از میدان راه‌آهن تا میدان تجریش روشن بماند، خروجی آن قابل نمایش نخواهد بود. امروز این وضعیت پیچیده‌تر هم شده است. فیلم‌ساز در خیابان با واقعیتی روبه‌روست که لزوماً با آیین‌نامه‌ها همخوان نیست. من نمی‌توانم قضاوت کنم شش ماه دیگر جامعه چه چیزی را می‌پذیرد یا رد می‌کند.

سال‌های قبل هم به وزیر ارشاد وقت آقای اسماعیلی گفتم که شاید امثال من که محافظه‌کار باشیم با این قوانین همکاری کنیم اما نسل جدید جوانان فیلمساز اساساً به قوانین شما پایبند نیست. یا باید حذفشان کنید یا اساساً شما را پشت سر می‌گذارد.

به همین دلیل است که معتقدم قوانین و سازوکارها باید دائماً به‌روز شوند. این طرحی که امروز ارائه شده، به نظر ما رسیده که امروز کارآمد باشد، اما ممکن است شش ماه دیگر نیاز به اصلاح جدی داشته باشد. ما نمی‌توانیم برای 10 سال آینده، نسخه‌ای ثابت بپیچیم. یکی از مشکلات اساسی ما در ایران این است که اصلاحات را همیشه با تأخیر انجام می‌دهیم؛ وقتی به بن‌بست می‌رسیم، تازه می‌پرسیم چه باید کرد. تغییر رویه در پروانه ساخت، باید 10 سال پیش اتفاق می‌افتاد. امروز رسیده‌ایم به نقطه‌ای که عملاً با یک بن‌بست مواجه‌ایم. حالا ناچاریم به‌جای اصلاحات جزئی، به فکر یک جایگزین اساسی باشیم.

در نهایت، نگرانی من فراتر از مسئله نظارت است. من نگران آینده اشتغال در سینما هستم. با سرعتی که فناوری، به‌ویژه هوش مصنوعی، در حال پیشرفت است، بیم آن می‌رود که در چند سال آینده، بخش بزرگی از هفت هزار عضو خانه سینما شغل خود را از دست بدهند.

59243

پیشنهادی باخبر