ادعای تریتا پارسی: ایران برای مهار اسنپبک وارد مذاکره مستقیم با آمریکا شده | ترامپ پیشنهاد ایران را رد خواهد کرد
رویداد۲۴| تریتا پارسی، تحلیلگر و دیپلمات ایرانی-آمریکایی، پژوهشگر برجسته مسائل سیاست خارجی ایران و خاورمیانه و بنیانگذار شورای ملی ایرانیان آمریکا (NCRI-US) و همچنین یکی از چهرههای شناخته شده در حوزه دیپلماسی هستهای است. او نویسنده کتاب «دیپلماسی هستهای اوباما» و مقالات متعدد تحلیلی در زمینه سیاست خارجی و روابط بینالملل است و در رسانههای بینالمللی به ارائه دیدگاههای تخصصی درباره ایران و منطقه مشهور است.
پارسی در یادداشتی در ریسپانسیبل استیت کرفت، نشریه موسسه کوئینسی، به بررسی فعال شدن «مکانیزم ماشه» و تحریمها علیه ایران توسط شورای امنیت سازمان ملل پرداخته و تحلیل میکند که هدف واقعی اروپا و آمریکا از این اقدام فراتر از برنامه هستهای ایران است.
او معتقد است که تصمیم کشورهای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) برای بازگرداندن تحریمها، بیشتر به عنوان ابزاری برای وادار کردن آمریکا به همسویی در سیاستهای اوکراین و مقابله با روسیه است تا فشار مستقیم بر برنامه هستهای ایران.
پارسی در این باره مینویسد: شورای امنیت سازمان ملل امروز از طریق مکانیزم «اسنپبک» (بازگشت فوری تحریمها) همه تحریمهایی را که پیشتر تحت توافق هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ لغو شده بودند، دوباره برقرار خواهد کرد. این اقدام از سوی آلمان، فرانسه و بریتانیا (همان قدرتهایی که توافق ۲۰۱۵ را طراحی کردند) آغاز شده و آنها با مسدود کردن آخرین راه خروج دیپلماتیک، مسیر را به سمت رویارویی مستقیم هموار میکنند.
بیشتر بخوانید: تریتا پارسی: برنامه هستهای ایران بهانه است، تروئیکای اروپایی به جبهه واشنگتن پیوستهاند
تریتا پارسی تاکید میکند: این دیگر صرفا درباره برنامه هستهای ایران نیست؛ بلکه یک استراتژی اتحادیه اروپا برای وادار کردن آمریکا به همسو شدن با سیاستهای اروپایی درباره اوکراین است؛ همکاری فزاینده ایران با روسیه در جنگ اوکراین، این کشور را در چشم اروپاییها به تهدید مستقیم تبدیل کرده است. روابط اقتصادی اتحادیه اروپا با تهران پس از سالها تحریم تقریبا ناچیز است. در همین حال، وابستگی اروپا به رابطه فراآتلانتیکی (چه در حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی) بسیار بیشتر از سال ۲۰۰۳ است.
او با اشاره به اینکه «تشدید تنش با ایران دو هدف اروپایی را تامین میکند» مینویسد: نخست، تهران را برای همسویی با مسکو مجازات میکند و پیامی میفرستد که حمایت از روسیه هزینه سنگینی دارد. دوم، اروپا را در زمانی که روابط فراآتلانتیکی تحت فشار تاریخی است با عناصر جنگطلب دولت ترامپ همسو میکند.
تحلیل او این است که ایران برای رهبران اروپایی که در حفظ حسننیت آمریکا ناامید هستند، به یک قربانی راحت تبدیل شده است.
وی با بیان اینکه «این مسائل هیچکدام فرضیه نیستند» ادامه میدهد: صدراعظم آلمان اخیرا اذعان کرد که اسرائیل با بمباران ایران در ژوئن «کار کثیف همه ما را انجام میدهد». این اظهارنظر بیسابقه و صریح بود و نشان میدهد بسیاری در پایتختهای اروپایی به طور خصوصی اعتراف میکنند که اقدامات نظامی اسرائیل علیه ایران، منافع اروپا را با تضعیف کشوری که اکنون با روسیه همسو شده، تامین میکند. به همین دلیل من از مدتها پیش به اثربخشی تلاشهای شجاعانه برای جلوگیری از اسنپبک شک داشتهام. اگر یک طرف مصمم باشد که آن را برای اهداف خود فعال کند، تنها امتیازات هستهای به تنهایی کافی نخواهد بود.
او در ادامه مینویسد: گزارشها حاکی است که ایرانیها به طور مستقیم با آمریکا وارد مذاکره شده و پیشنهادی ارائه کردهاند: به عنوان گام اولیه، آنها آمادهاند ذخایر اورانیوم ۶۰٪ غنیشده خود را بازیابی و رقیق کنند تا در مقابل، مهلت اسنپبک برای چند ماه به طور موقت به تعویق بیفتد. در این فاصله، آمریکا باید تضمینهای محکم ارائه دهد که هیچ اقدام نظامی علیه ایران انجام نخواهد شد. زمانی که ایران اورانیوم غنیشده را بازیابی کند، مکانیزم اسنپبک باید به طور دائم لغو شود؛ ذخیره اورانیوم باید به ۲۰٪ رقیق شود و آمریکا تحریمهایی را که پیشتر توافق شده بود، لغو کند.
این یک توافق موقت خواهد بود که پس از آن مذاکرات برای یک توافق جامع و نهایی دنبال میشود. سایر مسائل مورد اختلاف (مانند دامنه غنیسازی و شدت بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی) به توافق نهایی موکول میشوند.
این تحلیلگر سیاست خارجی اضافه میکند: شایعاتی نیز وجود دارد که دولت ترامپ این پیشنهاد را رد خواهد کرد، زیرا استراتژی آن بر افزایش تحریمهای «فشار حداکثری» استوار است و معتقد است ایران در آستانه فروپاشی است و تنها فشار بیشتر میتواند نتایج دلخواه را به همراه آورد. از سوی دیگر، E۳ قصد دارند اختیار اسنپبک را در اختیار واشنگتن قرار دهند، با امید اینکه سیاست آمریکا علیه روسیه سختگیرانهتر شود. چون روسیه برای اروپا از ایران مهمتر است و چون جلب رضایت اسرائیل برای واشنگتن از اجتناب از رویارویی با ایران اهمیت بیشتری دارد، به نظر میرسد ماهیت مصالحه ایران عملا بیاهمیت است.
پارسی ادامه میدهد: این وضعیت یادآور مذاکرات مشابهی در سال ۲۰۱۱ است، همانطور که در کتابم درباره دیپلماسی هستهای اوباما شرح دادهام: ترکیه و برزیل موفق شدند رضایت ایران برای پاسخ به خواستههای آمریکا و جلوگیری از تحریمهای سازمان ملل را جلب کنند. با این حال، برزیلیا و آنکارا نمیدانستند که دولت اوباما پیش از آن با روسیه به تفاهم رسیده بود (تفاهمی که بر اساس آن مسکو با تحریمهای سازمان ملل موافقت کرده بود) و اعضای هوادار اسرائیل در کنگره نیز اطمینان داده شده بودند که ایران نهایتاً و بدون توجه به مذاکرات تحریم خواهد شد.
او در پایان مینویسد: بنابراین، در لحظه پیروزی (وقتی ایران پس از مذاکرات طولانی «بله» گفت) اوباما جشن را خراب کرد و همان توافقی را که از لولا و اردوغان خواسته بود، نقض کرد. مذاکرات با تهران یک سراب بود؛ چانهزنی واقعی میان بازیگران دیگر رخ میداد و پرونده هستهای صرفا به عنوان یک مهره در بازی استفاده میشد. دیپلماسی برای جلوگیری از اسنپبک نیز همان حس را ایجاد میکند. رقابت واقعی بر سر برنامه غنیسازی ایران نیست، بلکه بین آمریکا و اتحادیه اروپا بر سر روسیه، اوکراین و روابط فراآتلانتیک است. پرونده هستهای ایران صرفاً یک مهره در بازی E۳ به نظر میرسد.