به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خلیج فارس خانه ایران است» نوشت: «فرقی نمیکند کجای خلیج فارس باشید؛ در همه جا تحت رصد ما هستید. این پیامی بود که از دل آشیانه زیرزمینی پهپادهای راهبردی نیروی دریایی سپاه پاسداران به نیروهای فرامنطقهای، بویژه ناوهای آمریکایی حاضر در خلیج فارس مخابره شد.
شامگاه پنجشنبه هفته گذشته، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران و دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران، با حضور در یکی از پایگاههای زیرزمینی پهپادهای این نیرو، بخشی از توانمندیهای ایران در حوزه نظارت و عملیات در پهنه خلیج فارس را به نمایش گذاشتند.
این مراسم رونمایی صرفاً یک نمایش قدرت نبود، بلکه بخشی از استراتژی کلان ایران برای تثبیت جایگاه خود بهعنوان قدرت بلامنازع خلیج فارس را به تصویر کشید. اینکه علاوه بر تنگه هرمز، تمام پهنه آبی خلیج فارس، تحت نظارت و محل اعمال اقتدار ایران است. حضور خیل عظیمی از پهپادهای ارتقا یافته «مهاجر ۶» در پایگاهی که رونمایی شد نیز این گزاره را تأیید میکند.
پهپاد «مهاجر ۶» پیشرفتهترین پهپاد خانواده پهپادی مهاجر است. برد عملیاتیاش به بیش از ۲ هزار کیلومتر میرسد و قادر است با مداومت پروازی ۱۲ ساعته، ۲ یا ۴ بمب هوشمند و نقطهزن «قائم» را با خود حمل کند.
این پهپاد در حوزههای شناسایی با بهرهمندی از سامانههای شناسایی الکترواپتیکی، لیزری، فروسرخ، سیستمهای شنود الکترونیکی دشمن، مقابله با جنگ الکترونیک، سامانه اخلالگر، سیستم شناسایی خودکار، برخورداری از سیستم پرواز و سیستم نشست و برخاست و ناوبری خودکار از جمله پهپادهای هدایتپذیرِ پیشرفته و کارآمد محسوب میشود. اما این همه توانمندیهای این پهپاد محبوب نیست. ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران از کلاس پهپاد جمر «مهاجر ۶» رونمایی کرد تا قابلیت عملیات و پشتیبانی جنگ الکترونیک و آفند الکترونیک علیه شبکههای ارتباطی متخاصم به آن اضافه شود. «جمر» به معنای توانمندی و تخصص در مقابله با جنگ الکترونیک است. قابلیتهای این پهپاد، موضوعی بود که دریادار تنگسیری نیز در جریان رونمایی از جدیدترین آشیانه زیرزمینی پهپادهای نیروی دریایی سپاه پاسداران به آن اشاره کرد. طبق اظهارات فرمانده نیروی دریایی سپاه، پهپادهای حاضر در این آشیانه، به سامانههای جنگ الکترونیک مجهز شدهاند و با توجه به بدنه رادارگریزی که دارند، به این راحتیها قابل شناسایی نیستند.
در تشریح قابلیتهای جدید «مهاجر ۶» بود که همزمان با انتشار تصاویر آشیانه زیرزمینی پهپادهای نیروی دریایی سپاه، تصاویری هم از رصد ۱۰ ساعته ناو آمریکایی «آیزنهاور» از سوی این پهپاد در آبهای خلیج فارس منتشر شد؛ عملیاتی که بدون شناسایی شدن از سوی سامانههای دفاعی پیشرفته ناو آمریکایی انجام شد و نشاندهنده برتری فناوری ایران در حوزه رادارگریزی و جنگ الکترونیک است.
بهنظر میرسد نیروی دریایی سپاه پاسداران با رونمایی از جدیدترین پایگاه زیرزمینی پهپادهای راهبردی، اثبات دو گزاره مکمل را دنبال میکند. اول اینکه برخلاف بازیهای سیاسی-روانی اخیر درباره نام خلیج فارس، مالکیت آن بیقید و شرط در اختیار ایران است و این نیروهای مسلح ایران هستند که در تمام پهنه آبی خلیج فارس و دریای عمان اعمال قدرت میکنند و البته چتر رصد و نظارت ایران به وسعت آبهای خلیج فارس گسترده است. در وهله دوم نیز سپاه پاسداران میخواهد محاسبات نیروهای فرامنطقهای در خلیج فارس را تصحیح کند؛ اینکه پیام ایران صرفاً قرار نیست در حد هشدار باقی بماند و میتواند به وقتش وارد فاز عملیاتی شود. در تشریح این هدف بود که سرلشکر سلامی در رونمایی و بازدید از آشیانه زیرزمینی پهپادهای نیروی دریایی سپاه پاسداران گفت: «این را اعلام میکنیم که هر نقطهای در هر سرزمینی مبدأ تهاجم شود، آن نقطه برای ما مقصد تهاجم خواهد بود و هر نقطه دیگری که منفعت دشمن ما در آن قرار داشته باشد را مورد هدف و اصابت قرار میدهیم.»
رونمایی از پایگاه زیرزمینی پهپادهای نیروی دریایی سپاه پاسداران، گامی در راستای استراتژی «بازدارندگی فعال» ایران بود. این اقدام با نمایش توانمندیهای اطلاعاتی و عملیاتی، تثبیت اقتدار ایران در خلیج فارس و ارسال پیامهای صریح به نیروهای فرامنطقهای، نشان داد که ایران نهتنها در حوزه دفاعی، بلکه در عرصه تهاجمی نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در نهایت اینکه این رونمایی پیامی روشن به جهان مخابره کرد: خلیج فارس، خانه ایران است.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خلیجفارس خط قرمز است، مذاکرات را تا عذرخواهی ترامپ متوقف کنید» نوشت: «در شرایطی که آمریکا با وقاحتی بیسابقه پروژه تحریف هویتی و تهدیدات چندلایه علیه ملت ایران را کلید زده، تداوم هرگونه مذاکره بدون توقف و بازنگری جدی، معنایی جز پذیرش تحقیر ملی و مشروعیتبخشی به سناریوی آمریکایی و بازیگری صهیونیستی ندارد؛ خلیج فارس خط قرمز ملت ایران است و عبور از آن، خط پایانی بر هرگونه گفتوگوی دیپلماتیک باید باشد.
خلیجفارس، نه یک نام صرف جغرافیایی بلکه شناسنامه ملت ایران، سند افتخار یک تمدن و رمز بیداری تاریخی ملتی است که قرنها در برابر استعمار و استکبار ایستاده است. این نام ریشه در هویت دارد؛ و اگر کسی بخواهد به هویت این ملت دستدرازی کند، بیتردید با پاسخی از جنس اقتدار مواجه خواهد شد.
رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ، با وقاحتی مثالزدنی و با همراهی سناتورهای تندرو و متحدان صهیونیستیاش، پردهای جدید از سناریوی فشار سیاسی علیه ملت ایران را کلید زدهاند؛ سناریویی که این بار نه از مسیر تحریم یا تهدید نظامی، بلکه از مسیر جنگ روانی و تحریف تاریخی دنبال میشود.
در روزهای اخیر، تام کاتن، سناتور شناختهشده جمهوریخواه و از چهرههای شاخص جریان ایرانستیز کنگره آمریکا، در تداوم خبری که آسوشیتدپرس، دیلیمیل و سی ان ان درباره قصد ترامپ برای تحریف نام تاریخی خلیجفارس اعلام کردند، در برابر استفاده خبرنگاری آمریکایی از واژه اصیل و بینالمللی «خلیجفارس»، او را وادار به استفاده از واژه جعلی، مضحک و ساختگی «خلیج ع رب ی» کرده است. این اقدام نه سهو زبانی بود و نه یک لغزش فردی، بلکه کاملاً هدفمند و در ادامه همان پروژهای است که ترامپ و جریان نومحافظهکار آمریکایی در دستور کار قرار دادهاند: فشار حداکثری از مسیر هویتی برای وادار ساختن ایران به عقبنشینی در مذاکرات.
در ادامه رویکرد تهدید و تحریف، ویتکاف نیز در جدیدترین موضعگیری خود و در گفتوگو با بریتبارت نیوز، مدعی شد که اگر ایران در میز مذاکرات با آمریکا دچار «اشتباه» شود، همانطور که «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا گفته «جایگزین بدی برایشان به دنبال خواهد داشت»
فرستاده ویژه دونالد ترامپ طی مصاحبهای با پایگاه خبری محافظهکار «بریتبارت» گفت: «اگر ایران این اشتباه را مرتکب شود که میتواند در مذاکرات زمان را به تعویق بیندازد، جایگزین بدی در انتظار آنها خواهد بود؛ درست همانطور که رئیسجمهور ایالات متحده گفته است.»
اظهارات استیو ویتکاف، فرستاده ویژه ترامپ، که در آن ایران را تهدید به «جایگزین بد» در صورت تعلل در مذاکرات کرده، دقیقاً نمایانگر همان رویکردی است که آمریکا سالهاست در قبال ملت ایران در پیش گرفته است: دیپلماسی تهدیدآمیز و مذاکره با زبان زور. جالب آنکه در همان روزی که این ادعا مطرح میشود، وزارت خزانهداری آمریکا دور جدیدی از تحریمهای اقتصادی را علیه ایران اعلام میکند. این رفتار دوگانه، نهفقط نشانه فقدان صداقت، بلکه سند روشنی بر آن است که واشنگتن، در اصل، هیچگاه بهدنبال گفتوگو نبوده و نیست؛ بلکه تنها هدفش تحمیل، تحقیر و تسلیم است.
آمریکا در حالی از «دیپلماسی» سخن میگوید که همزمان از هر ابزار خصمانهای برای فلجسازی اقتصاد ایران، تضعیف ساختارهای حیاتی کشور و تهیسازی ظرفیتهای راهبردی جمهوری اسلامی بهره میگیرد. تهدید رسمی به «بدترین جایگزین»، در کنار تحریم و تحریف، دقیقاً همان «جنگ ترکیبی» است که ترامپ آن را در یک بسته سیاستزده و بحرانآفرین به تهران تحمیل میکند.
این اولینبار نیست که ترامپ در مسیر اعمال فشار، از همه ابزارها بهطور همزمان استفاده میکند. در حالی که تیم مذاکرهکننده ایرانی در تلاش است تا با تأکید بر منطق و مصالح ملی، مسیر دیپلماسی را هموارتر کند، آمریکا نهتنها کوچکترین نشانهای از حسن نیت را در عمل نشان نداده، بلکه در طول تنها چند هفته، چهار دور تحریم جدید علیه ایران وضع کرده است. از سوی دیگر، با زبانی زننده و گستاخ، ملت ایران را تهدید به حمله نظامی کرده و همزمان نیز پروژه تحریف نام خلیجفارس را کلید زده است.
آیا مذاکره در چنین شرایطی منطقی است؟ پاسخ روشن است: خیر. مذاکره در حالی که طرف مقابل کوچکترین نشانهای از حسن نیت بروز نداده، نهتنها بیفایده، بلکه زیانبار است. این روند فرسایشی، تنها به اتلاف سرمایه ملی و خستگی دیپلماسی کشور میانجامد.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «فرار از بنگوریون با شلیک تازه یمن» نوشت: «حمله موشکی یمنیها، دیروز بار دیگر اراضی اشغالی را ناآرام کرد و علاوه بر توقف فعالیت فرودگاه بنگوریون، هزاران صهیونیست وحشتزده را به پناهگاهها فراری داد. یمنیها همچنان تأکید میکنند که قصد ندارند به حملات خود پایان دهند. ضمن اینکه آمریکا و انگلیس، باید جلوی جنایات صهیونیستها را بگیرند. در شرایط توافق آمریکا با یمن، رژیم صهیونیستی همچنان نیازمند جلب نظر مساعد آمریکا در همراهی با اهداف خود در تداوم جنگ غزه است.
بعدازظهر جمعه، نیروهای مسلح یمن یک بار دیگر با استفاده از یک فروند موشک بالستیک، اراضی اشغالی فلسطین را هدف قرار دادند. منابع خبری صهیونیستی اذعان کردند که در پی این حمله، صدای چند انفجار مهیب شنیده و آژیرهای خطر در بیش از ۲۰۰ منطقه در اراضی اشغالی فعال شد. گزارش رسانههای عبریزبان از جمله کانال ۱۴ حاکی از این است که سامانه پدافندی امریکایی «تاد» برای دومین بار طی یک هفته در رهگیری یک موشک شلیکشده از یمن ناکام ماند و در نهایت سامانه دفاعی اسرائیلی «حیتس» موشک شلیک شده را رهگیری کرد. یدیعوت آحارونوت، از توقف پروازها از فرودگاه «بنگوریون» خبر داد. خطوط هوایی سوئیس، شرکت آلمانی لوفتهانزا و خطوط هوایی هند هم اعلام کردند که تعلیق پروازهای خود را به سرزمینهای اشغالی تا ۱۸ و ۲۵ ماه مه (۲۸ اردیبهشت و ۴ خرداد) جاری تمدید کردند. همچنین، تصاویر منتشر شده در شبکههای اجتماعی حاکی از این است که صهیونیستهای وحشتزده، از ساحل تلآویو گریختند. روزنامه یسرائیلهیوم نیز فرار صهیونیستها به سمت پناهگاهها را تأیید کرد. ساعتی از این حمله نگذشته بود که آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی، فرار میلیونها اسرائیلی به پناهگاهها آن هم پس از گذشت یک سال و هفت ماه از جنگ (علیه غزه) را باورنکردنی توصیف کرد، اما رادیو ارتش رژیم صهیونیستی با اشاره به نکتهای مهم، اعتراف کرد که تلآویو در پی تصمیم واشینگتن برای توقف حملاتش به یمن، در رویارویی با تهدید یمنیها تنها شده است و از این پس، هر موشکی از این نوع که به اسرائیل شلیک میشود، برای اسرائیل مشکلساز خواهد شد.
«گسترش جنگ اسرائیل در نوار غزه بیفایده است و قبل از آنکه آغاز شود شکست خواهد خورد.» این تعبیری است که روزنامه هاآرتص درباره چشمانداز پیش رو جنگ در اراضی اشغالی و گستردهتر شدن دامنه آن ترسیم کرده است. در گزارش این رسانه عبری آمده است که اهداف عملیات «ارابههای گدعون» (عملیات نظامی برای گسترش جنگ در نوار غزه) محقق نخواهد شد. ضمن اینکه این عملیات چه در بین اسرائیلیها و چه در میان جهانیان، هیچگونه مشروعیتی ندارد. به همین دلیل، باید قبل از آغاز، متوقف شود. تحلیل یادشده، پس از گذشت هفتهها از عملیات نظامی آمریکا و تداوم توانایی ارتش یمن در حمله به اهدافی در سرزمینهای اشغالی منتشر شد و به خصوص پس از هدف قرار گرفتن فرودگاه بنگوریون و موضع دونالد ترامپ مبنی بر اینکه آمریکا در ازای توقف حملات ارتش یمن به کشتیهای امریکایی، از حمله به یمن دست میکشد، معنایی دوچندان مییابد. دیروز پس از حمله صورت گرفته، محمد البخیتی، عضو جنبش انصارالله یمن یک بار دیگر زنگ خطر را به صدا درآورد و گفت: «عملیات پشتیبانی و حمایت ما از غزه چه در فلسطین اشغالی یا دریای سرخ ادامه خواهد یافت. توافق با آمریکا شامل قواعد درگیری با اسرائیل نخواهد شد.» بخیتی هشدار داد: «امریکا و انگلیس باید رژیم اسرائیل را برای توقف تجاوزاتش به غزه تحت فشار قرار دهند.» این اظهارات، در شرایطی که تلاشها برای متوقف کردن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر صهیونیستها فایده نداشته است، بیش از پیش، آمریکا را مصمم میکند خود را به صورتی که وجهه این کشور آسیب نبیند از تنش در غزه کنار بکشد. در این مورد، یکی از مقامات امریکایی آشنا با عملیات نظامی علیه یمن گفت: «دولت ترامپ به وضوح به دنبال راهی برای خروج از این عملیات علیه حوثیها بود.»
مایک هاکبی، سفیر آمریکا در فلسطین اشغالی در گفتوگو با رسانه صهیونیستی آی ۲۴ نیوز، تلاش کرد زاویه در رویکرد تل آویو - واشینگتن را کوچک جلوه دهد و با اعلام اینکه نتانیاهو نزدیکترین رابطه را با رئیسجمهور آمریکا دارد، اظهار داشت: «ترامپ سه هدف را برای سفرای آمریکا تعیین و تأکید کرده است که آنها در راستای امنتر و ایمنتر کردن منافع ایالات متحده و رونق بخشیدن به آن تلاش کنند.» وی تصریح کرد: «با این حال، اقدامات اخیر ترامپ بدان معنا نیست که او به غرب آسیا و اسرائیل بیتوجه است. من نمیخواهم مردم دنیا فکر کنند که ترامپ شما را نادیده میگیرد.» سفیر آمریکا در فلسطین اشغالی با توجه به انتشار گزارشهای مختلف مبنی بر اینکه آمریکا، رژیم صهیونیستی را از توافق با یمنیها مطلع نکرده است، گفت: «ایالات متحده مجبور نیست هر کاری را که میخواهد انجام دهد به اسرائیل بگوید. روابط ما در طول تاریخ قوی بوده است و امروز نیز همینطور خواهد ماند.»
با این حال، نگرانیها درباره اینکه رویکرد دولت ترامپ برای مقابله با یمن نتواند پایدار و بلندمدت باشد، رو به افزایش است. دانا استرول که در دوران دولت بایدن عالیترین مقام سیاستگذاری پنتاگون برای منطقه بود، گفت: «واشینگتن صبر کمی دارد و تمرکز کوتاهمدت. بنابراین بعید است منابع و توجه سطح بالای لازم را برای رسیدن به یک نتیجه معنادار در این کارزار اختصاص دهد.» وی معتقد است: «حوثیها برای مدتی به کشتیهای امریکایی شلیک نخواهند کرد، اما حمله به اسرائیل را متوقف نخواهند کرد، کشتیرانی تجاری به حالت عادی باز نخواهد گشت و در جنگ داخلی یمن هم هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد.» استرول همچنین گفت: «اگر حوثیها به تعهد خود عمل کنند و به کشتیهای امریکایی حمله نکنند، همین برای دولت ترامپ کافی خواهد بود تا پایان نقش خود در این مبارزه را توجیه کند.» قرار است که ترامپ هفته آینده به غرب آسیا سفر کند ولی او گفته قصد ندارد به سرزمینهای اشغالی برود. روزنامه عبری «معاریو» به نقل از منابع صهیونیست اعلام کرد که تلآویو پیامی از آمریکا دریافت کرده است مبنی بر اینکه واشینگتن آتشبس در نوار غزه را به عملیات گسترده نظامی در نوار غزه ترجیح میدهد. معاریو به نقل از این منابع افزود: «اگر محال نباشد، سخت است که نتانیاهو به ترامپ نه بگوید.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود تیتر «پایان سلطه بر دریا» را برگزید و نوشت: «در سالهای پس از فروپاشی شوروی و پس از ایجاد هژمونی توسط ایالات متحده آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان، ناوهای هواپیمابر آمریکا به عنوان نمادی از قدرت نظامی این کشور در مناطق مختلف جهان، از جمله خاورمیانه، نقش محوری ایفا کردند اما در سالهای اخیر، ظهور نیروهای مقاوم جدید مانند جنبش انصارالله یمن و ارتقای سیستمهای موشکی و پهپادی و به کارگیری فناوریهای نوین در این حوزه سوالاتی را درباره کارایی این ناوهای عظیم در دهههای آینده مطرح کرده است؛ سوالاتی که پس از درگیریهای اخیر دریای سرخ و رسوایی سقوط ۳ فروند «اف ۱۸» به درون دریا و ناتوانی ناوگان آمریکا در شکست دادن یمنیها پررنگتر شده است.
در هفتههای ابتدایی سال ۲۰۲۵، دولت آمریکا تصمیم گرفت مأموریت ناو هواپیمابر یواساس هری ترومن در خاورمیانه را تمدید کند. این تصمیم در حمایت از رژیم صهیونیستی برای مقابله با انصارالله یمن گرفته شد. در ادامه اما یمنیها آوریل ۲۰۲۵ اعلام کردند ناو هواپیمابر آمریکایی را با استفاده از موشکهای کروز و پهپادهای انتحاری هدف قرار دادهاند؛ ادعایی که نگرانیهایی را درباره امنیت این ناوهای بزرگ ایجاد کرد. در نهایت نیز حضور همزمان ۲ ناو هواپیمابر آمریکا در منطقه همراه با ناوشکنها و رزمناوهای پشتیبانی، معادلات سیاسی و امنیتی منطقه را دگرگون نکرد. حملات انصارالله یمن به ناوهای هواپیمابر آمریکا نشاندهنده تحولی بزرگ در توانمندیهای نظامی و عملیاتی نیروهای بومی مقاومت بود. استفاده از موشکهای کروز با دقت بالا و پهپادهای رزمی که قادر به نفوذ به سیستمهای دفاع هوایی هستند، به یمنیها اجازه داد به چالشبرانگیزترین بازیگران منطقه تبدیل شوند. این حملات نهتنها زیرساختهای نظامی آمریکا را تهدید کرد، بلکه ارزیابیها درباره قابلیتهای دفاعی ناوهای هواپیمابر را هم دگرگون کرد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، یمنیها توانستهاند با دستیابی به پیشرفتهای نظامی، سیستمهای پیشرفته موشکی و پهپادی خود را توسعه دهند. این پیشرفتها سوالی را در اذهان ایجاد میکند: آیا ناوهای هواپیمابر آمریکا همچنان کارایی سابق را دارند و میتوانند در برابر تهدیدات غیرمتقارن مانند حملات چندگانه همزمان مقاومت کنند؟ تحلیلگران نظامی آمریکایی در این باره میگویند: «ناوهای هواپیمابر با وجود قدرت آتش بالا، در برابر حملات گسترشیافته پهپاد و موشکهای کروز آسیبپذیر هستند». طبق تحقیقات این کارشناسان که در نشریه نشنالاینترست نیز منتشر شده است، یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی ناوهای هواپیمابر، توانایی آنها در مقابله با فناوریهای غیرمتقارن است. پهپادهای رزمی با قابلیت نشست و برخاست عمودی و توانایی پرواز در مسیرهای انعطافپذیر، تهدید جدی برای این کشتیها محسوب میشوند. این موضوع بویژه در مناطقی مانند خلیجفارس و دریای سرخ، که فاصله کمتری با ساحل دارند، اهمیت بیشتری مییابد و همین مساله نیز تبدیل به چالشی جدی برای ناوگان آمریکا در برابر نیروهای انصارالله یمن شده است. علاوه بر این، حملات همزمان و ترکیبی چندگانه با استفاده از موشکهای کروز و پهپادها میتواند سیستمهای دفاعی ناوهای هواپیمابر را مختل کند.
بر اساس گزارشهای داخلی نیروی دریایی آمریکا، تنها یک حمله موفق به باند یا عرشه میتواند یک ناو هواپیمابر را از مدار خارج کند، هزینههای تعمیر آن بسیار گزاف است و تأثیر روانی قابل توجهی نیز بر چهره قدرت آمریکا در منطقه خواهد داشت. پیش از این در سال ۲۰۲۰، نیروی دریایی آمریکا مطالعهای را برای بررسی وضعیت ناوهای هواپیمابر تا سال ۲۰۳۰ آغاز کرد. این مطالعه که هدف آن ارزیابی تهدیدات آینده و قابلیتهای دفاعی / تهاجمی ناوهای هواپیمابر است، نشان میدهد این کشتیها باید با فناوریهای جدیدی مجهز شوند تا در برابر تهدیدات پیشرفتهتر مانند موشکهای بالستیک ضدناو مقاومت کنند. یکی از نکات مهم در این مطالعه، افزایش هزینههای نگهداری و بهروزرسانی ناوهای هواپیمابر است. هر ناو هزینهای در حدود ۱۳ میلیارد دلار دارد که این هزینه بدون احتساب هزینههای عملیاتی و نیروهای انسانی (ظرفیت حمل ۵۰۰۰ نفر در ناوهای جدید) است. این گزارش اعلام کرده است با توجه به گسترش تهدیدات علیه این ناوگان غولپیکر و پرخرج، ادامه فعالیت آنها به زیان نیروی دریایی آمریکاست و تنها منجر به هدر رفتن بودجه میشود.
رسانه آمریکایی نشنال این ترست در سال ۲۰۲۴ نوشته بود: «ناو هواپیمابر یکی از پرهزینهترین جنگافزارهای نظامی در تاریخ محسوب میشود. این کشتیها در جنگ دوم جهانی و جنگ سرد کارایی خود را ثابت کردند اما در دنیای امروز، با تهدیدات پیشرفتهتر، ممکن است دوران آنها به پایان رسیده باشد. در میدان واقعیت نیز در سال ۲۰۲۵، ناوهای هواپیمابر آمریکا در خاورمیانه در معرض تهدیداتی قرار گرفتند که قبلاً بیسابقه بوده است. یمنیها با استفاده از فناوریهای غیرمتقارن، توانستهاند به چالشبرانگیزترین بازیگران منطقه برای ناوگان هواپیمابر آمریکا تبدیل شوند». در همین حال، مطالعات آیندهنگر نیروی دریایی آمریکا نشان میدهد ناوهای بزرگ و پرهزینه دیگر مانند سابق برای آنها کارایی ندارند و در نهایت، سوال اصلی این است: آیا ناوهای هواپیمابر با وجود هزینههای گزاف و آسیبپذیریهای جدید، همچنان میتوانند ستون فقرات قدرت نظامی آمریکا باشند؟ پاسخ به این سوال، نهتنها بر سرنوشت ناوهای هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا، بلکه بر آینده سیاست خارجی و قدرت نظامی آمریکا در جهان تأثیرگذار است.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود تیتر «توافق با تهران بدون چراغ سبز اسرائیل» را برگزید و نوشت: «در آستانه دور چهارم مذاکرات ایران و ایالات متحده در مسقط که قرار است روز یکشنبه (۲۰ می ۲۰۲۵) برگزار شود، گزارشها از تشدید اختلافات میان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، حکایت دارند. این مذاکرات که کماکان با حضور عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران و استیو ویتکوف، نماینده ویژه کاخ سفید انجام میشود، در حالی پیش میرود که نتانیاهو فشار برای گزینههای نظامی علیه ایران را افزایش داده است. با این حال، رویکرد دیپلماتیک ترامپ که به دنبال توافقی بدون توسل به نیروی نظامی است، نشاندهنده تمایل واشنگتن به کاهش تنشها و تقویت ثبات منطقهای است.
دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، نشانهای از عزم واشنگتن برای احیای دیپلماسی با تهران است. این مذاکرات که پس از سه دور گفتوگو در عمان و رم انجام میشود، با هدف جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای در ازای رفع تحریمها پیش میرود. عباس عراقچی با تجربهای طولانی در مذاکرات هستهای، رهبری هیئت ایرانی را بر عهده دارد، در حالی که استیو ویتکوف، نماینده ویژه کاخ سفید، رویکردی عملگرایانه را نمایندگی میکند. به گزارش رویترز، چارچوب اولیه مذاکرات بر حفظ هسته توافق ۲۰۱۵ (JCPOA) با تمدید مدت آن به ۲۵ سال، تشدید نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و گسترش بندهای غروب تمرکز دارد.
ترامپ، برخلاف دوره اول ریاستجمهوریاش که از برجام خارج شد، اکنون دیپلماسی را ترجیح میدهد. دیدار غیرعلنی او با ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل در روز پنجشنبه هفته گذشته نشان داد که او به دنبال توافقی با ایران بدون توسل به نیروی نظامی است. این موضع با خواستههای نتانیاهو که به گفته اسرائیلهیوم خواستار اقدام نظامی علیه ایران است، در تضاد جدی قرار دارد. در این بین تصمیم ناگهانی ترامپ برای آتشبس با انصارالله یمن، بدون اطلاع قبلی به اسرائیل نیز به این تنشها دامن زده است. جدعون ساعر، وزیر خارجه اسرائیل، به نقل از یدیعوت احارونوت از عدم هماهنگی واشنگتن انتقاد کرد. این اقدامات حکایت از آن دارد که ایران با حفظ آرامش و پیشنهادهای سازنده، توانسته فضای دیپلماتیک را به نفع خود هدایت کند.
اختلافات میان نتانیاهو و ترامپ ریشه در دیدگاههای متضاد آنها درباره ایران دارد. نتانیاهو که از حامیان سرسخت مدل لیبی برای خلع سلاح کامل هستهای ایران است، بارها خواستار اقدام نظامی شده بود که تاکنون نتیجهای برای او در پی نداشته است. به گزارش آکسیوس، نتانیاهو در دیدار با مقامات کاخ سفید، از جمله ویتکوف و مارکو روبیو، تلاش کرد تا مذاکرات را به سمت شکست هدایت کند.
با این حال، منابع نزدیک به ترامپ، به نقل از اسرائیلهیوم، گزارش دادهاند که رئیسجمهور آمریکا از فشارهای مداوم نتانیاهو «کلافه» شده و تصمیم گرفته بدون هماهنگی با تلآویو پیش برود. این ناامیدی متقابل، روابط دو طرف را به پایینترین سطح رسانده است. تولسی گبرد، مدیر اطلاعات ملی هم با تاختن بر جنگطلبان و فشارهای مخرب آنها بر دولت ترامپ تأکید دارد «افرادی در جامعه اطلاعاتی مشغول به کارند، ولی شاید در برخی موارد بیش از حد از تأثیر کارشان بر کسانی که تصمیمات مرگ و زندگی برای کشور ما میگیرند، جدا افتادهاند؛ تصمیماتی که ممکن است به جنگ منجر شود یا از جنگ جلوگیری کند، همانگونه که رئیسجمهور ترامپ در جبهههای مختلف تلاش دارد از آن جلوگیری کند و همچنین کسانی هستند که توسط مجتمع نظامی-صنعتی تطمیع شدهاند و از موقعیت خود سوءاستفاده میکنند تا اطلاعات را دستکاری یا تغذیه کنند، همانطورکه در جنگ عراق دیدیم، تا زمینهساز یک جنگ جدید شوند».
البته در این بین تلاشهای اسرائیل برای تأثیرگذاری بر سیاست خارجی آمریکا با موانع جدی مواجه شده است. پیشنهاد یحییئیل لیتر، سفیر اسرائیل، برای توقف کوتاهمدت ترامپ در اسرائیل طی سفر منطقهایاش و سفر هفته گذشته ران درمر به واشنگتن نشاندهنده نگرانی تلآویو از انزوای دیپلماتیک است. هاآرتص در گزارشی خبر داد دولت دونالد ترامپ بهشدت اسرائیل را برای توافق با حماس تحت فشار قرار داده و تهدید کرده در صورت عدم همراهی، تلآویو را «به حال خود رها خواهد کرد». این فشارها، همراه با تصمیمات مستقل ترامپ در یمن و مذاکرات با ایران، نشاندهنده کاهش نفوذ نتانیاهو در کاخ سفید است. ایران با حفظ مواضع اصولی خود و همکاری با آژانس، توانسته این شکاف را به فرصتی برای تقویت دیپلماسی تبدیل کند.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود تیتر «پیام غولها به مذاکرات» را برگزید و نوشت: «ولادیمیر پوتین و شیء جینپینگ، رؤسای جمهور روسیه و چین، روز پنجشنبه در مسکو دیدار کردند و در جریان این دیدار، بیانیهای مشترک برای تقویت مشارکت جامع و همکاری راهبردی بین دو کشور صادر کردند. رؤسای جمهور دو کشور در یک دیدار ۷ ساعته در مسکو درباره طیف زیادی از مسائل دوجانبه از جمله تجارت با ارزهای ملی دو کشور توافق کردند. در بیانیه پایانی نشست طرفین بر فعالتر شدن نقش مسکو و پکن در مذاکرات هستهای ایران و آمریکا تاکید کردند. از روسیه بهعنوان یکی از مقاصد اصلی انتقال ذخایر غنیسازیشده ایران ذکر میکنند. ادعایی که تاکنون نه تأیید نه تکذیب شده است.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و شیء جین پینگ در کرملین مذاکراتی انجام دادند که بخشی از یک سفر رسمی بود که مسکو برای شیء (پیش از حضور او در کنار دیگر رهبران خارجی در رژه نظامی میدان سرخ در روز جمعه) ترتیب داده بود. «پاول سون» و «دیوید پیرسون» در گزارشی برای نیویورکتایمز نوشتند، در بیانیه مشترکی که رهبران چین و روسیه پس از مذاکراتشان منتشر کردند، پوتین و شیء آنچه را که تلاش واشنگتن برای مهار خود مینامیدند، رد کردند.
آنها متعهد شدند که برای مقابله با چنین تلاشهایی از سوی ایالات متحده «تعامل را افزایش داده و همکاری را تقویت کنند.» هم پوتین و هم شیء با غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ (رئیسجمهور روسیه در مذاکرات بر سر اوکراین و رهبر چین در یک جنگ تجاری شدید) دست و پنجه نرم میکنند. هر دو تلاش کردهاند کشورهای خود را بهعنوان «قدرتهای جهانی جایگزین» معرفی کنند که به دنبال ایجاد چیزی هستند که آن را جهانی برابرتر و چندقطبیتر در مواجهه با هژمونی ایالات متحده مینامند. به نظر میرسد بخشی از پیام آنها در روز پنجشنبه این بود که در کنار هم خواهند ایستاد؛ حتی اگر ترامپ در نهایت پوتین را در آغوش بگیرد؛ اما شیء را تحت فشار قرار دهد. پس از مذاکرات، شیء بهطور مشخص از اهمیت اعتماد دو رهبر به دوستانشان صحبت کرد.
رهبران روسیه و چین همچنین بهطور مشترک برنامههای ترامپ برای سپر دفاع موشکی «گنبد طلایی» بر فراز ایالات متحده را «عمیقاً بیثباتکننده» خواندند و در بیانیه مشترک خود استدلال کردند که چنین اقدامی از سوی ایالات متحده، فضا را تسلیحاتی میکند. ترامپ برخی از همان سیاستهای ناسیونالیستی شکوه آمیز و استراتژیهای انتشار اطلاعات نادرست را که پوتین - شیء برای تحکیم قدرت خود در داخل کشور به کار گرفتهاند، بهکار گرفته است؛ اما از زمان بازگشت به کاخ سفید نتوانسته با هیچیک از این رهبر به توافق برسد. مذاکرات با مسکو در مورد جنگ اوکراین ادامه دارد، اما درگیریها در آنجا را مهار نکرده است. مقامات آمریکایی قرار است این هفته مذاکرات تجاری را در سوئیس با همتایان چینی خود آغاز کنند؛ زیرا جنگ تجاری رشد اقتصادی را تهدید میکند. در مسکو، این اجلاس در حالی برگزار شد که پوتین از بیش از ۲۵ رهبر جهان در جشنهای میدان سرخ استقبال کرد. گزارشگران نیویورکتایمز، این میهمانان را شامل رهبرانی از کشورهای اقتدارگرا نامیدند. آنها اشاره کردند که انتظار میرود رؤسای جمهور ونزوئلا، کوبا، گینه استوایی و بلاروس در آن شرکت کنند. اما هیچیک از این رهبران برای مسکو مهمتر از شیء نبوده و نیست.
انزوای روسیه از غرب بهدلیل تهاجم تمامعیار به اوکراین، وابستگی مسکو به پکن را به طرز چشمگیری افزایش داده است. چین با خرید نفت روسیه، تأمین قطعات دومنظوره برای تجهیزات روسی و جایگزینی برندهای غربی منسوخ شده با کالاهای مصرفی چینی، از تلاشهای جنگی پوتین حمایت کرده است. با این حال، پکن از مداخله یا حمایت نظامی آشکار خودداری کرده است. شیء در سخنان افتتاحیه خود در کرملین، روابط بین چین و روسیه امروز را «آرامتر، مطمئنتر، پایدارتر و مقاومتر» توصیف کرد. رئیسجمهور چین، خود و رهبر روسیه را مدافعان نظم جهانی عادلانه و منصفانه دانست و فداکاریهای کشورهایشان در طول جنگ جهانی دوم را نمادی از قدرت امروز آنها برای مقابله با «یکجانبهگرایی و قلدری کشورهای قدرتمند» دانست؛ اشارهای بیچون و چرا به ایالات متحده و جنگ تجاری آن علیه چین.
پوتین روابط نزدیک مسکو با پکن را با وجود آنچه او آن را «وضعیت دشوار ژئوپلیتیکی» نامید، «عامل ثباتبخش در عرصه بینالمللی» توصیف کرد. او همچنین گفت که تقریباً تمام تجارت بین روسیه و چین به روبل و یوآن، است نه دلار و این مساله، این دو کشور را «از نفوذ کشورهای سوم» محافظت میکند. این دو سیاستمدار انبوهی از توافقنامههای دوجانبه را امضا کردند. به گزارش خبرگزاری دولتی روسیه، تاس، در طول این دیدار، سازمانهای فضایی روسیه و چین یادداشت مشترکی در مورد ساخت نیروگاه در ماه امضا کردند. این دو کشور برای یک پایگاه تحقیقاتی دائمی در ماه که به دنبال ساخت آن هستند، به یک منبع انرژی نیاز دارند و اعلام کردهاند که میخواهند یک راکتور هستهای خودکار بسازند.»