برگزاری شهرآورد تهران در اراک، سردرگمی پرسپولیس و استقلال در معرفی ورزشگاه های میزبان، خرابی چمن ورزشگاه شهدای شهر قدس و کوچ اجباری فوتبال پایتخت، بار دیگر نگاهها را به سمت ورزشگاه خاطره انگیر آزادی برگردانده است؛ ورزشگاهی که سالهاست نامش با «بازسازی» گره خورده و هر فصل این پرسش تکرار میشود "چرا کار آزادی تمام نمیشود؟!"
چند ماه پیش سید محمدعلی ثابتقدم مدیرعامل شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور در مصاحبه ای اعلام کرد که بازسازی ورزشگاه آزادی تا آخر سال ۱۴۰۵ و با بودجهای در حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان به پایان می رسد. از طرف دیگر، تصاویر و ویدئوهای منتشرشده از این ورزشگاه نشان میدهد که کارگاه فعال است و کارگران در دو شیفت کاری مشغول فعالیت اند. با این حال، تردیدها و نگرانیها در میان اهالی فوتبال همچنان پا برجاست؛ نگرانی از این بابت که ورزشگاه آزادی حتی در فصل آینده هم نتواند میزبان پرسپولیس، استقلال و تیم ملی باشد.
در این فضا، تحلیل ها، گزارش ها و مقایسه های زیادی هم انجام می شود. بارها زمان بازسازی آزادی را با پروژههایی مانند ویمبلی لندن، سانتیاگو برنابئو و نیوکمپ مقایسه شده است؛ مقایسههایی که اغلب یک مؤلفه کلیدی در آن گم شده است و آن هم "بودجه" است.
سانتیاگو برنابئوی رئال مادرید با رقمی در حدود ۹۰۰ میلیون دلار بازسازی شده، نیوکمپ بارسلونا یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار بودجه داشته و هزینه بازسازی ومبلی لندن نیز در همین حدودها عنوان می شود. حالا این اعداد را کنار بودجه آزادی بگذاریم؛ کل بودجه در نظر گرفتهشده برای آزادی در صورت تخصیص کامل، حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان است؛ رقمی که با دلار ۱۳۰ هزار تومانی امروز، به زحمت به ۳۰ میلیون دلار می رسد.
اگر ۳۰ میلیون دلار در اختیار قدرتمندترین پیمانکاران دنیا هم قرار بگیرد، نمیتوانند پروژه ای در مقیاس ورزشگاه آزادی، آن هم با استاندارد های روز، به سرعت و به طور کامل به سرانجام برسانند. در این شرایط، سادهترین کار این است که تیغ انتقاد را مدام به سمت وزارت ورزش و جوانان، شرکت توسعه یا حتی قرارگاه خاتمالانبیا(ص) به عنوان پیمانکار بگیریم، اما سؤال اصلی جای دیگری است و آن هم اینکه "وقتی پول نباشد، چگونه باید پروژه را تمام کرد؟!"
بازسازی ورزشگاه آزادی فقط یک پروژه عمرانی نیست؛ مسئلهای است مرتبط با فوتبال، نشاط اجتماعی و شادی میلیونها هوادار. اگر این موضوع واقعاً برای دولت و دستگاههای اجرایی اهمیت دارد، راه حل روشن است. همه باید پای کار بیایند و بودجه ای ویژه، واقعی و متناسب با ابعاد پروژه برای آزادی تصویب و پرداخت کنند؛ بودجه ای که امکان یک بازسازی کامل و اصولی را فراهم کند و این پرونده را یک بار برای همیشه ببندد.
در غیر این صورت، اگر قرار باشد منابع مالی به صورت قطره چکانی تزریق شود، نه تنها پایان ۱۴۰۵ دور از دسترس خواهد بود، بلکه ورزشگاه آزادی «حالا حالاها» به چرخه طبیعی فوتبال ایران برنمی گردد. مسئله امروز ورزشگاه آزادی، بیش از آنکه مدیریتی و اجرایی باشد، مسئله بودجه و اراده کلان رئیس جمهور است. واقعیتی که بهتر است در قضاوت ها فراموش نشود.
۲۵۷ ۲۵۱


