شی در مقابل ترامپ: استراتژی ماهرانهای که چین را به بزرگترین قدرت جهانی تبدیل کرد!
رئیسجمهور چین با استفاده از استراتژیهای هوشمندانه در برابر سیاستهای متناقض همتای آمریکاییاش در جنگ تجاری، توانست موقعیت چین را تقویت و امتیازاتی از آمریکا کسب کند. در حالی که ترامپ با تهدید به تحریم و تعرفه اقتصادی فشار میآورد، شی بهخوبی از این فرصتها بهرهبرداری کرد و به موقعیت قدرتمندتری رسید.
به گزارش ایلنا، نشریه فارن افرز در گزارشی به بررسی سیاستهای متناقض دولت ترامپ در قبال چین و نحوه بهرهبرداری شی جینپینگ، رئیسجمهور چین از این وضعیت پرداخته است. در این گزارش آمده است که شی با استفاده از تصمیمات ناپایدار و متغیر ترامپ در جنگ تجاری، توانست امتیازاتی به نفع چین به دست آورد و موقعیت کشورش را در عرصه جهانی تقویت کند.
دولت ترامپ که در دوران ریاستجمهوری خود تلاش داشت فشار اقتصادی بر چین را افزایش دهد، جنگ تجاری را از همان آغاز دوره ریاستجمهوری خود آغاز کرد. اما چین در برابر این تهدیدات مقاومت نشان داد و با استراتژیهای هوشمندانهای که شی جین پینگ به کار گرفت، نتوانست تحت فشار قرار بگیرد. به نوشته فارن افرز، در حالیکه آمریکا تهدید به اعمال تحریمهای اقتصادی و انزوای بینالمللی چین میکرد، پکن بهخوبی توانست از این تحرکات به نفع خود استفاده کند و از موقعیت تدافعی به موقعیت هجومی تغییر وضعیت دهد.
شی جین پینگ که در اکتبر گذشته میزبان نشست سران سازمان همکاری شانگهای بود، با برگزاری یک رژه نظامی باشکوه و حضور مقامات ارشد جهانی، توانست پیام قدرت و ثبات خود را به دنیا ارسال کند. این در حالی بود که دولت ترامپ همچنان در حال تغییر مواضع و اتخاذ سیاستهای متفاوت در قبال چین بود. یکی از اقدامات کلیدی چین در این راستا، تصویب و اجرای سیاستهای سختگیرانهتر در زمینه کنترل صادرات فلزات کمیاب بود که پیش از دیدار سران دو کشور در اکتبر 2024 به مرحله اجرا درآمد.
در مقابل، دولت ترامپ در طول سالهای اخیر برای اعمال فشار بر چین، تلاش کرد از ابزارهایی مانند تعرفههای گمرکی استفاده کند، اما این اقدامها عملا نتایج ملموسی برای آمریکا به همراه نداشت. تحلیلگران معتقدند که در حالی که چین با این سیاستها روبهرو شد، نه تنها از ضرر آن جلوگیری کرد، بلکه به لطف رویکردهای دیپلماتیک هوشمندانه خود، توانست در مسائل حساس جهانی مانند تایوان و کنترل صادرات فناوری، امتیازاتی به دست آورد.
به نوشته فارن افرز، تفاوت اساسی میان شی و ترامپ در رویکرد آنها به مسائل تجاری و استراتژیک نهفته است. ترامپ که خود را به عنوان یک معاملهگر ماهر میشناخت، تمرکز زیادی بر مذاکرات تجاری و دستیابی به توافقات داشت، در حالیکه شی از فرصتها برای فشار به ترامپ و منحرف کردن توجه او از مسائل اصلی استفاده کرد. بهویژه چین با وارد کردن مسائلی مانند «تیکتاک» و خرید سویا، توانست تمرکز مذاکرات را از مسائل استراتژیک به مسائل تجاری کماهمیتتر تغییر دهد.
همچنین، در حالی که ترامپ مدعی بود که میتواند با فشار اقتصادی چین را به زانو درآورد، چین در حقیقت به خوبی از موقعیتهای موجود بهرهبرداری کرد و با اتخاذ یک استراتژی مدبرانه و گامهای تدریجی، توانست به موقعیت بهتری نسبت به قبل دست یابد. بهویژه در زمینه تولید و فناوری، چین موفق شد که خود را به عنوان یک قدرت اقتصادی بزرگتر تثبیت کند.
به نوشته فارن افرز، در نهایت، سیاستهای دولت ترامپ در قبال چین نتوانسته است به نتایج ملموس و مؤثری منجر شود. چین با مدیریت هوشمندانه زمان و استفاده از فرصتها، توانسته است امتیازاتی بزرگ و استراتژیک از آمریکا کسب کند. این تحولات نشان میدهند که شی جین پینگ پس از پایان جنگ تجاری، در موقعیت قدرتمندتری نسبت به هر زمان دیگری قرار دارد، در حالی که آمریکا همچنان قادر به اتخاذ یک راهبرد مؤثر برای مقابله با چین نبوده است.


