پای ترانه علیدوستی به دعوای بهتاش و نقی کشیده شد

وقتی صحبت از تقابل نسلی می‌شود، ناخودآگاه به یاد جنگ و جدل‌های نسل جوان و نوجوان می‌افتیم.

برترین‌ها - آیدا فلاحیان: از همان ابتدا هم می‌دانستیم که سریال پایتخت، سریالی پرسروصدا و پرحاشیه خواهد بود. طبیعتاً همین‌طور هم شد؛ اما چیزی که انتظار نداشتیم در یک سریال طنز مانند پایتخت شاهد آن باشیم، سکانس غم‌انگیزی از قسمت‌های پایانی بود که نظرات متفاوتی را به دنبال داشت و به قول معروف، سر و صدای زیادی به پا کرد. سکانس دعوای بهتاش با نقی، یا شاید بهتر باشد بگوییم سکانس دعوای بهتاش با تمام خانواده‌اش؛ سکانسی از تقابل نسل‌ها و آرزوها که حرف درباره‌اش بسیار است.

730308ef-28df-4039-965c-e38ac810bcff

وقتی صحبت از تقابل نسلی می‌شود، ناخودآگاه به یاد جنگ و جدل‌های نسل جوان و نوجوان می‌افتیم. اما امروزه در جامعه‌ی ایران، تقابل فرهنگی به شکلی جدی‌تر و عمیق‌تر در جریان است. تقابل نسلی که شاید از نظر سن و سال اختلاف چندانی با هم ندارند؛ اما از نظر سبک زندگی، به‌شدت تحت تأثیر یکدیگر قرار گرفته‌اند، یعنی همان تقابل نسل‌های ۵۰ و ۶۰. این موضوع نه تنها در خانواده‌ها، بلکه در اجتماع و فرهنگ نیز به وضوح به چشم می‌خورد. باید قبول کنیم که دیر یا زود این تقابل نسلی شدید در جامعه‌ی ایران باید در سینما و تلویزیون نیز خود را نشان می‌داد. دفعات زیادی هم با این موضوع مواجه شده‌ایم؛ اما یک نمونه‌ی پرسروصدای آن مربوط می‌شود به فیلم «برادران لیلا». فیلم از همان ابتدا قیل و قال زیادی به پا کرد و توجهات زیادی را به خود جلب کرد؛ اما چیزی که این سروصداها را دوچندان کرد، یک سکانس جنجالی از تقابل نسلی بود: سکانس سیلی زدن لیلا به پدرش به جرم تمامی کوتاهی‌ها و کم‌وکاستی‌هایی که به عنوان یک پدر نباید مرتکب می‌شد.

این سکانس یک فلسفه‌ی کلی داشت که از دیالوگ اصلی ترانه علیدوستی مشخص بود: «تا حالا تنبیه فقط مال کوچیکترا بود، ولی یه وقتایی هم باید بزرگترا رو طوری تنبیه کرد که دیگه زندگی بقیه رو به آتیش نکشند.» سخنان لیلا شکایتی بود به نمایندگی از نسلی که زیر سایه‌ی ترس نسل پیشین قد کشیدند و نه تنها پیشرفتی نداشتند، بلکه مورد ظلم نیز واقع شده‌اند. این انتقاد نسل جوان نشان‌دهنده‌ی نارضایتی آنها از وضعیت فعلی و عدم توانایی بزرگ‌ترها در درک چالش‌های جدید زندگی است.

مضمون دعوای لیلا و پدرش، همان ماجرای نقی و بهتاش در پایتخت است؛ اما با این تفاوت که این بار جای متهم تغییر کرد. سیلی جانانه را هم کس دیگری می‌خورد! این تغییر روایت، عمیقاً به کارکرد رسانه‌ها و نحوه‌ی نمایش داستان‌ها بستگی دارد.

شاید کمی مغرضانه به نظر برسد؛ اما علت این تفاوت در نمایش دو مضمون مشابه، رسانه‌های مربوط به این آثار است. اگر قرار است صدا و سیما یک تقابل نسلی را به نمایش بگذارد، نتیجه همان است که انتظار داریم: احترام به بزرگ‌تر واجب است، مگر آنکه خلافش ثابت شود. در واقع، دقیقاً جایی که مخاطب فکر می‌کند بهتاش دارد از زبان نسل او حرف می‌زند و همان چیزی را می‌گوید که او می‌خواهد بشنود، سیلی واقعی با دست بزرگ‌تر ماجرا به صورت بهتاش کوبیده می‌شود و تمام. 

1953633_698

این موضوع نشان می‌دهد که رسانه‌های مختلف چطور می‌توانند پیام و ارزش‌های متفاوتی را به مخاطب منتقل کنند. در حقیقت، صداوسیما با رویکرد محافظه‌کارانه‌اش، تلاشی برای حفظ هنجارها و ارزش‌های سنتی جامعه دارد. اما وقتی پای یک رسانه مستقل‌تر در میان باشد، ماجرا با طغیان بیشتری همراه است که شجاعت را در بیان دردها و آرزوهای نسل جوان منعکس می‌کند. 

حال اینکه طرفدار کدام یک از این رویکردها باشید به عوامل مختلفی بستگی دارد که یکی از آن‌ها تاریخ تولد شما و نسلی است که با آن بزرگ شده‌اید؛ وگرنه ما در مقام تایید هیچ کنش و واکنشی نیستیم!

پیشنهادی باخبر