درگیری عربستان و امارات در یمن
نویسنده: مرصاد جمالی، پژوهشگر حوزه ژئوپلیتیک و روابط بینالملل - در حالی که جنگ یمن به نقطهای از فرسایش رسیده و ابتکار عمل در بسیاری از جبههها به دست انصارالله افتاده، یک تحول موازی در جنوب و شرق یمن در حال شکلگیری است؛ تحولی که دیگر نه به جنگ عربستان و انصارالله، بلکه به رقابت شدید میان خود اعضای ائتلاف سعودی–اماراتی مربوط میشود. این روزها حضرموت، شبوه و سواحل جنوبی یمن صفبندیهایی را شاهد است که نشان میدهد تنش میان ریاض و ابوظبی وارد فاز تازهای شده است؛ مرحلهای که بهواسطه آن، نیروهای وابسته به هر دو کشور عملاً در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند.
ریشه این اختلافات به تفاوت بنیادین در نگاه دو کشور به آینده یمن بازمیگردد. عربستان، که جنگ را با هدف ایجاد دولتی مرکزی و قابل مدیریت آغاز کرده بود، همچنان بر یک یمن متحد تأکید دارد؛ یمنی که اگرچه فدرالی اداره شود اما نظمی واحد و منسجم داشته باشد و مرزهای جنوبی عربستان را از تهدیدات احتمالی مصون نگه دارد. در مقابل، امارات از چند سال قبل راهبرد متفاوتی را پی گرفته است؛ راهبردی که بر کنترل مناطق ساحلی، مدیریت بنادر و تقویت جریانهای جداییطلب جنوب یمن استوار است. این تضاد اهداف، امروز به شکل آشکار خود را در میادین جنوب نشان میدهد.
اختلافات بهویژه زمانی شدت گرفت که شورای انتقالی جنوب (نیروی سیاسی – نظامی مورد حمایت امارات) روند پیشروی در حضرموت را آغاز کرد. حضرموت بزرگترین استان یمن و یکی از مهمترین کانونهای نفتی کشور است و از دیرباز مورد توجه عربستان بوده است. با ورود نیروهای نزدیک به امارات به این منطقه، ریاض این اقدام را تهدیدی مستقیم علیه طرح خود برای تثبیت قدرت در شرق یمن تلقی کرد. پیشرویهای اخیر STC نهتنها معادلات سیاسی را برهم زده بلکه ترکیب نیروها را نیز در استانهای نفتخیز تغییر داده و حساسیتهای عربستان را بیشتر کرده است.
در عدن و سواحل جنوبی نیز وضعیت مشابهی شکل گرفته است. امارات طی سالهای اخیر کوشیده کنترل عملیاتی این منطقه را از طریق نیروهای محلی تثبیت کند؛ اقدامی که با مقاومت غیرمستقیم عربستان روبهرو شده است. رقابت بر سر مدیریت بنادر و خطوط ساحلی، اختلاف دو کشور را از سطح سیاسی فراتر برده و آن را به میدان امنیتی و نظامی کشانده است. تعطیلی مقطعی فضای هوایی یمن، جابهجایی نیروها و انقباض ساختارهای اقلیم جنوبی، نشانههایی از این تنش روزافزوناند.
افزون بر این، منافع اقتصادی نیز نقش پررنگی در تشدید رقابت دارد. بخش قابل توجهی از ذخایر نفتی یمن در مناطق محل اختلاف قرار دارد و با توجه به نیاز مالی دولتهای محلی، درآمدهای نفتی برای هر دو طرف اهمیتی مضاعف پیدا کرده است. کنترل این منابع نهتنها قدرت چانهزنی سیاسی را افزایش میدهد بلکه در تعیین ساختار آینده یمن نیز نقش تعیینکننده خواهد داشت. پیامدهای این شکاف برای یمن قابل توجه است. دولت ائتلافی، که قرار بود جبهه متحدی در برابر انصارالله باشد، اکنون خود به کانون اختلافات تبدیل شده و توان اثرگذاریاش کاهش یافته است. این وضعیت دست انصارالله را در شمال بازتر کرده و توازن قدرت را به سود آن تغییر داده است، زیرا هرگونه درگیری میان حامیان دولت در جنوب، عملاً فشار را از جبهه مرکزی برمیدارد.
در مجموع، تحولات اخیر نشان میدهد که یمن وارد مرحلهای شده که نتیجه آن تنها به نقش انصارالله یا روند مذاکرات صلح محدود نیست، بلکه رقابت عربستان و امارات نیز بهطور مستقیم در شکلدهی آینده کشور اثرگذار خواهد بود. اگر این روند ادامه یابد، احتمال شکلگیری نوعی تقسیم عملی میان شمال و جنوب افزایش پیدا میکند؛ سناریویی که امارات با آن کنار میآید، اما ریاض همچنان نسبت به تبعات امنیتیاش نگران است. یمن امروز نه فقط صحنه رویارویی نیروهای داخلی، بلکه محل تقابل دو شریک سابق است که هرکدام آینده متفاوتی برای این کشور ترسیم کردهاند.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات


