به گزارش خبرگزاری ایمنا، رضا امیرخانی، نویسنده برجسته کشورمان یک ماه پیش در تاریخ یکشنبه، نهم آذر در پرواز با پاراگلایدر در ارتفاعات مشاء دماوند درحال پرواز بود، سقوط کرد و دچار حادثه شد. در این حادثه امیرخانی از ناحیه سر دچار آسیب جدی شد و تعدادی شکستگی نیز در سایر قسمتهای بدنش رخ داد. این نویسنده بلافاصله در بیمارستان بستری شد و در بخش مراقبتهای ویژه روند درمانش شروع شد. روند بهبودی امیرخانی در این مدت توسط تیم درمانش رو به بهبود گزارش شد.
اکنون پس از گذشت یک ماه از حادثه سقوط امیرخانی، تیم پزشکی او اعلام کرده است که بدن او توانایی تنفس مستقل را پیدا کرده است. فرآیند جداسازی از دستگاه ونتیلاتور (تنفس مصنوعی) بهصورت تدریجی آغاز شده و دستگاه در حال حاضر در کمترین حد مداخله قرار دارد. او تاکنون تحت عمل جراحی قرار گرفته و در روزهای آینده نیز جراحیهای ارتوپدی دیگری برای ترمیم شکستگیهای ناشی از حادثه در پیش دارد.
بیشتر بخوانید: آخرین وضعیت رضا امیرخانی پس از سانحه پاراگلایدر | هوشیاری امیرخانی درحال بهبود است
پزشک معالج و خانواده وی تأکید کردهاند که وضعیت او پایدار است و هیچ تغییر منفی یا خونریزی داخلی جدیدی در تصاویر مغزی او دیده نمیشود؛ با این حال، به دلیل ماهیت آسیبهای مغزی، روند بهبودی کامل ممکن است طولانی و زمانبر باشد و نیاز به صبر دارد.

درباره امیرخانی
رضا امیرخانی یکی از معدود نویسندگان معاصر ایرانی است که توانست میان مخاطب انبوه و تحسین منتقدان پل بزند. او نویسندهای است که کتابهایش در صدر لیست پرفروشها قرار دارد و سبک ادبیاش مورد بحث محافل دانشگاهی و ادبی است.
امیرخانی توانست چهرهای متفاوت از یک نویسنده متعهد ارائه دهد. او بدون استفاده از شعارهای کلیشهای، مفاهیم اعتقادی و سنتی را در دل دنیای مدرن و دغدغههای طبقه متوسط بازتعریف کرد. کتاب «ارمیا» و بهویژه «منِ او» نمونههای موفقی بودند که نشان داد میتوان متدین بود و در عین حال نگاهی انتقادی، مدرن و عاشقانه به جهان داشت.
قلم امیرخانی
یکی از بارزترین ویژگیهای امیرخانی، دخل و تصرف او در زبان فارسی است. او از رسمالخط ویژهای استفاده میکرد؛ مانند جدا کردن پیشوندها و پسوندها با نیمفاصله که حالا به امضای این نویسنده تبدیل شده است. نثر او ترکیبی از ادبیات کلاسیک، اصطلاحات کوچهبازاری و زبان تخصصی تکنولوژی است که ضرباهنگی سریع و جذاب به داستانهایش میدهد.

رضا امیرخانی یک تحلیلگر جسور بود که در کتابهای غیرداستانیاش مثل «نفحات نفت» (درباره مدیریت دولتی و اقتصاد نفتی) و «نشت نشاء» (درباره مهاجرت نخبگان)، تندترین نقدها را به ساختارهای اداری و اجتماعی وارد کرد. این نگاه نقادانه، حتی در سفرنامههای او مثل «جانستان کابلستان» هم دیده میشود.
بسیاری از منتقدان معتقدند امیرخانی قصهگویی ماهر است که میداند چگونه با تعلیق، شخصیتپردازیجاندار و توصیفهای دقیق تا انتهای کتاب مخاطب را با خود همراه کند. رمان «قیدار» یا «رهش» بهخوبی قدرت او در خلق قهرمان و ضدقهرمان را نشان میدهد.
او همواره سعی کرده است جایگاه مستقلی داشته باشد. از یکسو به ارزشهای دینی و ملی پایبند است و از سوی دیگر، منتقدجدی صلب بودن ساختارهاست. این جایگاه منتقد درونگفتمانی باعث شده که هم در میان نیروهای مذهبی و هم در بین طیف روشنفکر، خوانندگان جدی داشته باشد.
او دانش آموخته مهندسی مکانیک دانشگاه شریف است و همین ذهن مهندسی باعث شده که او در توصیف فنی اشیا، ماشینها، هواپیماها و معماری، دقتی حیرتانگیز داشته باشد. این جزئینگری به داستانهای او اعتباری قابل لمس بخشیده است که در کمتر نویسنده ایرانی این ویژگی را میتوان دید. کتابهای رضا امیرخانی را نمیتوان فقط در یک دستهبندی خاص گنجاند؛ او به همان اندازه که یک رماننویس است، یک جستارنویس و منتقد اجتماعی است. با اینحال، شاکله ثابتی در آثارش تکرار میشود که منظومه فکری او را نشان میدهد.

بررسی آثار امیرخانی
اصلیترین چالش رمانهای امیرخانی تقابل سنت و مدرنیته است. او شیفته سنتهای اصیل ایرانی مثل جوانمردی، لوطیگری و روابط خانوادگی و فامیلی قدیم است ابزارهای دنیای مدرن را نیز بهخوبی میشناسد. در «منِ او» این تقابل در دل محلههای قدیمی تهران روایت میشود و در «رِهش»، او به نقد هویت شهری و سنتها توسط توسعه نامتوازن و مدیریت شهری مدرن میپردازد.
او در «نفحات نفت» بهشدت بر مفهوم دولت نفتی تکیه میکند و معتقد است نفت باعث شده دولتها خود را از ملت بینیاز بدانند و این را ریشه بسیاری از مشکلات فرهنگی و اقتصادی میداند. امیرخانی طرفدار جدی کارآفرینی آزاد و به شدت منتقد بروکراسی دولتی است.
امیرخانی با نگاهی فراملی به زبان فارسی به نوشتن سفرنامههایی مثل «جانستان کابلستان» (سفر به افغانستان) و «نیمدانگ پیونگیانگ» (سفر به کرهشمالی)، پرداخته و در آنها بهدنبال یافتن ریشههای مشترک انسانی و زبانی است. او معتقد است مرزهای سیاسی نباید پیوندهای فرهنگی ملتها را از هم جدا کنند.

او با شکستن کلمات و استفاده از رسمالخط خاص، سعی کرده خواننده را وادار به درنگ کند تا کلمات را دوباره، ا نگاهی ویژه ببیند. او مفاهیمی مانند فتوت و جوانمردی را که در ادبیات کلاسیک ما جایگاه ویژهای داشته، وارد دنیای معاصر کرده است. شخصیت قیدار در رمانی به همین نام، بازسازی مدرن یک عیار یا پهلوان قدیمی است. امیرخانی بهشدت به فرم و تکنیک اهمیت میدهد. استفاده از زاویهدیدهای پیچیده و ساختارهای هندسی در روایت، از ویژگیهای ادبی اوست.
امیرخانی بهعنوان یک نویسنده؛ خاستگاه مذهبی و انقلابی دارد و همواره نگاهی خاص به فرهنگ رسمی کشور داشته است. او در «نشت نشاء» بهشدت به ساختارهای آموزشی و فرهنگی که نخبگان را فراری میدهد، میتازد و معتقد است فرهنگ نباید فرمایشی و بخشنامهای باشد. در آثار او، دین یک رشته دستورات خشک نیست و مرام و معرفتی است که در رفتار افراد مانند عشق، ایثار و ایستادگی تجلی میکند. او بر استقلال اقتصادی نویسنده از نهادهای قدرت تاکید دارد و معتقد است نویسندهای که نان قلمش را از بازار و مخاطب درنیاورد، نمیتواند آزادانه نقد کند.


