اقتصاد در تنگنای تحریم، اقتصاددانان درگیر بودجه | هاشمی طبا: اقتصاددانان به جای این همه نامه و امضا راهکار بدهند

رویداد۲۴| انتشار نامه ۱۸۰ اقتصاددان درباره بودجه سال ۱۴۰۵، بازتاب گستردهای در فضای رسانهای و کارشناسی کشور داشت؛ نامهای که نویسندگان آن با طرح هشدارها و توصیههایی، تلاش کردند توجه سیاستگذاران را به مسیر پرچالش اقتصاد ایران جلب کنند. با این حال، این نامه با وجود اهمیت ظاهری، خالی از نقد نمانده و حالا در قالب یادداشتی در روزنامه شرق، از زاویهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است.
سیدمصطفی هاشمیطبا، در یادداشت خود با عنوان «فروکاستن خویشتن»، تأکید میکند که هرچند نگاه به این نامه باید «اندکی با فاصله» باشد، اما از آنجا که اقتصاددانان در زمره متفکران جامعهاند، انتظار از آنان فراتر از هشدارهای کلی است. او مینویسد: «هرچند نگاه به نامه ۱۸۰ نفر از اقتصاددانان اندکی با فاصله است، اما از آنجا که اندیشمندان اقتصاددان ازجمله دانایان و متفکران جامعه ما هستند و جامعه نیز از آنان به خاطر تلاشهای علمی متفکرانه، انتظار دارد از مشکلات کشور گرهگشایی کنند، لذا یک بار دیگر به نامه ایشان درخصوص بودجه سال ۱۴۰۵ و تقاضا و رهنمودهایشان میپردازیم.»
او در سرمقاله روزنامه شرق، با تشریح لایههای مختلف اقتصاد، یادآور میشود که اقتصاد تنها به سیاستهای مالی و پولی فروکاسته نمیشود؛ بلکه مجموعهای از زیربناهای طبیعی، زیرساختهای ایجادشده و واحدهای تولیدی و خدماتی را در بر میگیرد. او هشدار میدهد که هرگونه خدشه در نیروی انسانی و نظام مالی، میتواند کل فعالیت اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد.
هاشمیطبا سپس به واقعیتی اشاره میکند که سالهاست بر اقتصاد ایران سایه انداخته و نوشته: «میدانم که سالهاست کشور ما دچار تحریمهای بینالمللی عمدتا ناشی از تصمیمات هیئت حاکمه آمریکا شده است و علاوه بر آن با عدم پذیرش مقررات FATF از فعالیت بانکی بینالمللی نیز محروم شدهایم.»
او با یادآوری تجربه دولت روحانی و خروج آمریکا از برجام، به اظهارنظر صریح رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه اشاره میکند و مینویسد: «در همان دولت، ریاست سازمان برنامه و بودجه آقای نوبخت بود که بعدها به صراحت اعلام کرد ما مدیریت در حال تحریم را بلد نبودیم.»
به اعتقاد نویسنده، امروز نیز برخی مدیران معتقدند «به هر طریقی» باید تحریمها برداشته شود؛ عبارتی که به گفته او، میتواند تا مرز از دست دادن استقلال کشور معنا پیدا کند. از همینجا، پرسش اصلی مطرح میشود: نقش اقتصاددانان در این میان چیست؟
«آنچه به ذهن متبادر میشود، آن است که در اینجا وظیفه اقتصاددانان چیست؛ توصیه به تسلیم به دشمن یا ارائه راهکارهای همنشینی با دشمن یا طراحی مشکل اقتصاد با در نظر گرفتن شرایط زیربناهای کشور و امکانات جاری؟»
هاشمیطبا با صراحت، تمرکز صرف اقتصاددانان بر بودجه را نوعی تقلیل جایگاه علمی آنان میداند و هشدار میدهد که «فروکاست وظایف اقتصاددانان با توجه به بودجه کل کشور... علاوه بر آنکه شأن اقتصاددانان را به زیر میکشد، موجب رشد این تفکر میشود که روشنفکران و گروه اقتصاددانان از طرح واقعیتهای کشور بهشدت اجتناب میکنند.»
به گفته او، حساسیت نسبت به بودجه قابل فهم است، اما تنها بخش کوچکی از مشکلات اقتصادی کشور را پوشش میدهد و پرسش اصلی این است که چرا اقتصاددانان تاکنون راهکاری مشخص برای اداره اقتصاد در شرایط تحریمی ارائه نکردهاند.
وی در بخش پایانی یادداشت، با لحنی هشدارآمیز، بر ضرورت ارائه راهحلهای عملی و عینی تأکید میکند: «همواره به اقتصادانان و فرهیختگان دل بستهایم و بر آنان است که برای اقتصاد کشور در شرایط تحریم با مصداقهای عینی و عملی و نه نظری و مدرسهای، راهحل ارائه دهند.»
هاشمیطبا در پایان، جمعبندی تندی ارائه داده و مینویسد: «باشد که اقتصاددانان از فروکاستن خویش دست شویند و شأن و منزلت خود را با ارائه طریق به هممیهنان و حاکمیت نشان دهند.»


