آقای رییس جمهور! مشکل آموزش و پرورش، ساختمان  نیست، از وزیر ارتباطات بپرسید...

آقای رییس جمهور! مشکل آموزش و پرورش، ساختمان  نیست، از وزیر ارتباطات بپرسید...
همین چند روز قبل و به مناسبت بیستم مهر - روز حافظ- متفاوت‌ترین سخنان را نه از زبان وزیران آموزش و پرورش و علوم و فرهنگ- که از سید ستار هاشمی وزیر ارتباطات شنیدیم که هم هشدار دهنده است و هم نگران کننده چون نشان می‌دهد دیگران یا از مرحله پرت‌اند یا دچار ساده‌اندیشی...

       عصر ایران؛ مهرداد خدیر- کمتر  کسی تردید دارد رییس جمهور پزشکیان آدم سلیم‌النفسی است. منتها به جز سلیم‌النفسی البته بداقبال هم هست تا جایی که مهندس الویری فعال سیاسی پرسابقه از او به عنوان بدشانس‌ترین رییس جمهوری ایران یاد کرده است.

با این حال می‌توان حدس زد یکی از دلایل تأیید صلاحیت او بعد از آن سه سال خالص‌سازی همین بود که نرخ مشارکت کاهش یافته بود و اصلاح ناترازی‌ها بدون پایگاه  اجتماعی مشکل بود و جدای اینها در چشم‌انداز، بازگشت ترامپ هم دیده می‌شد هر چند بعید است کسی پیش‌بینی می‌کرد اروپا هم سراغ مکانیسم ماشه برود و نقطه سر خط و روز از نو و روزی از نو مگر آن که بدبینانه تحلیل کنیم که نزدیک شدن به ایران به روسیه و شایعۀ فروش پهپاد علیه اوکراین کار مخالفان برجام بود و از ساده‌دلی مرحوم ابراهیم رییسی سوء‌استفاده کردند تا اروپا را به فعال‌سازی مکانیسم ماشه ترغیب و برجام را هوا کنند.

با این اوصاف اگر اوضاع و احوال چنین نبود چه نیاز به پزشکیان؟ منتها این که زیر بار قانون حجاب اجباری نمی‌رود یا اسراییل به ایران حمله می‌کند و او تنها مأمور تغییر قیمت بنزین نخواهد بود در محاسبات‌شان نبود.

با این اوصاف ترجیح رییس جمهور این است که سراغ موضوعات تنش‌زا نرود و علاقۀ ویژه‌ای به بحث آموزش و پرورش دارد تا جایی که در سفر اخیر به اصفهان باز سراغ بحث مدرسه‌سازی رفته و از مردم خواسته به صحنه بیایند و مدرسه بسازند.

مدرسه‌سازی کار خوبی است (و خود نویسندۀ این سطور دختر عمویی دارد که در یوسف‌آباد تهران مدرسه ساخته و نام خانوادگی ما را بر تارک آن گذاشته البته او به خاطر پدرش و نیکوترین کار است) اما دو موضوع دیگر اولویت دارد.

لابد فکر کرده‌اید می‌خواهم بگویم معیشت و اقتصاد یا سیاست خارجی که انفعال و تکرار ادبیات شعاری آن دیگر ملال‌آور شده یا صدا وسیمایی که هم رییس جمهور اسبق می‌گوید به آن گوش نمی‌سپارد هم مجری مشهور پیشین آن گفته 14 سال است برای امور بازنشستگی هم پای خود را به این سازمان نگذاشته و انصافا زوج جبلی - جلیلی شاهکار بوده‌اند در افول رسانه ملی!

نه! آن دو موضوع مورد نظر درچارچوب همین بحث اخیر رییس جمهور است:

اول این که مدرسه‌سازی یعنی توجه به نسل آینده. چون به کار کسانی می‌آید که تازه متولد شده‌اند یا بعدا خواهند شد در حالی که هم و غم رییس جمهور باید متولدین دهه 60 باشد که کثیری از آنان در سن ازدواج‌اند یا از سن ازدواج گذشته‌اند یا کار یا خانه یا فرزند ندارند. آقای پزشکیان باید به بچه های دهه 60 برسد که دارند پیر می‌شوند و حتی سازمانی و نهادی برای تأمین حداقل‌های دهۀ 60 تأسیس کند. منتها گیر داده به  افکار دهه 60!

از طرح خود هم خطاب به معاون اجرایی رونمایی کرده:"حسابی برای این کار اختصاص دهید و  یک ماه حقوق بنده را به این حساب بریزید. هر ماه هم ۵ میلیون تومان به این حساب می‌دهیم. از حقوق من ماهیانه ۵ میلیون تومان به این حساب بریزید. هر کس یک قدم بردارد. یکی ماهی ۵ میلیون تومان می‌دهد، یکی هم ماهی ۵۰۰۰ تومان بدهد. هر کس در حد توانش. برای آموزش فرزندان کشور یک قدم برداریم. این فقط برای ساختن نیست. هم باید نگه داریم و هم باید کیفیت را بالا برده و هم رفتار را تغییر دهیم. راست‌گو، صادق، جسور، سرخم نکن، دل به این خاک بسته. بچه‌هایی تربیت کنیم که برای این کشور هستند. اگر بچه های ما با این باور بیایند از خاک طلا خواهیم ساخت. ما روی طلا خوابیدیم اما گرسنه‌ایم! 

 اگر ۱۰ درصد در انرژی و سوخت صرفه جویی کنیم -که مثل آب خوردن امکان‌پذیر است- روزانه ۸۰۰ هزار بشکه نفت و گاز را می توانیم صرفه جویی کنیم. یعنی روزانه ۸۰۰ هزار بشکه نفت و گاز تولید می کنیم. "

 ما از بچه‌های دهۀ 60 گفتیم اما انگار پزشکیان در حال و هوای دهۀ 60 است. آدم را به یاد حساب 100 مرحوم امام خمینی می‌اندازد که قرار بود مردم را خانه‌دار کند و تازه بنیاد مسکن بر همان اساس تأسیس شد. منتها قریب نیمی از تهران نشینان اجاره نشین‌اند و بنیاد مسکن توان ندارد خانه‌های تخریب شده در جنگ 12 روزه را بسازد و دست به دامان شهرداری شدند تا با تراکم فروشی بسازد و اسباب و اثاثیه را هم از محل مسؤولیت های اجتماعی شرکت‌های دولتی تهیه کنند!

حساب 100 امام کار خوبی بود و مردم هم کمک کردند ولی وقتی دولتی شد اوضاع تغییر کرد. حالا هم بعید نیست یک حساب ویژه اختصاص دهند و بنیاد مدرسه‌سازی درست کنند و قس‌علی‌هذا.

نکتۀ حاشیه‌ای این که اگر قرار بر صرفه‌جویی است چرا سفارتخانه‌های بیکار و بی ثمر را تعطیل نمی‌کنید؟ کشوری که در دنیا دوستی ندارد به خاطر دو سه تا رأی موافق در شورای امنیت سازمان ملل نیاز به این همه دفتر و دستک در وزارت خارجه و پرداخت حقوق ارزی و حق مأموریت به کارکنان ندارد. همه را به تهران فراخوانید و حقوق ریالی بدهید.  حقوق متوسط را اگر ماهانه 3 تا 4 هزار دلار در نظر بگیریم با احتساب 5 هزار نفر و سالانه 50 هزار دلار 25 هزار میلیارد تومان می‌شود و پول آن را می توانند یک جا به حساب مدرسه‌سازی واریز کنند! سخنگوی وزارت خارجه البته بماند برای تکذیب!

نکته اصلی اما این است که مشکل آموزش و پرورش ساختمان نیست. چون وضع تحصیلی ساختمان‌دارها هم خوب نیست و معدل بچه‌ها به 10 و 11 رسیده به یک دلیل روشن:

دغدغه این سیستم ایدیولوژی است نه آموزش مهارت. دغدغۀ معلمان و کادر هم معیشت است و رتبه و این که چگونه از پس تورم برآیند. دغدغه خانواده‌ها هم تست‌زنی و کنکور و دانشگاه و دغدغۀ بچه‌ها هیچ یک و سرها در گوشی است. حالا تو هی مدرسه بساز! با چهار دغدغه ناهم‌ساز چه می‌کنید؟


این حرف‌ها را البته باید وزیر آموزش و پرورش بر زبان آورد اما گویا بود و نبود این بنده خدا تأثیری ندارد و مملکتی که 60 سال قبل وزیری در اندازه و آوازه استاد فقید دکتر پرویز ناتل خانلری داشته و در جمهوری اسلامی هم اولین وزیر استادی در حد زنده‌یاد دکتر غلامحسین شکوهی بوده و وزارتخانه‌ای که چندی شهیدان رجایی و باهنر بر صدر آن نشسته بودند حالا وزیری دارد که چندان حضوری در صحنه ندارد. تقصیر هم ندارد. 90 درصد بودجه صرف حقوق و مزایا و امور جاری می‌شود که دست وزیر نیست و سازمان برنامه و بودجه تأمین می‌کند و درباره محتوا هم جای دیگر تعیین تکلیف می‌شود و یگانه نقش وزیر در انتصابات است که کی مدیر کل کجا باشد و کی مدیر مدرسه و کی معاون تربیتی و از این جور مناصب که نقشی در تعلیم و تربیت و آموزش مهارت و زندگی ندارد و اهمیت وزارتخانه برای نمایندگان مجلس اقلیت هم نه در تربیت نسل که به خاطر آن است که کلی پست سازمانی و مدیریتی در این وزارتخانه است!

اما چرا در تیتر آوردم  از وزیر دیگر - ارتباطات- بپرسد؟ چون همین چند روز قبل و به مناسبت بیستم مهر - روز حافظ- متفاوت‌ترین سخنان را نه از زبان وزیران آموزش و پرورش و علوم و فرهنگ- که از سید ستار هاشمی وزیر ارتباطات شنیدیم که هم هشدار دهنده است و هم نگران کننده چون نشان می‌دهد دیگران یا از مرحله پرت‌اند یا دچار ساده‌اندیشی:

 "- انقلاب‌های صنعتی گذشته تأثیر چندانی بر ادبیات فارسی نداشتند، اما امروز در برابر پدیده‌ای به‌نام هوش مصنوعی قرار داریم که می‌تواند هم فرصت و هم تهدید باشد. باید بیندیشیم  چگونه می‌توان گنجینه‌های ادبی فارسی را با ابزارهای مدرن به نسل‌های جدید و جهانیان معرفی کرد. 

-  در آموزش و ترویج ادبیات فارسی  نقش پلتفرم‌های هوش‌مند را نباید دست‌کم گرفت؛ زیرا این سکوها با بهره‌گیری از رویکردی تجربی و تعاملی، جدا از تفسیر شعر، می‌توانند به زبان شعر با مخاطب گفت‌وگو کنند، نسل جدید را به دنیای ادبیات فارسی پیوند دهند و با زبانی تازه، ولی برخوردار از روح شعر فارسی، پیام حافظ را به نسل امروز منتقل سازند.

 - بومی‌سازی مفاهیم هوش مصنوعی و همکاری با پژوهشگاه‌های ادبیات فارسی برای آموزش و بومی‌سازی هوش مصنوعی از اولویت‌های این وزارتخانه است و   امیدواریم با تمهید پلی میان فناوری و فرهنگ، میراث ادبی ایران در جهان دیجیتال نیز  بدرخشد."


  ملاحظه فرمودید؟ مردم غم نان دارند و تورم خاصه مواد غذایی و اوضاع یخچال رو به راه نیست. دانش‌آموز و معلم هم دل و دماغ درس خواندن ندارد. آن وقت مدرسه بسازیم در حالی که با کاهش جمعیت چه بسا 10 سال دیگر مدارس هم مثل واحدهای دانشگاهی با ظرفیت مازاد رو به رو شوند!


  خوش بختانه خود مردم برای کار خیر مدرسه سازی را در پیش گرفته‌اند و نیاز نیست آقای رییس جمهور هر ماه پول 10 تا ساندویچ دونر را ( هر کدام 500 هزار تومان شده در خیابان نیلوفر!)  به این حساب واریز کنند. از بودجه نهادهای شبه فرهنگی کم کنند هم جواب می‌دهد و تازه بچه‌های دهه 60 مهم‌تر از افکار دهه 60 است و اینها به کنار اصلا می‌خواهیم سفت و سخت بچسبیم به آموزش و پرورش. بسیار خوب! به جای وزیر آموزش و پرورش‌تان که در حال و هوای دیگری سیر می کند از وزیر ارتباطات که گرفتار شورای عالی فضای مجازی شده برای رفع فیلترینگ بخواهید هوش مصنوعی را وارد مدارس کند!
 
  با این همه کمی هم به آقای رییس جمهور حق بدهیم.  از 5 موضوع اصلی که قرار بود سامان دهد (‌حجاب اجباری، رفع فیلترینگ، سیاست خارجی، صدا و سیما و گزینش ها) یکی را توانسته و در بقیه با موانع جدی رو به رو شده ( یک پیام‌رسان البته آزاد شده) و مهمان ناخوانده اسنپ‌بک هم سر رسیده و باید به موضوعاتی پناه برد که اصطکاکی با دولت سایه نداشته باشد. جایی که پول و قدرت نباشد آنها نیستند و عجالتا بحث آموزش و پرورش می‌تواند قدری آرامش‌بخش باشد.
 
 

پیشنهادی باخبر