فائزه خسروینیا در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: نمایشگاه «کوک نقش»، مجموعهای است که حاصل دو سال پژوهش، تجربهورزی و کاوش در مفهوم نقشگرایی و پیوند آن با سنت تصویری ایران، بهویژه سوزندوزیهای بومی است. این مجموعه، تلاشی برای تبدیل مشاهده طبیعت و علاقه شخصی من به جهان گیاهان، به یک ساختار بصری مبتنی بر ریتم، تکرار و نظم هندسی-حسی است.
وی افزود: پیشینه شکلگیری این مجموعه در پیوند با جریان نقشگرایی است، جریانی که ریشهای عمیق در تاریخ هنر دارد و در دورههایی که بازنمایی تصویری اهمیتی کمتر از بیان مفهومی داشته است، حضور پررنگتری یافته است. همچنین در فرهنگ بصری ایران، «بازنمایی واقعگرایانه» همیشه در اولویت نبوده است و تمایل به نظم آرایهای، تزئین و تبدیل طبیعت به ساختاری ریاضیگون، شیوهای دیرینه برای بیان زیباییشناسانه بوده است.
این هنرمند نقاش اظهار کرد: «Pattern Art» یا نقشگرایی، در اصل نوعی انتقال نظم ارگانیک طبیعت به نظمی انسانی است؛ نظمی که بر پایه تکرار، ریتم و ساختار شکل میگیرد و در دوران مدرن بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. همچنین بسیاری از هنرمندان معاصر با رجوع به میراث تصویری خود، ازجمله سوزندوزی، گلیم، گلدوزی و دیگر هنرهای بافتی، توانستهاند فصل تازهای در نقشگرایی ایجاد کنند که در آن فرم، ریتم، استقلال و هویت بصری تازهای به دست میآورند.
خسروینیا درباره عنوان نمایشگاه، گفت: انتخاب نام «کوک نقش» کاملاً ساده، مستقیم و بدون ایهام بوده است؛ زیرا در آثار این مجموعه، نقشمایهها به شیوهای چندباره، منظم و الگوگونه تکرار میشوند و تاچهای کوچک سفیدرنگ در سطح بوم، تداعیگر کوکزدن در پارچههای سوزندوزی هستند. این اشاره ظریف، پیوندی میان دستساختههای سنتی و بازنمایی نقاشانه برقرار میکند.

وی اضافه کرد: محور اصلی این مجموعه گلها هستند، چراکه تکرار و ریتم در فرم گلها چیزی است که هم در طبیعت وجود دارد و هم در هنر سنتی ایرانی بهویژه در پارچههای سوزندوزی قابل مشاهده است.
این هنرمند نقاش با بیان اینکه در فرآیند خلق این نقاشیها، سعی شده است حرکت دست سوزندوز در قالب تاشهای کوچک رنگی بازخوانی شود، افزود: اما نه به شکل بازنمایی دقیق و عینی، بلکه به صورت یک تجربه حسی از ریتم و تکراری که در سنتهای بافتی ایرانی وجود دارد. هر اثر این مجموعه حاصل یک گفتوگوی درونی میان طبیعت و فرهنگ است؛ گفتوگویی که در نهایت با نقشآفرینی رنگها جان میگیرد.
خسروینیا با انتقاد از وضعیت برگزاری نمایشگاهها در مشهد و محدودیتهای موجود، گفت: در مقایسه با تهران، تعداد نمایشگاههای خوب در مشهد بسیار کم است و فضای حرفهایِ نمایش آثار هنری محدودتر به نظر میرسد. همچنین با وجود اینکه جامعه در سالهای اخیر توجه بیشتری به هنر پیدا کرده است، هنوز نقاشی در مشهد کمتر از آنچه باید، جدی گرفته میشود و آثار فاقد ارزش هنری، مانند انواع تابلوفرشهای ماشینی بخش قابل توجهی از بازار را اشغال کردهاند. همچنین نبود زیرساخت و حمایت کافی نیز، کار را برای هنرمندان جوان دشوارتر میکند.
انتهای پیام


