سرزمین توبه و عرفان؛ دگرگونی هنرپیشه مصری در عرفات

سرزمین توبه و عرفان؛ دگرگونی هنرپیشه مصری در عرفات

گمان نمی‌کنم سرزمینی مانند عرفات روی این کره خاکی پیدا شود.هر مکانی ارزش خود را دارد اما هیچ مکانی عرفات نمی‌شود. عرفات مکانی است که گفته می‌شود اگر کسی شب قدر را از دست بدهد و موفق به توبه کردن در آن شب نشود، می‌تواند به این سرزمین بیاید و توبه کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، یکی از سفرنامه‌های منتشرشده در دهه اخیر کتاب «تا دستبوسی خدا» نوشته سید‌محمود جوادی است که روایت نخستین سفر حج نویسنده در سال 1379 است، که همان سال به‌صورت پاورقی در روزنامه جام جم منتشر شد،‌ اما انتشار آن به‌صورت کتاب،‌ به‌دلیل مفقود شدن نسخه‌های دست‌نویس نویسنده سال‌ها به تعویق افتاد‌، تا اینکه چاپ نخست کتاب در سال 95 از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شد.

«تا دستبوسی خدا» سفرنامه‌ای است همراه با اعمال و مناسک حج،‌ در واقعی نوعی کتاب شسته‌ورفته درباره حج و اعمال آن است. تسلط نویسنده به زبان عربی موجب شده است اتفاقات جذابی نیز در طول سفر برای وی رخ دهد که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست.

نگارنده در وصف مکان و احوال حجاج بیت‌الله‌ الحرام در این کتاب سعی در تداعی تصویر داشته است به نحوی که مخاطب در مواجهه با آن با تجسم شرایط و اوضاعی که جوادی آن را وصف کرده است خود را در آن فضا احساس کند و به این واسطه می‌توان گفت که این سفرنامه قابلیت زیادی برای اقتباس نمایشی و تصویری دارد.

در بخشی از این سفرنامه تحت عنوان «عرفات سرزمین توبه و عرفان» می‌خوانیم:

عرفات سرزمین توبه و عرفان

«در مصاحبه‌ای که مجله‌ای عربی با یک هنرپیشه زن معروف مصری داشت، خواندم که این سرزمین چنان او و چند تن از هنرپیشه‌های دیگر کشورش را تحت تأثیر قرار داده و از گذشته خود نادم و پشیمان کرده است که پس از بازگشت به کشورشان به سراغ مسئولان تلویزیون مصر رفته و از آنها تعهد اخلاقی گرفته‌اند تا از پخش مجدد فیلم‌هایشان جلوگیری کنند.

گمان نمی‌کنم سرزمینی مانند عرفات روی این کره خاکی پیدا شود. هر مکانی ارزش خود را دارد اما هیچ مکانی عرفات نمی‌شود. عرفات مکانی است که گفته می‌شود اگر کسی شب قدر را از دست بدهد و موفق به توبه کردن در آن شب نشود، می‌تواند به این سرزمین بیاید و توبه کند. گرچه زیارت قبر امام حسین(ع) در روز عرفه کمتر از حضور در عرفات نیست؛ با این حال درباره عرفات چنین روایت شده است که خداوند در روز نهم ذیحجه هر سال فرشته‌ها را به آسمان دنیا دعوت می‌کند و حاجیان را به آنان نشان می‌دهد و می‌فرماید: ای ملائکة من بنگرید چگونه این مردمان به خاطر من شهر دیار مال وخانواده خود را رها کرده و در این سرزمین حضور یافتند تا آنان را بیامرزم. پس شاهد باشید که من گناهان گذشته همه آنان را آمرزیدم ...»

اینجا اشک ریختن معجزه می‌کند، لازم نیست مفاتیح را باز کنی، مناجاتی بخوانی که حتی معنی آن را نمی‌فهمی اگر در قید و بند جمله‌های قلمبه و سلمبه نباشی و با خدا صاف باشی می‌توانی حتی با گفتن، «خدایا خیلی کوچکم» زار و زار گربه کنی و حال کنی و تولد دوباره خودت را احساس کنی.

به چادر بر می‌گردم تا خود را برای اعمال فردا آماده کنم.

روز بعد، با چند تن از دوستان به کوه عرفات می‌رویم تا آنجا را از نزدیک ببینیم. بالای کوه ستونی ساخته‌اند که گفته می‌شود محل التقای آدم و حوا بر روی زمین است. می‌گویند یکی از دلایل نامگذاری این سرزمین به عرفات به این دلیل است که آدم و حوا، پس از هبوط بر کره خاکی، خود را در این نقطه پیدا کردند و همدیگر را شناختند. به معنای دیگر، به خلقت خود معرفت و شناخت کامل‌تری پیدا کردند.

بعضی‌ها هم می‌گویند این سرزمین افزون بر این ماجرا، محل اعتراف این دو به گناه و توبه کردن آنها به خاطر ترک اولی در بهشت است. و اینجا محل استجابت دعا و پذیرفتن توبه آنها از سوی خداوند است.

پیرزنی در کنارم چشمش به ستون بلند و سفیدرنگ کوه عرفات می‌افتد و این ستون را با ستون جمرات (ستون شیطان در منی) اشتباه می‌گیرد. رو می‌کند به من و می‌گوید: «شیطان هم عجب جایی برای خودش انتخاب کرده ها!»

نه مادر اینجا جای شیطان نیست. اینجا قدمگاه آدم و حواست. اینجا محل عرفان است. یک وقت نروی آن بالا و به ستون سنگ بزنی‌ها. نمی‌دانم او حرف‌های مرا درک می‌کند یا خیر؛ بیچاره پیرزن.

به بالای کوه می‌رویم اما برای اینکه نیت وقوف در عرفات به جا بیاوریم سعی می‌کنیم قبل از رسیدن وقت شرعی ظهر از کوه پایین بیاییم. از کوه پایین می‌آییم و در حوالی آن گشتی می‌زنیم تا با حال و هوای آنجا بیشتر آشنا شویم.

امروز نهم ذی‌الحجه است، ثبت وقوف در عرفات می‌کنیم و پس از  به جا آوردن فریضه ظهر و عصر با دو تن از دوستان به سمت کوه عرفات می‌رویم، دعای عرفه را شروع می‌کنیم. نیازی به تظاهر به دل‌شکستگی نیست. کافی است بدانی کجا هستی و چه دعایی داری می‌خوانی. دیگر نیازی نیست چشمانت را برای چند قطره اشک التماس کنی. وقتی بدون هیچ ریایی این دعا را بخوانی، خدا بارانی از اشک از چشمانت سرازیر می‌کند و تو گویی خدا را در دل خود مهمان می‌کنی.

دعای عرفه را به پایان می‌رسانیم احساس سبکی می‌کنیم از این که توفیق خواندن این دعا در سرزمین عرفات نصیبمان شده است. رضایت داریم با سبکبالی از جایمان بلند می‌شویم و راه چادرها را در پیش می‌گیریم.»

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر