زمینه تاریخی و استراتژیک مذاکرات
روابط آمریکا و اوکراین از زمان الحاق کریمه توسط روسیه در سال ۱۳۹۳ و آغاز جنگ تمامعیار در اسفند ۱۴۰۰، به یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی واشنگتن تبدیل شده است. در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ (۱۳۹۹-۱۳۹۵)، او با فشار بر زلنسکی برای تحقیق درباره جو بایدن، رویکردی جنجالی را به نمایش گذاشت که به استیضاحش منجر شد. با بازگشت او به قدرت در دی ۱۴۰۳، وعده پایان سریع جنگ اوکراین به یکی از شعارهای کلیدی کمپینش تبدیل شد. این وعده، همراه با دیدگاه او مبنی بر کاهش تعهدات نظامی آمریکا در خارج، الگوی مذاکراتی او را شکل داده است.
از سوی دیگر، زلنسکی که از سال ۱۳۹۸ رهبری اوکراین را بر عهده دارد، با چالش حفظ حمایت غرب در برابر تهاجم روسیه روبهروست. اوکراین که به شدت به کمکهای نظامی و مالی آمریکا وابسته است، در مذاکرات با ترامپ در موقعیتی شکننده قرار دارد. نشست ۹ اسفند ۱۴۰۳ در کاخ سفید، که به درگیری لفظی میان دو رهبر منجر شد، نقطه عطفی در این روابط بود و الگوی مذاکراتی ترامپ را به وضوح نشان داد.
محورهای اصلی مدل مذاکراتی ترامپ
یکی از بارزترین ویژگیهای مدل مذاکراتی ترامپ، استفاده از فشار تاکتیکی برای وادار کردن طرف مقابل به پذیرش خواستههایش است. در نشست ۹ اسفند ۱۴۰۳، او و جِیدی ونس، معاونش، زلنسکی را به دلیل عدم قدردانی کافی از کمکهای آمریکا مورد سرزنش قرار دادند. همان زمان نیویورک تایمز گزارش داد که ترامپ به زلنسکی هشدار داد: «یا معاملهای امضا میکنی، یا ما کنار میکشیم.» این تهدید با توقف موقت ارسال کمکهای نظامی در ۱۲ اسفند ۱۴۰۳ همراه شد که فشار مضاعفی بر کییف وارد کرد.
در ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ نیز، ترامپ در مصاحبه با انبیسی اعلام کرد که اگر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به مذاکرات صلح تن ندهد، تعرفه ۵۰ درصدی بر نفت روسیه اعمال خواهد کرد. این رویکرد دوجانبه - فشار بر اوکراین و تهدید همزمان روسیه - نشاندهنده استراتژی «چماق و هویج» اوست که در دوره اولش نیز دیده شده بود.
چه آنکه این تاکتیک در کوتاهمدت نتیجه داد و زلنسکی در ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ در پستی در شبکه X اعلام کرد که آماده مذاکره و امضای توافق معدنی است. با این حال، واشنگتن پست هشدار داد که این فشار ممکن است اوکراین را به پذیرش شرایطی مانند واگذاری منابع طبیعی یا پذیرش کنترل روسیه بر مناطق اشغالی وادار کند که حاکمیتش را تضعیف کند.
محور دوم مذاکرات ترامپ، تأکید بر معاملهگری اقتصادی به جای تعهدات استراتژیک بلندمدت است. در نشست ۹ اسفند، قرار بود توافقی امضا شود که به آمریکا دسترسی به منابع معدنی کمیاب اوکراین - مانند لیتیوم و اورانیوم - را بدهد. گاردین گزارش داد که این توافق بخشی از استراتژی ترامپ برای جبران هزینههای کمک نظامی آمریکا بود. با این حال، پس از درگیری لفظی، این توافق لغو شد، اما در ۱۳ اسفند، زلنسکی آمادگی خود را برای امضای آن اعلام کرد.
ترامپ در سخنرانی ۱۴ اسفند در کنگره اعلام کرد که اوکراین «به زودی به میز مذاکره خواهد آمد» و از این توافق به عنوان ابزاری برای پایان جنگ یاد کرد. او همچنین پیشنهاد داد که آمریکا میتواند نیروگاههای هستهای اوکراین را تحت کنترل خود درآورد، پیشنهادی که جذابیت تجاری برای او دارد.
این رویکرد نشاندهنده تغییر پارادایم در سیاست خارجی آمریکا از حمایت بیقیدوشرط از متحدان به یک مدل تجاری است.
این تاکتیک، زلنسکی را در موقعیتی دشوار قرار داده است. از یک سو، اوکراین برای ادامه جنگ به حمایت آمریکا نیاز دارد؛ از سوی دیگر، واگذاری منابع ممکن است اعتراضات داخلی را برانگیزد. این در حالی است که برخی سیاستمداران اوکراینی این توافق را «باجدهی» تلقی میکنند. با این حال، فشار اقتصادی ترامپ اوکراین را به سمت پذیرش این شرایط سوق داده است.
دیپلماسی شخصی، سومین محور مدل مذاکراتی ترامپ است که در آن او از روابط مستقیم با رهبران و نمایش اقتدار برای پیشبرد اهدافش استفاده میکند. در تماس تلفنی ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با زلنسکی، او از مکالمهای «عالی» سخن گفت و در شبکه Truth Social نوشت که دو رهبر «در مسیر درستی» هستند. با این حال، نشست ۹ اسفند نشان داد که این دیپلماسی میتواند به سرعت به تنش منجر شود. در این نشست، او زلنسکی را به «بیاحترامی» متهم کرد و خواستار عذرخواهی شد.
ترامپ همزمان با پوتین نیز تماسهایی داشته و در ۱۶ فروردین ۱۴۰۴ اعلام کرد که پوتین «سیگنالهای قوی» برای صلح نشان داده است. او در عین حال لحن خود را نسبت به پوتین نرمتر کرد و گفت: «ما همیشه رابطه خوبی داشتیم»
با این حال، دیپلماسی شخصی ترامپ ترکیبی از تملق و تهدید است که به شخصیت او وابسته است.
این تاکتیک در کوتاهمدت زلنسکی را وادار به عقبنشینی کرد، اما به گفته گاردین اعتماد اوکراین به آمریکا را تضعیف کرده است.
مدل مذاکراتی ترامپ با رویکرد بایدن تفاوت اساسی دارد. بایدن بر حمایت بیقیدوشرط و تقویت ناتو تمرکز داشت، در حالی که ترامپ از اهرمهای فشار و منافع اقتصادی استفاده میکند.
از سوی دیگر زلنسکی در این مدل، به جای یک شریک برابر، به یک بازیگر وابسته تبدیل شده است. کارشناسان استدلال میکند که فشارهای ترامپ، اوکراین را مجبور به پذیرش شرایطی کرده که ممکن است به ضرر حاکمیتش باشد. این در حالی است که زلنسکی در مصاحبه با فاکس نیوز تأکید کرد که به دنبال «صلح عادلانه» و نه صرفاً پایان جنگ است.
در همین حال، کارشناسان معتقدند که موفقیت این مدل به توانایی ترامپ در متقاعد کردن هر دو طرف بستگی دارد و تهدیدهای او علیه پوتین هنوز آزمایش نشده و ممکن است بهویژه با توجه به سابقه نقض تعهدات از سوی روسیه به نتیجه نرسد.
ترامپ در مذاکره چگونه رفتار می کند؟
در یک سطح تحلیل، مدل مذاکراتی دونالد ترامپ با اوکراین و زلنسکی،
از سوی دیگر، موفقیت این الگو به تعادل میان فشار بر اوکراین و روسیه بستگی دارد.
۲۱۳۳۱۵