
فلحه: همه رسانههای مقاومت با هر میزان امکانات، در کنار غزه ایستادند/ مشتاقی: رسانههای مقاومت باید شجاعانه شبهات را پاسخ دهند و باور عمومی را حفظ کنند

طبق اعلام روابط عمومی برنامه، اللهکرم مشتاقی کارشناس دیپلماسی رسانه و دیپلمات پیشین در لبنان، با حضور در برنامه جام جم و با اشاره به ریشههای شکلگیری رژیم صهیونیستی گفت: اساس اشغال فلسطین و مهاجرت موجهای مختلف صهیونیستها از سرزمینهای اصلی خود به مناطق اشغالی امروز، بر مبنای چهار تصویر شکل گرفت.
وی در برنامه تلویزیونی جامجم با موضوع بررسی عملکرد رسانهها در جنگ دوساله در غزه، افزود: نخستین تصویر، «مظلومیت» بود؛ صهیونیستها خود را قومی معرفی کردند که در طول تاریخ مورد ظلم قرار گرفتهاند. در دهههای نخست شکلگیری رژیم صهیونیستی نیز این تصویر بهصورت مستمر بازتولید شد و هنوز هم ادامه دارد. هر مقام خارجی که به سرزمینهای اشغالی سفر میکند، حتماً از موزه هولوکاست بازدید داده میشود تا این تصویر مظلومیت در ذهن او تثبیت شود.
مشتاقی ادامه داد: دومین تصویر، «سرزمین امن برای یهودیان» بود. در این چارچوب، رژیم صهیونیستی تلاش کرد مهاجرت یهودیان را با وعده امنیت توجیه کند. البته باید توجه داشت که وقتی از یهودیت سخن میگوییم، منظور قرائت صهیونیستی و انحرافی از دین یهود است، نه یهودیان و کلیمیان اصیل و شریف که از هموطنان ما هستند.
وی با بیان اینکه تصویر سوم، «ارتش مقتدر و اخلاقی» بود، گفت: صهیونیستها خود را دارای ارتشی شکستناپذیر، مجهز و دارای دستگاه امنیتی قوی معرفی میکردند تا در اذهان جهانی، اقتدار نظامی خود را تثبیت کنند.
وی افزود: چهارمین تصویر نیز ادعای «نمایندگی از تمدن غرب در غرب آسیا» بود. آنها خود را تنها دموکراسی منطقه و مدافع حقوق بشر معرفی میکردند تا مشروعیت بینالمللی کسب کنند.
مشتاقی با اشاره به تحولات پس از عملیات «طوفان الاقصی» تصریح کرد: این عملیات همه این چهار تصویر را فرو ریخت. رژیم صهیونیستی که سالانه میلیاردها دلار برای تقویت این چهار چهره تبلیغاتی هزینه میکرد، پس از طوفان الاقصی بدون هیچ ابایی آنها را در هم شکست.
وی افزود: حمله به بیمارستانها و مدارس، ویران کردن زیرساختها، ایجاد قحطی مصنوعی، تخریب پارلمانها و سانسور رسانهها، همگی نشان داد که رژیم صهیونیستی برای شکست مقاومت حاضر است تصویری را که طی ۸۰ سال از خود ساخته بود نابود کند.
این کارشناس دیپلماسی رسانه تأکید کرد: اکنون که رژیم صهیونیستی میداند این چهار تصویر فروپاشیده است، بعد از توافق آتشبس بهدنبال بازسازی و بازیابی این چهرههاست. از اینرو، جنگ اصلی در عرصه رسانه و شناختی تازه آغاز شده و باید هوشیارانه در این میدان عمل کرد.
این دیپلمات پیشین در لبنان، گفت: همانطور که استراتژی «وحدت ساحات» در طول نبرد در خدمت مقاومت بود، همچنان باید وحدت ساحات رسانهای را حفظ کنیم. وحدت ساحات نظامی فعلاً بهدلیل آتشبس که ما نیز به آن پایبند هستیم، فروکش کرده و موضوعیت ندارد؛ اما وحدت ساحات رسانهای همچنان پا برجاست. جنگ رسانهای قطعاً ادامه پیدا میکند و امتداد آن همینگونه خواهد بود.
مشتاقی با تبیین ساختار مثلث طلایی محور مقاومت یادآور شد: این مثلث شامل ایمان، مردم و سلاح است و دشمن روی هر سه ضلع آن دست گذاشته و قصد تخریبشان را دارد. دشمن با ناامیدسازی مردم و اجتماعزدایی تلاش میکند ایمان مردم، ایمان مسئولان و ایمان مقاومت را تضعیف کند و از طریق فشار بر نخبگان، افکار عمومی و مسئولان کار خلع سلاح را دنبال میکند.
وی افزود: جنگی که اکنون میان ما و دشمن (رژیم صهیونیستی) جریان دارد، حفظ همین مثلثِ مردم، ایمان و سلاح مقاومت است و عدول از آن خط قرمز ماست. از اینرو ضروری است که وحدت ساحات رسانهای را با دقت و استمرار حفظ کنیم.
این دیپلمات پیشین در لبنان، گفت: شرمالشیخ پیش از این هم تلاش کرده بود گفتمان مقاومت را به حاشیه ببرد؛ در سال ۱۳۷۴ (۱۹۹۶) جمعی بزرگتر از امروز گرد آمدند تا به تعبیر خود تکلیف مقاومت را یکسره کنند، اما ناکام ماندند.
وی افزود: جریان شرمالشیخ را نمیتوان در چند روز خلاصه کرد؛ شرمالشیخ یک پدیده مستمر است و خطر آن از آنجا ناشی میشود که از مرکزی در مصر برمیخیزد؛ نقشی که مصر بهعنوان ضامن آتشبس ایفا میکند، حساسیت و ابعاد این جریان را افزایش داده است.
مشتاقی با تأکید بر نیاز به «مفهومسازی» گفت: رسانههای مقاومت باید مفهوم مقاومت را بازتعریف کنند. جنگ در غزه ممکن است پایان یافته باشد، اما اگر مقاومت را متوقف کنیم، جنایت بیمکافات میماند. شرمالشیخ کوشش دارد جریان را بهصورتی محترمانه سامان دهد تا ضربه چندانی به اسرائیل وارد نشود؛ ما نباید اجازه دهیم چنین هدفی محقق شود.
وی همچنین به اهمیت استمرار جنگ حقوقی و کارزارهای رسانهای و سیاسی اشاره کرد و گفت: این کار بسیار دشوار است؛ نمیتوان همه کشورهایی را که در شرمالشیخ مشارکت کردهاند یکبهیک محکوم کرد، اما رسانههای مقاومت باید از درون همان جوامع پیامرسانی کنند و با زبان عامهپسند و قابلدرک برای شهروندان، از استقلال، حقِ دفاع و مخالفت با اشغال دفاع کنند.
این کارشناس دیپلماسی رسانه گفت: شهروند غربی و اروپایی امروز احساس میکند دین خود را ادا کرده و مأموریتش در حمایت از مردم فلسطین پایان یافته است؛ این مسئله باید برای محور مقاومت یک زنگ خطر جدی تلقی شود.
وی افزود: یکی از دلایل پذیرش آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی در کنار پایداری مقاومت و ایستادگی مردم غزه، تلاش برای بازگرداندن مردم به خانهها و فروکش کردن موج بیسابقه اعتراضات در خیابانهای اروپا بود. ممکن است در دو یا سه ماه آینده نتانیاهو بار دیگر به آتشافروزی دست بزند، اما شکلگیری دوباره چنین موجی از همبستگی کار دشواری خواهد بود.
مشتاقی گفت: در ماههای نخست این تحولات، جریان رسانهای به ضرر مقاومت عمل میکرد و خیابانهای اروپا در اختیار روایت صهیونیستها بود، اما افزایش جنایات باعث شد مردم بهصورت خودجوش به خیابانها بیایند. هدایت و بیدارسازی افکار عمومی غربی که از نزدیک با مقاومت آشنا نیست، کاری دشوار است و هنر مردم غزه و گروههای مقاومت در همین بود که توانستند این احساس را در دل مردم غرب زنده کنند.
وی افزود: اکنون وظیفه رسانههای مقاومت این است که به مردم اروپا و غرب بگویند ماجرا تمام نشده و اشغالگری همچنان ادامه دارد. رسانهها باید با زبانی ملموس و انسانی، چهره واقعی غزه را نشان دهند؛ غزهای که در آن آپارتاید، گرسنگی، بیدولتی و ناامنی همچنان برقرار است.
مشتاقی گفت: برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی، نیازی نیست صرفاً بر چهرههای نظامی و رهبران مقاومت تمرکز کنیم، بلکه میتوان با معرفی کودک فلسطینی که دو سال است مدرسه نرفته یا با نمایش نیاز فوری به بازسازی، توجه جهانیان را جلب کرد.
وی افزود: بازسازی غزه میتواند بهعنوان یک مطالبه عمومی و قابلفهم برای مردم جهان مطرح شود. همانطور که ملتها در خیابانهای اروپا خواستار پایان حملات شدند، اکنون نیز باید از حق بازسازی مساجد، مدارس و مؤسسات غزه حمایت کنند.
این دیپلمات پیشین در لبنان گفت: تمرکز بر بازسازی و نیازهای انسانی، رویکردی واقعگرایانهتر و مؤثرتر از شعارهای صرف است؛ رویکردی که میتواند پیام مقاومت را ادامه دهد و حمایت گستردهتری از سوی افکار عمومی جهانی جلب کند.
مشتاقی گفت: امروز در جامعه شاهد شکلگیری شبهات زیادی درباره مقاومت، نقش حماس و آینده آن هستیم؛ شبهاتی که بسیاری از آنها ناشی از ناآگاهی و بیاطلاعی است. حتی پرسشهایی که پاسخهای بدیهی دارند؛ مانند اینکه چرا حماس در روندهای دموکراتیک مشارکت نمیکند و در فضای رسانهای به چالش تبدیل شدهاند.
این کارشناسی دیپلماسی رسانه تأکید کرد: از آنجا که محور مقاومت، محور حق است، پاسخ به این شبهات بسیار روشن و ساده است. رسانههای مقاومت باید با شجاعت، این شبهات را مطرح کنند، از آنها نگریزند و با مردم درباره آنها گفتوگو کنند. یکی از مهمترین کارکردهای رسانه، تبیین درست و مستدلِ مفاهیم مقاومت و مقابله فکری با جنگ روانی دشمن است.
در ادامه این قسمت از برنامه تلویزیونی جامجم، حسن فلحه مدیر دفتر المیادین در تهران گفت: از ابتدای عملیات طوفان الاقصی و تجاوز رژیم صهیونیستی، برای شبکه المیادین و سایر رسانهها روشن شد که رسانهها نقش عمدهای در این جنگ دارند و هرگونه تأخیر یا کوتاهی در انجام وظیفه رسانهای میتواند تأثیر منفی بر مقاومت، میدان نبرد و آرمان فلسطین داشته باشد.
وی با تأکید بر اینکه رسانهها در کنار تفنگ ایستادهاند و شانهبهشانه اسلحه قرار گرفتهاند، افزود: نوع حملات رژیم صهیونیستی به رسانهها و دفاتر خبری نشان داد که دشمن از همان ابتدا میدانست جنگ اصلی در کجاست. آنان تلاش کردند رسانهها را در برجها و ساختمانهای خاصی متمرکز کنند و مانع حضورشان در مناطق مرزی و میادین نبرد شوند تا واقعیت جنگ پنهان بماند.
فلحه تصریح کرد: شبکه المیادین از همان آغاز نقش خود را ایفا کرد؛ دو تصویر را همزمان منتشر ساخت، یکی چهره قهرمانی و جهادی رزمندگان مقاومت و دیگری جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه غیرنظامیان، پیرمردان، زنان و کودکان. این رسانه توانست چهره واقعی دشمن را برای افکار عمومی آشکار کند.
وی بیان کرد: البته المیادین تنها رسانه فعال در این مسیر نبود؛ رسانههای دیگری نیز در این جنگ وحشیانه نقش مؤثری داشتند و توانستند با پوشش حرفهای خود چهره واقعی رژیم صهیونیستی را بشکنند.
مدیر دفتر المیادین در تهران خاطرنشان کرد: اگر به عملیات ۷ اکتبر بازگردیم، میبینیم که اسرائیلیها از همان ابتدا اهمیت رسانه را درک کرده بودند. آنها با انتشار برخی صحنهها تلاش کردند مقاومت را متهم کنند و چهره آن را مخدوش سازند، در حالیکه بسیاری از آن رخدادها فردی بود و به گردانهای قسام ارتباطی نداشت.
وی ادامه داد: هدف رژیم صهیونیستی این بود که با تحریف رسانهای، چهره حماس را خراب کند، اما هر دو طرف، یعنی هم مقاومت و هم صهیونیستها، میدانستند جنگ اصلی در عرصه رسانه است. با این تفاوت که رسانههای اسرائیلی شکست خوردند، زیرا جنایتهایی که مرتکب شدند چنان فجیع بود که هیچ توجیهی برای آن وجود نداشت.
فلحه تأکید کرد: نتانیاهو و نیروهایش با ارتکاب این جنایات به رسانههای مقاومت کمک کردند تا چهره واقعی اسرائیل را نشان دهند. با وجود امپراتوری عظیم رسانهای صهیونیستها، آنان نتوانستند حقیقت را بپوشانند و افکار عمومی جهان را منحرف کنند.
مدیر دفتر المیادین در تهران افزود: رسانههای مقاومت و رسانههایی که در کنار ملت فلسطین و آرمان فلسطین ایستادند، توانستند واقعیت رژیم صهیونیستی را بهعنوان یک رژیم نژادپرست، کودککش و بیرحم افشا کنند. آنان نشان دادند که اسرائیل دولتی است که هیچ قاعده اخلاقی و انسانی را رعایت نمیکند.
وی تصریح کرد: شکست اسرائیل در جنگ رسانهای نه بهدلیل تعداد زیاد رسانههای مخالف، بلکه بهدلیل خودِ جنایات این رژیم بود که چهره آن را در جهان فرو ریخت و ماهیت غیرانسانیاش را برملا ساخت.
وی افزود: باید توجه داشت که اسرائیلیها خبرنگاران را بیهدف نمیکشتند، بلکه آگاهانه مراکز رسانهای را هدف قرار میدادند؛ مراکزی که خبرنگاران و شبکههای متعددی از جمله المیادین در آن حضور داشتند.
مدیر دفتر المیادین در تهران گفت: در نهایت، رسانههایی که امکانات چندانی هم نداشتند، توانستند اسرائیل را در جنگ روایتها شکست دهند، در کنار مقاومت بایستند، و جهان را نسبت به جنایتهای رژیم صهیونیستی آگاه کنند. به برکت تلاش خبرنگاران و تصویربرداران، اسرائیل که میخواست خود را قربانی نشان دهد، به عنوان یک رژیم جنایتکار و ناقض حقوق بشر شناخته شد.
فلحه گفت: شهادت شهید سید حسن نصرالله و حملهای که از طریق پیجرها صورت گرفت، حوادثی عادی نبودند؛ این رخدادها در لبنان و حتی در سطح منطقه، بیسابقه و بسیار تکاندهنده بودند. روزی که ترور سید حسن نصرالله و عملیات پیجر اتفاق افتاد، از سختترین و دردناکترین روزها بود. واقعیت این است که ما انتظار چنین حوادثی را نداشتیم.
وی تصریح کرد: این اولین چالش مقاومت نبود؛ حزبالله در گذشته هم جنگهای شدیدی با اسرائیل داشته و هیچگاه تسلیم نشده است. این نخستین دبیرکل حزبالله نبود که به شهادت میرسد. با این حال، وظیفه ما ادامه دادن راه اوست. رسانهها باید رسالت خود را انجام دهند و نیروهای نظامی باید مأموریتهای خود را ادامه دهند.
مدیر دفتر المیادین در تهران افزود: وظیفه رسانههاست که افکار عمومی را تقویت کرده و به مردم یادآوری کنند که زندگی پایان نیافته است، بلکه مرحلهای جدید از نبرد آغاز شده است. باید به مردم گفت رژیم صهیونیستی برای ما خیر نمیخواهد و هدفش از بین بردن آگاهی و روح مقاومت است.
فلحه گفت: روایت ما باید روایت مقاومت باشد؛ روایتی که ضعفهای دشمن را آشکار سازد و نشان دهد که حزبالله متلاشی نشده است. درست است که حزبالله اکنون خویشتنداری میکند و به آتشبس متعهد است، اما این بهمعنای خروج از صحنه نیست. حزبالله زنده است، پابرجاست و همچنان در میدان حضور دارد.
وی تأکید کرد: نقش رسانهها در این مرحله حیاتی است. رسانهها باید پیام مقاومت را منتقل کنند و این رسالت را بازتاب دهند که جنگ هنوز ادامه دارد، هرچند در شکل و سطحی متفاوت.
فلحه در ادامه درباره عملیات پیجر گفت: هنگامی که انفجارها در لبنان رخ داد، وحشت عمومی ایجاد شد. کسی نمیدانست چه اتفاقی افتاده است؛ جوانان در خیابانها میافتادند، گمان میرفت تیراندازی یا حملهای گسترده در جریان است. وسعت جغرافیایی انفجارها زیاد بود و همه در شوک و نگرانی فرو رفته بودند.
مدیر دفتر المیادین در تهران خاطرنشان کرد: بر اساس روایت فرزند سید حسن نصرالله، ایشان شخصیتی سرشار از عاطفه و محبت بود؛ مردم را عمیقاً دوست داشت و تمام زندگیاش را وقف آنان کرده بود. طبیعی بود که از این حوادث بسیار محزون شود. فشار روحی زیادی بر او وارد شد و شاید هیچکدام از ما نتوانیم عمق آن را درک کنیم.
وی افزود: با وجود این، سید حسن نصرالله پس از این حادثه، با شجاعت در برابر مردم ظاهر شد و سخنرانی کرد. او گفت که این یک مرحله جدید و دشوار از جنگ است و باید با اتحاد از آن عبور کنیم. او تصریح کرد که این یک ضربه امنیتی به حزبالله بود، اما راه باید ادامه یابد.
فلحه گفت: مردم لبنان، مردمی عاشورایی هستند؛ از کربلا درس گرفتهاند که در برابر سختیها بایستند. اگر آموزههای عاشورا و کربلا نبود، شاید تحمل چنین بحران بزرگی ممکن نمیشد. اما مردم لبنان، همانگونه که سید حسن نصرالله باور داشت، اهل ایثار، ایمان و پایداریاند؛ و همین ایمان بود که آنان را از دل بحران عبور داد.
مدیر دفتر المیادین در تهران گفت: یکی از مهمترین دستاوردهایی که در مقابله با تجاوزگری و در جریان جنگ نشان داده شد، وجه رسانهای – نظامیِ حماس بود؛ بخش رسانهایِ نظامیِ حماس بهطرز چشمگیری برجسته عمل کرد. رزمندگان حماس در میدان نبرد صحنههای هدفگیری و منهدمکردن تجهیزات رژیم صهیونیستی را ضبط و منتشر کردند؛ این تصاویر تدوین و در سطح بینالمللی پخش شد.
فلحه گفت: تأکید میکنم که حماس در بعد رسانهای – نظامی حتی نسبت به برخی بازیگران دیگر مثل حزبالله عملکرد برجستهتری ارائه داد؛ البته تفاوت میدانها و شرایط را نباید نادیده گرفت، اما در صحنه فلسطین، رسانههای حماس بسیار فعال و خطرپذیر ظاهر شدند.
وی افزود: این رسانهها با انتشار تصویری از مقاومتِ شجاع، پیام قویای مخابره کردند: مقاومت برای مقابله با ارتشِ مسلح و متکی به فناوری، نیازی به ابزار پیچیده ندارد و میتواند تا آخرین نفس بجنگد. وقتی درباره نقش رسانهها سخن میگوییم، باید تصریح کنیم که آنها در کنار سلاحِ مقاومت، یک بال مکمل بودند و ضعفهای اسرائیل را برجسته کردند.
مدیر دفتر المیادین در تهران افزود: این مواجهه رسانهای نشان داد که صلابت و پشتوانه مردمیِ غزه قابل تحقیر نیست؛ تصاویر و روایتهایی که از آنجا منتشر شد، اراده مقاومت و توانایی پایداریِ مردم را برای جهانیان آشکار ساخت. در واقع رسانههای نظامیِ مقاومت نهتنها عملیات را پوشش دادند، بلکه به تولید روایتِ مقاومت پرداختند.
فلحه افزود: سه عامل اساسی در شکلگیری بازی رسانهای نقش دارد؛ نخست امکاناتی است که هر رسانه در اختیار دارد، دوم تسهیلات و دسترسیهایی است که برای پوشش خبری فراهم میشود، و سوم نحوه برخورد اشغالگران با رسانهها. اشغالگران با همه رسانههای مقاومت خصومت داشتند و آنها را دشمن خود میدانستند؛ هدفشان این بود که این رسانهها نتوانند چهره واقعی جنگ را منعکس کنند و پیام مقاومت را به جهان برسانند.
وی گفت: در زمینه امکانات، تفاوتهای قابلتوجهی میان رسانهها وجود داشت. همه رسانهها برای انجام مأموریت خود به تجهیزات گسترده نیاز دارند، اما برخی امکانات محدودتری در اختیار داشتند.
وی با بیان اینکهدر شرایط جنگی، مدیریت میدان رسانهای بسیار دشوار است؛ یادآور شد: خبرنگاران باید در میان آتش و بمباران، واقعیت را منتقل کنند و در چنین وضعیتی دیگر شرایط عادی وجود ندارد. برخی رسانهها به امکانات وسیعتری دسترسی داشتند، اما در نهایت هدف همه رسانههای مقاومت یکی بود؛ رساندن صدای مردم غزه و انعکاس مظلومیت آنان.
وی گفت: در بسیاری از مواقع حتی دسترسی فیزیکی به محلهای رویداد نیز برای خبرنگاران وجود نداشت؛ برخی اجازه خروج از چادر یا بیمارستان را نداشتند و برخی حتی نمیتوانستند به مناطق هدفقرارگرفته نزدیک شوند. این محدودیتها تفاوتهای میدانی را رقم میزد و کار رسانهها را سختتر میکرد.
وی افزود: در زمان جنگ، شرایط کاملاً متفاوت از حالت عادی است؛ نمیتوان بهصورت دقیق عملکرد یک رسانه را با دیگری مقایسه کرد، زیرا میزان دسترسی، امنیت، تجهیزات و امکان پخش همگی متفاوت است.
وی خاطرنشان کرد: رسانهها با وجود تمام این محدودیتها، از راههای مختلف سعی کردند واقعیت را منتقل کنند؛ از مصاحبه با مجروحان و پزشکان گرفته تا گفتوگو با شاهدان عینی. همه تلاشها در جهت حفظ روایت مقاومت و بازتاب چهره انسانی مردم غزه بود.
وی در پایان گفت: نکته مهم این است که همه این رسانهها، با هر میزان امکانات، در کنار مردم غزه ایستادند و خود را بخشی از آنها دانستند. آنها در کنار حقیقت و در دفاع از عدالت حضور داشتند و با وجود سختترین شرایط، اجازه ندادند صدای مقاومت خاموش شود.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر