چرا فدراسیون سال‌هاست آزمون ایجنتی برگزار نکرده است؟

ایجنت‌ها به‌تنهایی عامل آشفتگی نقل‌وانتقالات فوتبال ایران هستند؟ پاسخ همیشه در صورت مسئله پنهان است!

ایجنت فوتبال - مدیربرنامه فوتبال - لیگ برتر - فوتبال ایران - نقل و انتقالات

ایجنت‌ها در فوتبال ایران متهم‌اند؛ از قراردادهای نجومی گرفته تا فساد در نقل‌وانتقالات. اما آیا واقعاً آن‌ها مقصر اصلی‌اند؟ یا پشت این چرخه، سیستم معیوبی نشسته که سال‌هاست درهای ورود را بسته و نظارت را کنار گذاشته؟

طرفداری | در هفته‌های اخیر، موجی تازه از انتقادات علیه «ایجنت‌ها» یا همان نمایندگان رسمی بازیکنان فوتبال، فضای رسانه‌ای ایران را فرا گرفته؛ تا جایی که مالک باشگاه تراکتور، محمدرضا زنوزی، مستقیماً نام یک ایجنت مشخص را برد و او را به ایجاد یک حلقه‌ی معیوب از قراردادهای نجومی، نقل‌وانتقالات صوری و افزایش مصنوعی قیمت بازیکنان متهم کرد. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا واقعاً ایجنت‌ها مقصر اصلی این نابسامانی‌اند؟ یا این اتهام‌زنی، فرار از واقعیت تلخی به‌نام فقدان شفافیت و انضباط مالی در فوتبال ایران است؟

در این یادداشت، قصد دفاع از ایجنت‌ها را نداریم، بلکه می‌خواهیم تصویری دقیق‌تر از یک بحران ساختاری ارائه کنیم؛ بحرانی که مدیربرنامه بازیکنان تنها یکی از قطعات آن هستند و مقصر دانستن مطلق آن‌ها، ما را از ریشه‌های اصلی انحراف دور می‌کند.

یک ایجنت فوتبال چه می‌کند و چه نمی‌کند؟

در سازوکار رسمی فوتبال حرفه‌ای، ایجنت، مدیربرنامه، کارگزار یا هر نامی که برای این ردیف شغلی درنظر گرفته می‌شود، فردی‌ست که به نمایندگی از بازیکن، وظیفه دارد منافع او را در قراردادها، نقل‌وانتقالات و مذاکرات تامین کند. یعنی اگر یک ایجنت موفق شود برای موکلش قراردادی با مبلغ بالاتر یا شرایط بهتر بگیرد، کارش را درست انجام داده.

اگر کسی توانست قراردادی چندصد میلیاردی برای بازیکنش بگیرد، یعنی وظیفه‌اش را درست انجام داده؛ حالا اگر آن قرارداد مشکل‌زاست، مشکل از کسی‌ست که آن را امضا کرده، نه کسی که برایش چانه زده.

اشکال از جایی آغاز می‌شود که قراردادها نه براساس منطق بازار، بلکه براساس ریخت‌وپاش باشگاه، نبود نظارت، و روابط پنهانی میان ایجنت و مدیران شکل می‌گیرند. در واقع، ایجنت‌ها آینه‌ای از ساختار خراب باشگاه‌داری در ایران‌اند. تقصیر را گردن آن‌ها انداختن، مثل این است که ساختمانی در حال فروپاشی‌ باشد و ما تنها آینه‌ی شکسته‌ی راهرو را مسئول بدانیم!

ایجنت‌ها به‌تنهایی عامل آشفتگی نقل‌وانتقالات فوتبال ایران هستند؟ پاسخ همیشه در صورت مسئله پنهان است!

وقتی همه‌چیز نامشخص است، هرچیز ممکن است

محمدرضا زنوزی از قراردادی ۳۰۰ میلیارد تومانی یک بازیکن ایرانی در لیگ برتر پرده برداشت. در کشوری با بحران تورم و ناپایداری ارزش پول ملی، سوال اصلی این نیست که ایجنت چطور به چنین عددی رسیده، بلکه این است: باشگاه این پول را از کجا آورده و چرا خرج کرده؟

اغلب باشگاه‌های ایرانی (اگر نگوییم تمام آن‌ها) هیچ منبع درآمد پایدار و شفافی ندارند و سرمایه‌گذار، از جیب و ثروت شخصی در این مسیر خرج می‌کند. باشگاه‌های فوتبال ایران نه حق پخش دارند، نه از بلیت‌فروشی سهم خاصی می‌برند، نه برندینگ بازیکن، نه اسپانسر معتبر بر پایه‌ی داده و نه حتی درآمدی از فروش محصولات مربوط به باشگاه. با این حال، بازیکنان ایرانی از ستارگان لالیگا و منچستریونایتد هم بیشتر دستمزد می‌گیرند!

مافیا بدون آزمون؛ چرخه‌ای که در فوتبال ایران بسته نگه داشته شده

در کنار تمام انتقاداتی که از مدیربرنامه‌های بازیکنان فوتبال مطرح می‌شود، یک پرسش مهم و مغفول وجود دارد که کمتر کسی حاضر است به آن بپردازد: چرا فدراسیون فوتبال ایران سال‌هاست هیچ آزمون رسمی‌ای برای صدور مجوز کارگزاری برگزار نکرده؟

در تمام دنیا، فعالیت به عنوان ایجنت نیازمند گذر از مراحل قانونی، آزمون‌های رسمی و تأییدیه‌های اخلاقی و حقوقی است. اما در فوتبال ایران، این مسیر سال‌هاست قفل شده و در غیاب آزمون، هیچ نیروی جدیدی نمی‌تواند وارد این عرصه شود. نتیجه؟ تبدیل شدن بازار کارگزارها به یک حلقه بسته و شبه‌مافیایی.

افراد محدودی در این حلقه باقی مانده‌اند، که همدیگر را می‌شناسند، قواعد بازی را بلدند، و مهم‌تر از همه: هیچ رقیب تازه‌نفسی تهدیدشان نمی‌کند. این یعنی دروازه‌ی ورود بسته نگه داشته شده تا منافع میان چند نفر تقسیم شود؛ بدون نظارت، بدون رقابت، و بدون پاسخ‌گویی.

وضعیت آن‌قدر عجیب شده که در برخی باشگاه‌ها، یک ایجنت خاص تا ده بازیکن را تحت قرارداد خود دارد؛ آن هم نه در نقش نماینده‌ی صرف، بلکه عملاً در جایگاه مدیر غیررسمی نقل‌وانتقالات و گاهی حتی تصمیم‌گیر در کادر فنی.

پشت این درِ بسته، چه کسانی ایستاده‌اند؟

پرسش بزرگ این است: چه کسانی از برگزار نشدن آزمون ایجنتی سود می‌برند؟ آیا مسئولان فوتبال ایران نمی‌تواند به راحتی اولین گام در مسیر اصلاح را در همین مسیر بردارند یا عده‌ای درون ساختار، ترجیح می‌دهند بازار انحصاری باقی بماند تا «دوستان قدیمی» همچنان نقش پررنگ‌تری در بازار نقل و انتقالات ایفا کنند؟

نکته‌ی مهم‌تر این است که همین چرخه‌ی بسته، باعث شده برخی مدیربرنامه‌ها از جایگاه نمایندگی خارج شده و به‌مرور به «شریک باشگاه‌ها» و حتی «کارفرمای غیررسمی مربیان» تبدیل شوند. وقتی رقابت حذف شود، شفافیت از بین برود و نظارت وجود نداشته باشد، فساد نه یک احتمال، بلکه یک واقعیت دائمی خواهد بود.

سودجویان واقعی در فوتبال ایران چه کسانی‌اند؟

نباید نقش برخی ایجنت‌های فرصت‌طلب را نادیده گرفت. کسانی که بازیکن را هر سال به تیمی جدید منتقل می‌کنند، بندهای فسخ زیرکانه در قرارداد می‌گنجانند، و گاه حتی در ساختار باشگاه دخالت می‌کنند. اما این سؤال را باید جدی گرفت: آیا این فساد، خودبه‌خود به‌وجود آمده؟ یا زمینه‌اش توسط مدیرانی فراهم شده که با ندانم‌کاری، رفاقت، یا منافع شخصی، اجازه چنین نفوذی را داده‌اند؟

پایانِ بازی مقصرسازی در فوتبال ایران

در نهایت، صورت مسئله واضح است:

  • ایجنت کار خودش را می‌کند؛ گرفتن بیشترین منفعت برای موکلش.
  • بازیکن هم کار خودش را می‌کند؛ دنبال قرارداد بهتر رفتن.

این مدیران‌اند که باید براساس منطق اقتصادی تصمیم بگیرند و وقتی نمی‌گیرند، و ساختار هم شفاف نیست، طبیعی‌ست که فوتبال تبدیل به بازاری بی‌ضابطه شود. کارگزار مقصر نیست؛ بلکه تنها بخشی از یک چرخه‌ی معیوب است.

اگر دنبال مقصر اصلی هستیم، باید در آینه‌ی بزرگ‌تری نگاه کنیم؛ جایی که سیستم اقتصادی باشگاه‌داری در ایران سال‌هاست با پول‌های بی‌حساب، قراردادهای غیرحرفه‌ای، انحصارهای بی‌پاسخ و فدراسیونی منفعل، آینده‌ی فوتبال را به گروگان گرفته.

پیشنهادی باخبر