جملهای کوتاه، اما عمیقاً مسئلهساز؛ نه فقط برای جامعه هنری، بلکه برای مفهوم حکمرانی شهری، حقوق عمومی و نسبت مسئول با مردم. از این نقطه به بعد، مسئله دیگر «کنسرت» نیست؛ مسئله این است که این «
تالار شهر ملک شخصی یا ارث پدری هیچ یک از اعضا شورا نیست. نه با هزینه شخصی ساخته شده و نه برای مصرف سلیقهای طراحی شده است. وقتی گفته میشود «
اگر پاسخ
در ادبیات حکمرانی، «
ارجاع مداوم به «
طنز تلخ ماجرا اینجاست: نه برنامه جایگزین فرهنگی ارائه میشود، نه حمایت مؤثر از هنر بومی دیده میشود، نه سیاست فرهنگی ایجابی وجود دارد؛ فقط یک جمله تکراری: «
مقام معظم رهبری بارها در بیانات خود درباره فرهنگ و هنر تأکید کردهاند که:
این نگاه دقیقاً در نقطه مقابل منطق «من راضی نیستم» قرار دارد؛ اینجا سخن از عقلانیت، قانونمداری و فهم نیاز جامعه است، نه ترس از مردم و بستن فضا با جملههای مبهم.
شورای شهر اگر خود را نهاد نمایندگی مردم میداند، باید بداند قیم جامعه نیست، داور سلیقهها نیست و جایگزین قانون هم نیست. نگرانی فرهنگی بدون تحلیل، میشود ابزار محدودسازی؛ و محدودسازی بدون پاسخگویی، مستقیم به بیاعتمادی عمومی ختم میشود.
مسئله کنسرت نیست. مسئله این است که آیا قرار است حقوق عمومی با رضایت شخصی تعلیق شود؟ اگر پاسخ منفی است، وقت آن رسیده که برخی مسئولان بهجای ناراضیبودن، پاسخگو باشند.
59243


