تکرار تاریخ خونین امویان در سوریه

تکرار تاریخ خونین امویان در سوریه

امروز ناصبی‌ها در سوریه با اعمال وحشیانۀ خود، عمق فتنه امویان را به شکل ملموس آشکار می‌کنند و آنچه را در کتاب‌ها خواندیم، اکنون به وضوح مشاهده می‌کنیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ ناصِبی در فقه شیعی، کسی است که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام یا یکی از معصومین علیهم‌السلام دشمنی کند و دشمنی خود با آنان را آشکار کند. انکار فضایل اهل بیت، لعن و سب ائمه و نیز دشمنی با شیعیان از مصادیق ناصبی‌گری است.

ناصبی‌ها، از حیث شخصیت، در پست‌ترین مرتبه قرار دارند و از نظر دشمنی و عداوت، قسی‌القلب‌ترین افراد محسوب می‌شوند. آنان با کینه‌ای عمیق و تعصبی کورکورانه، دشمنی خود را با اهل‌بیت علیهم‌السلام آشکار کرده و در طول تاریخ، بدترین جنایات را علیه شیعیان مرتکب شده‌اند. از منظر جایگاه، آنان حتی از کفار نیز پست‌تر شمرده شده‌اند، زیرا در حالی که کافر ممکن است از سر نا آگاهی حق را نپذیرد، ناصبی با آگاهی کامل و از روی بغض و دشمنی، در برابر حقیقت می‌ایستد.

ریشه عداوت ناصبی‌ها به ابوسفیان اُموی باز می‌گردد، آن زمان که او با حربه‌های مختلف، از توطئه و جنگ‌های مستقیم گرفته تا تحریک قبایل و خریدن افراد بانفوذ، سعی در شکست سپاه اسلام و کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله داشت. ابوسفیان که از بزرگان قریش و رهبر بنی‌امیه بود، دشمنی دیرینه‌ای با پیامبر و رسالت او داشت و در تمامی جنگ‌های مهم صدر اسلام، از جمله بدر، احد و خندق، در صف اول دشمنان قرار داشت. او پس از فتح مکه، به ظاهر اسلام آورد و پیامبر اسلام مهر ننگین «طلقاء» یا «آزادشدگان» را بر پیشانی آنان تا قیامت زد؛ اما کینه و حسادت ابوسفیان نسبت به پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام همچنان پابرجا ماند.

این دشمنی در خاندان او ادامه یافت و با به قدرت رسیدن معاویه، فرزندش، شکل علنی‌تری به خود گرفت. معاویه نه‌تنها در مقابل امیرالمؤمنین علیه‌السلام ایستاد و جنگ صفین را به راه انداخت، بلکه با جعل حدیث و ترویج کینه علیه اهل‌بیت زمینه را برای فشار بیشتر به شیعیان فراهم کرد.  معاویه که خود را رقیب سیاسی و دشمن سرسخت امام علی علیه‌السلام می‌دانست، دستور داد در سراسر سرزمین‌های اسلامی، به‌ویژه از منابر مساجد، حضرت علی علیه‌السلام مورد لعن و سب قرار گیرد. این اقدام چنان گسترده شد که خطبای جمعه موظف بودند در پایان خطبه‌های خود، علی علیه‌السلام را لعن کنند و این سنت ناپسند بیش از شصت سال ادامه یافت.

 این سیاست در دوران یزید و سپس دیگر خلفای بنی‌امیه شدت یافت، به‌گونه‌ای که حادثه کربلا و شهادت امام حسین علیه‌السلام و یارانش، اوج این عداوت شد. از آن پس، جریان ناصبی‌گری به یک خط فکری و سیاسی تبدیل شد که هدفش مقابله با گسترش تشیع و محو نام و یاد اهل‌بیت(ع) بود. پس از حادثه کربلا، سیاست رسمی بنی‌امیه در سرکوب اهل‌بیت علیهم‌السلام وارد مرحله جدیدی شد. یزید بن معاویه، نه‌تنها امام حسین علیه‌السلام و یارانش را در کربلا به فجیع‌ترین شکل ممکن به شهادت رساند، بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام را به اسارت برد و تلاش کرد هرگونه یاد و خاطره‌ای از آنان را محو کند. این سیاست در دوره‌های بعد، به اشکال مختلف ادامه یافت و زمینه‌ساز مظلومیت تاریخی شیعیان شد.

به این ترتیب، شیعیان و دوستداران اهل‌بیت علیهم‌السلام در معرض شکنجه، قتل و مصادره اموال قرار داشتند. استانداران منصوب از سوی بنی‌امیه، به‌ویژه زیاد بن اُبیه و حجاج بن یوسف ثقفی، هزاران تن از شیعیان را به جرم محبت به علی علیه‌السلام یا ذکر فضائل ایشان، به شهادت رساندند.

دستۀ دوم از دشمنان اهل بیت علیهم السلام یا نُصاب بلافاصله پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله شکل گرفت. به تصریح منابع شیعه و سنی این عده به در خانۀ امیر مؤمنان یورش بردند، درب را آتش زدند، به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کردند، دست امام را بستند و ایشان را برای گرفتن بیعتی اجباری، به مسجد النبی کشاندند. حاصل این یورش، فراهم شدن مقدمات شهادت دُخت نبی اسلام و کشته شدن فرزندشان در دورۀ حمل بود.  

امروز در سوریه شاهدیم که گروهی تکفیری با بر افراشتن پرچم بنی‌امیه و احیای سنت‌های این خاندان، جان شیعیان و دیگر اقلیت‌ها را برای خود مباح می‌شمارند. این افراد، همان الگوهای بدنام و نفرت‌انگیز اجدادشان را دنبال می‌کنند و به روش‌های خشن و خونین آنان عمل می‌کنند. تاریخ امویان پر است از جنایات و خشونت‌هایی که هیچ نقطه روشنی برای افتخار به آن ندارد و در واقع، آنچه از این دوران باقی‌مانده، تنها کینه و ترس است. 

در واقع، اعمال گروه‌های تکفیری امروز، تصویر هولناکی از جنایات تاریخی امویان در تاریخ اسلام را به نمایش می‌گذارند. این گروه‌ها، با اعمال وحشیانه خود، عمق فتنه و ظلم امویان را به شکل ملموس و عینی برای ما آشکار می‌کنند و آنچه را تا پیش از این تنها در کتاب‌های تاریخ می‌خواندیم، اکنون به وضوح مشاهده می‌کنیم. این امر، زنگ خطری جدی برای آگاهی و هوشیاری در برابر هرگونه تکرار چنین فجایعی در آینده است.

 

انتهای پیام/ 

پیشنهادی باخبر