طرفداری | تجمع چند باره هواداران استقلال مقابل باشگاه و هلدینگ خلیج فارس، زنگ خطر جدیدی بود که لزوم ورود فوری نهادهای نظارتی، قضایی و حتی امنیتی به وضعیت مدیریت این باشگاه بزرگ را به وضوح مطرح کرد.
باشگاه استقلال، یکی از پرهوادارترین و پرافتخارترین تیمهای فوتبال آسیا، در شرایطی قرار گرفته که بسیاری از کارشناسان آن را بحرانیترین دوران حیات ۸۰ ساله باشگاه میدانند. اتفاقاتی که در یکی دو فصل اخیر در این باشگاه رخ داده، تنها حاصل “اشتباهات مدیریتی” نیست، بلکه مجموعهای از تصمیمات غیرشفاف، بیبرنامه و بعضاً مشکوک است که نتیجهای جز تضعیف جایگاه استقلال در عرصه ملی و آسیایی و رو به انحلال و نابودی بردن آن نداشته است.
واگذاری مدیریت باشگاه به هلدینگ خلیج فارس با هدف تثبیت وضعیت مالی و ساختاری باشگاه صورت گرفت. اما در عمل، زمینه ساز حضور چهرههایی فاقد کارآیی و توان مدیریتی از جمله احمد شهریاری، فرشید سمیعی و در ادامه تاجرنیا و جویباری و … شد. جالب اینکه تصمیمات عجیب مدیریتی، وضعیت تیم را به مراتب آشفتهتر از قبل کرده است.
از مذاکره بیثمر و چندماهه با مربیانی چون ماتزاری و بازی با ذهن هواداران گرفته تا بازگشت مجدد ساپینتو در شرایط مبهم؛ از جذب بازیکن مصدوم و شش ماه خانه نشین ازبکستانی بدون تست پزشکی تا کنار گذاشتن مهرههای کلیدی نظیر سید حسین حسینی، آرش رضاوند و مهرداد محمدی و …این موارد تنها نمونههایی از آشفتگی و بینظمی مدیریتی است که در یکی از مهمترین باشگاههای ایران جریان دارد.
در این بین، هزینههای سنگینی که صرف سفرهای متعدد خارجی مدیران باشگاه، قراردادهای نامعلوم اما هنگفت و بی بازگشت با مربیانی چون موسیمانه، بوژوویچ و این اواخر کاریله که معلوم نیست کی و چگونه تبدیل به ویلموتس جدید فوتبال ایران شود و پروژههای بینتیجه دیگر همچون جذب بازیکن سالخورده و مازاد پرسپولیس که مورد تنفر و انزجار شدید هواداران استقلال است و …سؤالات جدیتری را درباره نحوه هزینهکرد منابع مالی و نقش نظارتی هلدینگ خلیج فارس به وجود آورده است. تصور کنید صد ها هزار دلار هزینه روی دست باشگاه گذاشته اند سیدورف بیاید و به گفته مدیرعامل تنها دستاوردش محکوم کردن حمله اسراییل به ایران باشد؟!
در چنین فضایی، سوزاندن و تخریب چهرههای فنی مانند نکونام، بختیاری زاده نوازی، جباری و تغییرات مکرر در کادر فنی بدون برنامه، تنها به کاهش انسجام تیمی و بلاتکلیفی هواداران منجر شده است. این در حالی است که استقلال باید در آستانه سوپرجام و لیگ قهرمانان آسیا در بهترین وضعیت فنی و روانی باشد. اما همچنان بلاتکلیف و سر در گریبان مانده است.
باید پذیرفت که وضعیت فعلی استقلال، تنها با استعفا یا برکناری مدیران حل نخواهد شد. آنچه اکنون نیاز است، ورود قاطع و بیتعارف نهادهای نظارتی، سازمان بازرسی، دیوان محاسبات و در صورت لزوم دستگاه قضایی برای بررسی دقیق اتفاقات اخیر، شفافسازی هزینهها و برخورد با مسببان شرایط بحرانی باشگاه است.
اینکه گمان کنیم واگذاری استقلال به هلدینگ خلیج فارس و بورسی شدنش امکان نظارت دولتی و برخورد قضایی با مسائل مورد تردید و مشکوک رخ داده در آن را منتفی می کند اشتباه محض است.
استقلال نه فقط یک باشگاه فوتبال، بلکه یک سرمایه اجتماعی، یک نماد هویت جمعی و بخشی از فرهنگ و حافظه مشترک میلیونها ایرانی است. سکوت و بیتفاوتی در برابر این وضعیت، به منزله عبور از خط قرمز اعتماد عمومی به مدیریت ورزش کشور خواهد بود.