هزار سال که نگذشته آقای جهانبخش!

 حالا اما علیرضا جهانبخش، یکی از کاپیتان‌های تیم ملی به آن اتفاقات واکنش نشان داده و چیزهایی گفته که انگار هزار سال از موضوع می‌گذرد و هواداران فوتبال هیچی یادشان نیست. نه آقای جهانبخش؛ ما هنوز اینجا هستیم!

بازخوانی یک کودتا

کل داستان این‌طوری است که مارک ویلموتس، مربی گران‌قیمت و برگزیده آقای مهدی تاج موفق شد با دو شکست حیثیتی و حساس برابر عراق و بحرین، تیم ملی را تا آستانه حذف از مرحله پیش‌مقدماتی جام‌جهانی پیش ببرد. خب خیلی اتفاقات تلخی بود و به قلب آقای تاج هم فشار وارد کرد (!)، در نتیجه ایشان مدتی از مسوولیت فدراسیون فوتبال کنار رفتند. پس از آن دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم ملی شد و در کمال ناباوری توانست با همین تیم و در همین شرایط سریع‌ترین صعود تاریخ ایران به جام‌های جهانی ۳۲تیمی را رقم بزند. بعد که ابرهای سنگین از آسمان فوتبال ایران کنار رفت و یک پول بزرگ هم بابت پاداش صعود به حساب فدراسیون ریخته شد، ضربان قلب آقای تاج هم بهبود یافت و نه تنها خودشان بر مسند کار برگشتند، بلکه با دور انداختن اسکوچیچ (اینجا واقعا از عبارت کنار گذاشتن نمی‌شود استفاده کرد)، سرمربی محبوب خودشان یعنی کارلوس کی‌روش را روی نیمکت برگرداندند. نتیجه چه بود؟ 

تیم ملی ۶گل از انگلستان خورد و به جوان‌ترین تیم ملی تاریخ آمریکا هم باخت تا به شکلی ضعیف و زننده از مرحله گروهی جام‌جهانی کنار برود. کاملا روشن است که این یک پروژه پر از شکست و ناکامی با چانشی ناسپاسی بود. حتما نقش اول ماجرا آقای تاج بود که اساسا چیزی را به روی خودش نمی‌آورد و به کسی جواب هم پس نمی‌دهد. نکته مهم داستان اما، نقش برخی بازیکنان بزرگ و باسابقه تیم ملی در به ثمر نشستن کودتا علیه دراگان اسکوچیچ بود. مهدی طارمی که اصلا به‌طور رسمی با این مربی مشکل داشت و یک اردو هم دعوت نشد. علیرضا جهانبخش هم از دیگر مخالفان مربی کروات به شمار می‌آمد؛ هرچند امروز به شکل ناشیانه‌ای در تلاش برای زدون نقش خودش و رفقا از آن ماجراست.

جهانبخش چه می‌گوید؟

علیرضا جهانبخش در بخشی از مصاحبه مفصلی که به تازگی با خبرگزاری تسنیم انجام داده، درباره آن اتفاقات می‌گوید: «من تاکنون در این خصوص صحبتی نکرده بودم. رابطه خیلی خوبی با اسکوچیچ به‌خصوص آن اواخر داشتم و این را می‌توانید از خود او هم بپرسید. صعود زودهنگامی به جام‌جهانی داشتیم، ولی خیلی‌ها این داستان را فراموش کردند و حواشی زیادی پیش آمد. اتفاقاتی در فدراسیون افتاد و رئیس عوض شد. زمانی که قرار شد آقای تاج برگردند، در اولین مصاحبه‌ گفتند که مربی جدیدی برای تیم ملی انتخاب خواهیم کرد. حتی قبل از اینکه دوباره رئیس فدراسیون شوند، تصمیم گرفته شده بود که سرمربی تیم ملی عوض شود و اگر اشتباه نکنم در یک برنامه تلویزیونی از آقای کی‌روش اسم بردند. در واقع یکی دیگر قول آوردن کی‌روش را داده بود و این تصمیم آقای تاج بود. موضوع کاملا بدیهی و مشخص است که این انتخاب و تصمیم از جایی دیگر گرفته شده است. باز هم تاکید می‌‌کنم برداشتن اسکوچیچ و برگرداندن کی‌روش خواسته بازیکنان تیم ملی نبود و این تصمیم از سوی فدراسیون گرفته شد؛ اما برخی این را فراموش و به جاهای دیگر وصلش کردند که برای من خیلی عجیب بود!»

چیزهایی که جهانبخش یادش نیست

خب البته همان‌طور که گفتیم داستان اصلا به این سادگی نیست و در خود تیم ملی، زمینه بسیار قوی برای عبور از اسکوچیچ وجود داشت، وگرنه رقم زدن چنین اتفاقی محال بود. شایعه بسیار جدی و پرتکراری وجود دارد درباره اینکه همین آقای جهانبخش و رفیق شفیق او یعنی مهدی طارمی برای عبور از دراگان حتی رنج حضور در نهاد ریاست‌جمهوری و صحبت با برخی مدیران وقت دولتی را تحمل کردند. درباره صحت و سقم این ماجرا نمی‌توانیم چیزی بگوییم، اما مروری فوجی از رفتارهای آن زمان آقایان، به وضوح نشان از خالی کردن زیر پای اسکوچیچ دارد. کار به جایی رسیده بود که در اوج فشارها علیه این مربی، وقتی گروهی از بازیکنان تیم ملی به روال رایج در جهان فوتبال از سرمربی‌شان حمایت کردند و برای دراگان استوری گذاشتند، یک گروه دیگر با محوریت طارمی و جهانبخش استوری دیگری به انتشار رسانده و از حمایت از سرمربی تیم ملی ابراز برائت کردند! در کجای تاریخ فوتبال خواندید یا دیدید که یک گروه از بازیکنان رسما بیانیه بدهند و بگویند ما حامی سرمربی خودمان نیستیم؟

اسکوچیچ copy

این دوستان اما چنین کردند! به علاوه همین رفقا، در انتخابات وقت فدراسیون فوتبال هم با انتشار یک استوری دسته‌جمعی دیگر به حمایت ضمنی از مهدی تاج پرداختند و زمینه بازگشت او به قدرت را فراهم کردند تا بیاید و کی‌روش دل‌ها را هم با خودش بیاورد. باز هم بگوییم؟ همین آقای جهانبخش، حتی بعد از کودتا علیه اسکوچیچ هم دست از سر او بر نداشت و مهر1401 در مصاحبه با یک نشریه اروپایی مطالب تندی علیه مربی کروات به زبان آورد؛ از جمله چنین چیزهایی: «برخی از بازیکنان رابطه خوبی با اسکوچیچ نداشتند. آنها از نحوه بازی او خوششان نمی‌آمد، ولی برخی از بازیکنان رابطه بسیار خوبی با او داشتند. چیزهایی که اتفاق افتاد غیرحرفه‌ای بود. نمی‌توانم نامی را ذکر کنم، اما افرادی خارج از تیم بودند که می‌خواستند از نظر تصمیم‌گیری و مسائل دیگر بر تیم ملی تاثیر بگذارند. خدا را شکر اکنون همه‌چیز آرام‌تر و آرام‌تر است.» بعد الان فکر می‌کنید به همین راحتی می‌توانید رد پایتان را از آن داستان‌ها پاک کنید؟ شگفتا!