معادله امنیتی ترکیه؛ از تهران تا قرهسو
سفر اردوغان به تهران را باید فراتر از یک دیدار دیپلماتیک معمول ارزیابی کرد. اگر آنکارا واقعاً بهدنبال حمایت تهران و جبهه مقاومت در تنشهای ژئوپلیتیکی پیشِرو است این حمایت نمیتواند یکطرفه یا صرفاً در سطح شعار باقی بماند.
تحولات ژئوپلیتیکی شتابگرفته در غرب آسیا ترکیه را در موقعیتی پیچیده و چندلایه قرار داده است موقعیتی که هرگونه خطای محاسباتی میتواند هزینههایی فراتر از تنشهای مقطعی و حتی تهدیداتی ساختاری برای تمامیت ارضی این کشور به همراه داشته باشد.
در چنین شرایطی پرسش اصلی این است که آیا آنکارا میتواند بدون بازتعریف جدی سیاستهای منطقهای خود از طوفانهای پیش رو عبور کند؟ از یکسو طرحهایی چون (کریدور داود) چه بهعنوان پروژهای عملی و چه بهمثابه یک هشدار ژئوپلیتیکی مستقیماً امنیت ملی ترکیه را تحت تأثیر قرار میدهد. این کریدور در صورت تحقق یا حتی تثبیت آن در معادلات منطقهای میتواند به تقویت پیوندهای ژئوپلیتیکی ناهمسو با منافع آنکارا در پیرامون مرزهای جنوبی و شرقی ترکیه منجر شود امری که حساسیتهای قومی و امنیتی داخلی را نیز تشدید خواهد کرد.
از سوی دیگر نزدیکی روزافزون باکو به رژیم اسرائیل و همزمان بروز اختلافات پنهان و آشکار میان آنکارا و باکو لایه تازهای از نااطمینانی را به محیط امنیتی ترکیه افزوده است. این وضعیت در کنار رقابتهای منطقهای و حضور فعال اسرائیل در قفقاز جنوبی و مناطق کردنشین میتواند زمینهساز دردسرهای عمیقتری برای آنکارا شود تا جایی که برخی سناریوها حتی از تهدیدات بلندمدت علیه انسجام سرزمینی ترکیه سخن میگویند.
در سوریه نیز شرایط به نفع ثبات ترکیه پیش نمیرود. احمد الشرع (جولانی) که با حمایت مستقیم آنکارا به موقعیت کنونی دست یافته با چرخش آشکار به سمت آمریکا و اسرائیل و فاصله گرفتن از شعارها و آرمانهای اسلامی نهتنها به ابزار تثبیت نفوذ ترکیه تبدیل نشده بلکه خود به عاملی برای بیثباتی نفوذ آنکارا در شمال سوریه بدل شده است. این وضعیت نشان میدهد که سرمایهگذاری ترکیه بر بازیگران ناپایدار و وابسته، در نهایت میتواند علیه منافع خود این کشور عمل کند.
در چنین فضایی، سفر اردوغان به تهران را باید فراتر از یک دیدار دیپلماتیک معمول ارزیابی کرد. اگر آنکارا واقعاً بهدنبال حمایت تهران و جبهه مقاومت در تنشهای ژئوپلیتیکی پیشِرو است این حمایت نمیتواند یکطرفه یا صرفاً در سطح شعار باقی بماند. تحقق یک شراکت امنیتی واقعی نیازمند تصمیمات راهبردی است. در این چارچوب بازگرداندن باریکه قرهسو به صاحب اصلی آن، یعنی ایران، میتواند بهعنوان یک گام اعتمادساز و تعیینکننده تلقی شود.
در مقابل ایران نیز قادر است با ارائه یک چتر امنیتی منطقهای به کاهش فشارهای ژئوپلیتیکی بر ترکیه کمک کند چتری که نهتنها در برابر تهدیدات مشترک بلکه در برابر پروژههای بیثباتساز فرامنطقهای کارکرد خواهد داشت. در نهایت، ترکیه امروز در نقطهای ایستاده که باید میان تداوم بازی در زمین بازیگران فرامنطقهای یا بازگشت به موازنه منطقهای با همسایگان قدرتمند یکی را انتخاب کند. آینده امنیتی آنکارا بیش از هر زمان دیگری به این انتخاب گره خورده است.


