تجربه قطر و عبرتی که گرفته نمی‌شود!

یکی دیگر از مصادیق ماجرای کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ است. مصدق با اعتماد به امریکا، برای رهایی از سلطه انگلیس به این کشور نزدیک شد، اما امریکا با پشتیبانی از کودتا، او را سرنگون کرد.

تجربه قطر و عبرتی که گرفته نمی‌شود!

تاریخچه تعامل ایران با غرب نشان می‌دهد سابقه بدعهدی و در نتیجه بی‌اعتباری غرب تنها معطوف به دوران بعد از انقلاب نیست و پیش از آن نیز غرب هر کجا نیاز به تغییر تعهد در خود دیده، فوراً تمام تعهداتش را زیر پا گذاشته است. نتیجه این تغییرات هم چیزی جز پیامد‌های ناگوار و تحمیل خسار‌ت‌های بنیادین به کشور نبوده است. 

جوان آنلاین: تاریخچه تعامل ایران با غرب نشان می‌دهد سابقه بدعهدی و در نتیجه بی‌اعتباری غرب تنها معطوف به دوران بعد از انقلاب نیست و پیش از آن نیز غرب هر کجا نیاز به تغییر تعهد در خود دیده، فوراً تمام تعهداتش را زیر پا گذاشته است. نتیجه این تغییرات هم چیزی جز پیامد‌های ناگوار و تحمیل خسار‌ت‌های بنیادین به کشور نبوده است.

در دوران مشروطه، به دلیل نفوذ روشنفکران غرب‌گرا، نهضت مشروطه از مسیر اصلی خود منحرف شد و به دیکتاتوری رضاخان انجامید، در واقع با دسیسه‌چینی و حذف علما از مشروطه، روشنفکران غرب‌گرا آزادانه و با حمایت مستقیم انگلستان فضا را به دست گرفتند. تقلید افراطی و مبتذل از تمدن غربی، اعتماد آنان به استعمار، حمله به ساحت دین و علما و عدم تکیه بر مردم، باعث شد نهضت مشروطه و امید‌های بسیار آن روز‌ها به نجات کشور از استعمار و استبداد، به شکست مشروطه منجر شود.

یکی دیگر از مصادیق ماجرای کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ است. مصدق با اعتماد به امریکا، برای رهایی از سلطه انگلیس به این کشور نزدیک شد، اما امریکا با پشتیبانی از کودتا، او را سرنگون کرد.

در دهه‌های اخیر نیز نمونه عینی و ملموس برجام مؤثرترین و خسارت بارترین توافقی بود که بر اساس اعتماد به غرب و ضمانت‌های امریکا بنا شد. توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ با وعده لغو تحریم‌ها انجام، اما امریکا یک‌جانبه از آن خارج شد و تحریم‌های شدیدتری را در قالب فشار حداکثری اعمال کرد، اما این همه ماجرا نبود، حملات رژیم‌صهیونیستی با هماهنگی و همدستی امریکا به ایران، درست در میانه مذاکرات، خط بطلانی بر اعتماد به غرب کشید، زیرا این حمله با رضایت ضمنی غرب همراه بود و نشان داد غرب به جای گفت‌و‌گو، تنها زبان زور را به کار می‌گیرد. برخلاف ادعا‌هایی که مقامات غربی در مورد لزوم به کارگیری دیپلماسی برای کاهش تنش‌ها با ایران دارند، اما عملکردشان نشان داد دیپلماسی تنها ابزار فشار ثانویه برای نیل به اهداف‌شان است. تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه بعد از جنگ ۱۲ روزه امریکا علیه ایران، مؤید رویکرد جدید اروپاست. در حقیقت اروپا به نمایندگی امریکا تلاش می‌کند با اعمال شرایط نشدنی با ادعای عدم‌فعال‌سازی ماشه، زمینه توافقی مانند برجام را مهیا کند.

در حال حاضر، ابزار فشار مکانیسم ماشه سبب شده است کشور درگیر دیپلماسی فرسایشی ابهام‌آمیز شود که چشم‌انداز روشنی با توجه به سابقه بی‌اعتباری تعهدات اروپا و امریکا در آن دیده نمی‌شود. تحولات اخیر نشان می‌دهد ایالات‌متحده با توجه به دکترین «مرد دیوانه» خواهان بازتعریف نقش خویش از طریق بهره‌برداری از مفهوم بی‌اعتمادی است و از آن ابایی ندارد، زیرا رویکرد قلدرمآبانه و غیرقابل پیش‌بینی‌اش را از این طریق می‌تواند به کشور‌های منطقه ثابت کند و استقلال آنها را تحت‌الشعاع اقدامات خود قرار دهد.

حمله رژیم‌صهیونیستی به قطر با عنوان میزبان بزرگ‌ترین پایگاه امریکا در خلیج‌فارس با چراغ سبز امریکا، اعتماد کشور‌های منطقه به امریکا را به شدت تضعیف کرد. این حمله نشان داد امریکا نه تنها قادر به مهار متحدان خود نیست، بلکه به عنوان یک شریک امنیتی غیرقابل اعتماد عمل می‌کند.

هوشمندی در فهم پارادایم در حال تغییر غرب

بر اساس آنچه مرور شد، اگر برخی احزاب و گروه‌های سیاسی همچنان بر گفتمان باور به غرب و اعتمادجویی از سوی آن اصرار داشته باشند، پازل سودجویی امریکا و حتی تداوم جنگ علیه کشور را تکمیل می‌کنند. آنچه جبهه اصلاحات با عنوان تغییر پارادایم و در اصل تغییر سیاست‌های اصولی حاکمیت بر جامعه دائماً پمپاژ می‌شود، رهیافتی از نگرش اعتماد به غرب در خود می‌پروراند.

حقیقت معنا این است که جبهه اصلاحات با این بیانیه تمایل خود را برای ادغام به نظم غربی تحمیل شده به جهان اعلام کرد. آنها در این راستا نیز تلاش می‌کنند با مقصر نشان دادن سیاست‌های نظام، آن را مسبب تنش ایران با امریکا نشان دهند و برای مصالحه و همزیستی مسالمت‌آمیز با دولت امریکا کامیابی جویند؛ حقیقتی که به طور وارونه در تحولات جهانی برقرار است. امریکا گرچه عنوان صلح‌جو را با خود یدک می‌کشید، اما با تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ، اعلانیه تشدید رویکرد خصمانه علیه جهان را به تصویر کشید. همین موضوع نیز نشان می‌دهد حتی نباید به لبخند‌ها و ادعا‌های آنها دل بست. رهبر معظم انقلاب هم با تأکید بر هوشیاری در مقابل رفتار فریبکارانه دشمن فرمودند: «خیلی‌ها با لبخند دشمن خاطرشان جمع می‌شود که دیگر خطری نیست، اگر دشمن لالایی بدهد، خواب‌شان می‌برد. اگر تو خوابت برد، معلوم نیست دشمن هم خوابش برده باشد، او بیدار است.»

حمله به قطر و خط‌ونشان کشیدن‌های ترامپ و درگیری‌های بالقوه‌ای که امروزه در کاخ سفید در حال برنامه‌ریزی است، نشان می‌دهد امریکا رویکرد تهاجمی خود را که در این سال‌ها آن را انکار می‌کرد، عیان کرده است. این چهره بدون روتوش امریکا که ناشی از حقیقت تلخ تغییر نظام تک‌قطبی و تقلا برای تغییر آن است، جای اعتمادی باقی نمی‌گذارد. فراتر از آن، اینکه انتظار برود در صورت هر توافقی امریکا به تعهداتش در مورد رفع تحریم‌ها عمل می‌کند نیز باطل است.

در حال حاضر نقشه راه امریکا برای منطقه و به ویژه ایران، تسهیل توسعه‌طلبی رژیم‌صهیونیستی و برداشتن موانع مسیر است، از این رو خواسته‌های امریکا در مسیر دیپلماسی هم بر همین اصول برقرار است و نمی‌تواند منفک از آن باشد. نتیجه تعامل با غرب زیر سابقه‌های متعدد بی‌اعتمادی، باز هم بی‌اعتمادی خواهد آفرید. امریکا اکنون زره خود را بر تن رژیم‌صهیونیستی کرده است تا با از بین بردن رقبا و تحقیر متحدانش در منطقه به قدرت برتر منطقه تبدیل شود. اعتماد به غرب و شکست‌های متعدد ناشی از آن، باعث کاهش اعتماد به نفس ملی و روحیه خودباوری در میان مردم شده است.

علاوه بر آن، سیاست‌های غرب‌گرایانه باعث ایجاد شکاف بین مردم و دولت شده و انسجام ملی را تضعیف کرده است؛ دو امر مسلمی که امریکا بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه به شدت بر آن متمرکز است و تلاش می‌کند از طرق مختلف باور و انسجام ملی خودجوش مردمی را خدشه‌دار کند، زیرا یکی از متغیر‌های بازدارندگی که سبب شد امریکا درخواست آتش‌بس کند، ناکامی در ایجاد بلوا و چنددستگی داخلی بود.

منبع: روزنامه جوان


 

پیشنهادی باخبر