به گزارش ایسنا، ۲۱ آذرماه مصادف است با تولد ۱۰۰ سالگی احمد شاملو، شاعری که ۲۵ سال از درگذشت او میگذرد.
شاملو که از شاعران مطرح معاصر است، به گفته خودش موسیقی سنتی ایرانی را گوش نمیداد و آن را دوست نداشت، با این حال پس از درگذشتش خوانندگانی به صورت رسمی و یا غیررسمی از شعرهای او در آثارشان بهره بردند؛ خوانندگانی از جمله شادمهر عقیلی (من و تو و درخت و بارون)، محمد معتمدی (بیابان را سراسر مه گرفته)، فرهاد مهراد (شبانه)، علیرضا قربانی (روزگار غریب)، علیرضا عصار (چشمه خورشید) و ... .
همانطور که اشاره شد، شاملو نظراتی جنجالی نسبت به موسیقی سنتی ایرانی داشت و حتی جایی تنفر خود را هم به آن ابراز کرد و به نظرش موسیقی ایرانی فضایی محدود داشت.
او اظهارنظرهایی ناخوشایند برای فعالان و علاقهمندان موسیقی سنتی ایرانی بیان کرده بود؛ حرفهایی که بعدا محمدرضا شجریان با آنها مخالفت کرد.
اکنون که این دو صدا خاموشاند، اما همچنان در کنار هم تصویری میسازند از پهنای اختلافنظر در فرهنگی که همیشه میان سنت و نو شدن در رفتوآمد بوده است.
در ادامه نگاهی داریم به تقابل نگاه این دو هنرمند در زمینه موسیقی سنتی ایرانی.
احمد شاملو زمانی در جلسهای مقابل دوربین نشست و بنابر سوالاتی که از او درباره موسیقی سنتی ایرانی شد، به بیان نقطه نظرات خود که البته آنها را شخصی خواند، پرداخت.
موسیقی سنتی ایرانی متحول نمیشود
یکی از نظرات این شاعر به تحولناپذیری موسیقی سنتی ایرانی برمیگشت که گفت: «موسیقی سنتی متحول نمیشود، برای اینکه اینها هفت تا دستگاه بستهاند؛ شور، ماهور سهگاه و فلان و بهمان که راوی غزل فارسی بودهاند.
هر وزنی یک وزن نامطبوع هم دارد؛ بنابراین در موسیقی ایرانی هم این گوشهها هست ولی میتوان مجموع تمام اینها را در موسیقی ایرانی با تار و کمانچه و ... از ساعت هشت صبح تا دو ظهر نواخت. آخر این شد موسیقی؟ مثل این میماند چهار یا پنج شعر، البته شعر که چه عرض کنم مثلا: «داشت عباس قلی خان پسری» را انتخاب کنید و تا اسم شعر میآید آن را بخوانید.
درحقیقت مثلا هفت شعر انتخاب کنید و آنها را به عنوان شعر ایرانی وسط آهنگ بگذارید. این کاری است که موسیقی ایرانی کرده است.»
او همچنین در بخشی دیگر از صحبتهای خود با بیان اینکه «موسیقی ایرانی پیش نمیرود و از یک پیشدرآمد شروع میشود، چهار مضراب میزند و بعد خواننده عرعر میکند و در پایان یک تصنیف میخواند» گفته بود: «من در موسیقی چنین چیزی را قبول نمیکنم. موسیقی زمینه یکی از انسانیترین و ظریفترین خلاقیتهاست.
موسیقی که فقط تکنیک نوازندگی در آن مطرح باشد، شما خِر هر موسیقیدانی را بچسبید و بگویید یک چهارمضراب جدید درست کن یک چیزی برای شما درست میکند چون هیچی نیست.»
شاملو در صحبتهای خود به حسین علیزاده هم اشاره کرده و درباره «نینوا» گفته بود: «آن بابا برداشته آهنگ نینوا را به آن درازی نوشته، انگار موسیقیای است که باید پشت یک تعزیهخوانی پلیبک شود. اینکه موسیقی نیست واقعا.»
او همچنین بیمیلی خود به موسیقی ایرانی را چنین ابراز کرده بود: «من آنقدر نفرت به این موسیقی دارم که حوصله گوش دادن به آن را ندارم. البته این امر شخصی است. این موسیقی قابل تغییر نیست. شما اصلا نمیتوانید شور ماهور و گوشه اصفهان را در یک اثر از همه استفاده کنید. اخیرا آقای شجریان یک نوار به نام «مرکبخوانی» خوانده است که نتیجه چهلتکه شده است.
زمانی که پردهها به هم نزدیک شوند حالت غمانگیز فوقالعادهای دارند. همان طور که موسیقی چینی و ژاپنی گام آنها به پنج نت تقسیم میشود و چون فواصل آنها از هم بیشتر میشود موسیقی فوقالعاده شاد است. ولی اینها میگویند ما هفت گام و هفت سه تا پرده دیگر داریم و گام ۲۱ قسمت شده است که یعنی گریه مطلق. خب اگر مشکل این است روی تقسیمات میانپردهای خط بکشید و گام ماژور و مینور را بگیرید. مگر موسیقی غرب بهخاطر نداشتن ربع پرده چه بلایی به سر آن آمده است؟ اتفاقا پر از خلاقیت و شور است. حال ما مدام چهار مضراب میرزا ابوالحسن خان را با سنتور بنوازیم.»

موسیقی ایرانی بیکران است!
و اما اینها که مشروحی از نظرات جنجالی احمد شاملو درباره موسیقی ایرانی بود، بعدا با پاسخی از سمت محمدرضا شجریان همراه شد که در ادامه آن را میخوانید.
شجریان در ابتدا گفته بود: «با احترامی که به نازنین احمد شاملو دارم باید بگویم این اظهارنظرات درست نیست. ایشان به موسیقی به شکل یک فرمولی که پیشساخته است نگاه کردهاند؛ یعنی فقط به ردیفهای ما نگاه کردهاند. مثل این میماند بگوییم ادبیات ما فقط حافظ است و بس و یا فقط اشعار احمد شاملو است و بس و دیگر چیزی نداریم.
اگر ما موسیقی را یک زبان بدانیم، که هست، زبان ناکرانمند است و اینگونه بی انتها میتوان آهنگسازی کرد. اینکه میگویند در چهار ساعت میتوان کل ردیفها را نواخت باید بدانیم که اینها نمونهای است از جملهپردازیهای موسیقی ایرانی و موسیقی ما همهاش این نیست.
شما ساز جلیل شهناز را گوش کنید. اغلب هیچکدام از جملهشناسیهای ردیف در آن نیست ولی موسیقی اصیل را گوش میکنید و لذت میبرید؛ چون ابوعطا و حجاز را به زیبایی مینوازد ولی جملهبندی آن در ردیف نیست.»
شجریان با تأکید بر اینکه موسیقی زبان است، ادامه داده بود: «موسیقی یک زبان است که با واژههای آن میتوان حرف خود را زد. در زبان کلمات و جمله داریم که در موسیقی به واژهها موتیف میگوییم. حال موتیفها در کنار هم قرار میگیرند و جمله میسازند و باز با این جملات فراز میسازیم و آهنگهای بسیاری به وجود میآوریم مانند یک زبان یا کتابی که نوشته میشود. موسیقی را سه ساعت که سهل است، صدها هزار ساعت هم با آن وقت بگذرانید تمام نمیشود و میتوان آهنگ جدید ساخت.
اگر به موسیقی اما به چشم یک قالبی که از گذشتگان به ما رسیده است نگاه کنیم، بله میتوان تمام آن را در چهار ساعت اجرا کرد.
مانند این است که بگوییم که فقط کتاب شاعرانی مانند سعدی، حافظ و مولانا را داریم گرچه که اینگونه نیست و پس از آنها نیز شاعران بسیاری کار کردهاند و با استفاده از همان کلمات مفاهیم دیگری را ایجاد کردهاند. موسیقی از زبان هم فراتر است و خیلی بیشتر از زبان هم میتواند تنوع داشته باشد.»

انتهای پیام


