آغاز گفت‌وگو های آمریکا با ایران و توافق با انصارالله و مقاومت فلسطین، آن هم بدون اطلاع رژیم صهیونیستی، نشان از انزوای راهبردی این رژیم در معادلات غرب آسیا دارد.

اسرائیل

به گزارش همشهری آنلاین؛ گفت‌وگوهای آمریکا با جنبش حماس که به توافق درباره تبادل گروگان ها و ورود کمک های بشردوستانه به غزه منجر شد، بار دیگر ضعف موضع رژیم اسرائیل در معادلات جنگ را نشان داد. این اولین بار نیست که تل آویو از سوی آمریکا دور زده میشود؛ پیشتر مذاکره با ایران و توافق با یمن نیز بدون هماهنگی ابتدایی با رژیم اسرائیل انجام شد. همه این نشانه ها چه بار معنایی دارند.

دو روز قبل، جنبش مقاومت اسلامی حماس با صدور بیانیه‌ای، از آزادی «عیدان الکساندر» نظامی دو تابعیتی اسرائیلی-آمریکایی در چارچوب توافق این جنبش با آمریکا خبر داد. روز گذشته نیز برخی رسانه ها از ورود کامیون های حامل دارو و تجهیزات پزشکی به غزه خبر دادند.

آنچه میان حماس و آمریکا رخ داده، در اصل بدون هماهنگی ابتدایی با اسرائیل بوده و ترامپ، تل آویو را در جریان سیاست های خود در قبال منطقه غرب آسیا قرار نداده است. صهیونیست ها آزادی اسیر اسرائیلی ـ آمریکایی بدون آنکه اسرائیل در آن دخالتی داشته باشد را ضربه‌ای مهلک از سوی ترامپ به نتانیاهو توصیف کردند. در همین باره، کانال ۱۲ اسرائیل این توافق را «سیلی به نتانیاهو» توصیف کرد.

آزادی اسیر مذکور، تنها دلیل عصبانیت صهیونیست ها از آمریکا نیست. رسانه‌های اسرائیلی اعلام کرده اند که دولت ترامپ احتمالاً با ادامه حضور شخصیت‌های حماس در مدیریت نوار غزه بدون حضور در چارچوب سازمانی آن، مخالفت نخواهد کرد.

پیام توافق آمریکا و حماس برای اسرائیل

مذاکرات آمریکا و حماس و نتایج مثبت آن برای دو طرف را میتوان از دو زاویه مورد تحلیل قرار داد؛ اول اینکه آمریکا با مذاکره با حماس، برخلاف خواست صهیونیست ها، مشروعیت بی سابقه ای به این جنبش بخشیده و در عین حال توانسته، از ظرفیت بالای این جنبش برای حل و فصل بحران در غزه کمک بگیرد. همه اینها در شرایطی هستند که پس از عملیات هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳، نابودی کامل حماس همواره جزء اولویت های نتانیاهو بوده و حتی نتانیاهو در بلوف های متعدد، مدعی امحای کامل تونل ها و پناهگاه‌های سری حماس شد.

لیکن پس از یک سال و نیم از عملیات هفتم اکتبر، نتانیاهو نه تنها نتوانسته به مطلوب خویش، یعنی نابودی کامل مقاومت فلسطین دست یابد که به کلی نیز تعیین معادلات در غزه را به حماس واگذار کرده است. همه این شکست ها را باید به بی اطلاعی صهیونیست ها از مذاکره آمریکا با حماس اضافه کنیم که در نوع خود، نشانگر برخی شکاف ها در روابط آمریکا و اسرائیل است که با آمدن ترامپ، انتظار ترمیم آنها میرفت.

توافق با یمن؛ تنهایی تل‌آویو

بی اطلاعی صهیونیست ها از مذاکرات آمریکا و جنبش مقاومت فلسطین، اولین مورد از بیرون ماندن اسرائیل از تحولات غرب آسیا نبوده است. پیشتر و پس استمرار یافتن حملات مرگبار جنبش انصارالله یمن به کشتی های باری و نفتی آمریکا، طرف آمریکایی ناگزیر کوشید با مذاکره، این معضل را حل کند.

هفته گذشته، آمریکا و جنبش انصارالله با وساطت دولت عمان، توافق کردند با هدف کاهش تنش ها، از حمله به مواضع یکدیگر خودداری کنند. توافق با انصارالله در شرایطی بود که ساعاتی پیش از این توافق، ارتش رژیم صهیونیستی با پشتیبانی آمریکا تجاوز گسترده‌ای علیه اهداف نظامی و زیرساختی یمن، انجام داده بود.

تجاوز مشترک آمریکا و اسرائیل به یمن، نشان‌دهنده هماهنگی این دو بود اما تصمیم یک‌جانبه آمریکا برای اعلام آتش‌بس، صهیونیست‌ها را در برابر انصارالله تنها گذاشت. در همین باره، رسانه‌های صهیونیست از جمله «معاریو» این آتش‌بس را شوک‌آور و تحقیرآمیز خواندند.

توافق آمریکا و انصارالله، تل‌آویو را در موضع ضعف قرار داد چراکه اعضای ارشد انصارالله صراحتا اعلام کردند این توافق، به معنی انصراف این جنبش از حمله به اراضی اشغالی نیست. انصارالله اعلام کرد که حملات این جنبش به اراضی اشغالی تا پایان جنگ غزه ادامه خواهد داشت. در همین باره «مهدی المشاط» رئیس شورای عالی سیاسی حوثی‌ها گفت: «اسرائیلی‌ها باید در پناهگاه‌ها بمانند، چون دولتشان نمی‌تواند از آنها محافظت کند».

آغاز مذاکرات با ایران، باز هم بدون اطلاع نتانیاهو

چند روز قبل از آغاز دور اول مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، ترامپ در دیدار نتانیاهو در دفتر بیضی، به ‌طور غیرمنتظره خبر مذاکرات قریب الوقوع واشنگتن و تهران را اعلام عمومی کرد.

این خبر به قدری غیرمنتظره بود که باعث تعجب نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد. در لحظه اعلام خبر ترامپ، دوربین ها چهره نتانیاهو را ثبت کردند و نگرانیِ همراه با غافلگیریِ او، مدتی به سوژه رسانه‌های جمعی بدل شد.

این نگرانیِ توام با غافلگیری در چهره نتانیاهو که به وقت اعلام خبر مذاکره آمریکا و ایران ظاهر شد، ریشه در یک اختلاف تاکتیکی عمیق در سیاست خارجی دولت ترامپ و رژیم صهیونیستی دارد. ترامپ از ابتدای بازگشتش به کاخ سفید، برخلاف نتانیاهو، همواره از گزینه دیپلماسی حمایت کرده و مدعی شده که تنها خواسته اش، بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته ای است.

این در حالیست که نتانیاهو، طرفدار ایده «حمله نظامی به تاسیسات هسته ای» است و همواره مدعی بوده میتواند با این حمله، برای اراضی اشغالی بازدارندگی و امنیت ایجاد کند و حتی زمینه را برای ساقط کردن نظام فراهم آورد. ترامپ اما با درک توانمندی های آفندی و پدافندی ایران و اطمینان از بالابودن هزینه حمله نظامی به تاسیسات هسته ای، زیر بار ایده های ماجراجویانه نتانیاهو نرفته و فرض را بر این نهاده که میتواند با دیپلماسی و گفت و گو، ایده صهیونیست ها را به شکلی کم هزینه‌تر محقق کند.

عصبانیت نتانیاهو از ترامپ

حمله به تاسیسات هسته ای یا تن دادن به مذاکره، تنها اختلاف میان ترامپ و نتانیاهو نیست. به نظر میرسد بر سر مفاد توافق با ایران نیز اختلاف های اساسی میان واشنگتن و تل آویو وجود دارد؛ به حدی که تل آویو به چیزی کمتر از امحای کامل توان هسته‌ای ایران، شامل سویه‌های نظامی یا حتی غیرنظامی، راضی نیست لیکن آن طرف، ترامپ هنوز در زمینه امکان غنی سازی از سوی تهران به جمع‌بندی قطعی نرسیده است.

تردید و تشکیک ترامپ نسبت به امکان غنی سازی اورانیوم از سمت تهران، اسباب نارضایتی و عصبانیت نتانیاهو را فراهم آورده است. دو روز پیش و مطابق گزارش منتشره از سوی خبرنگار روزنامه «وال استریت ژورنال» دو مقام آمریکایی فاش کرده‌اند که نتانیاهو، از اظهارات چندی پیش ترامپ مبنی بر اینکه هنوز تصمیمی نگرفته است که آیا در توافق هسته‌ای جدید، ایران مجاز به غنی‌سازی اورانیوم خواهد بود یا خیر، به‌شدت ناراحت شده است. ترامپ اخیراً در مصاحبه با یک برنامه رادیویی، در پاسخ به سوالی درباره اجازه به ایران برای داشتن برنامه غنی‌سازی غیرنظامی، گفت: «ما هنوز در این مورد تصمیمی نگرفته‌ایم».

پیشنهادی باخبر