وقتی شهر در جشنوارهاش غایب است
جشنواره فیلم شهر بهعنوان یکی از رویدادهای مهم فرهنگی کشور که مأموریت آن بازتاب مسائل، فرصتها و چالشهای زندگی شهری در قالب آثار سینمایی، مستند، تجربی و عکس است امسال نیز در پردیس سینمایی ملت برگزار شد؛ رویدادی که در فلسفه وجودی خود قائل به ایجاد پل ارتباطی میان مردم، مدیران شهری و هنرمندان است اما در اجرا همچنان با فاصلههایی جدی میان اهداف تعیینشده و دستاوردهای واقعی روبهرو است.
بررسی جامع این دوره از جشنواره از محل برگزاری و چگونگی برنامهریزی اجرایی گرفته تا انتخاب آثار و سیاستگذاریها تصویری روشن از این چالشها و فرصتهای از دسترفته را ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه یک جشنواره با پتانسیل تأثیرگذاری اجتماعی بالا میتواند بهواسطه برخی تصمیمها از هدف اصلی خود فاصله بگیرد.
نخستین مسئلهای که در مواجهه با جشنواره فیلم شهر جلب توجه میکند مکان برگزاری آن است.
پردیس سینمایی ملت اگرچه از منظر امکانات فنی یکی از قطبهای مهم اکران و نمایش فیلم در پایتخت محسوب میشود اما دسترسی دشوار آن سبب شده است که حضور مخاطبان عمومی که اساساً قلب تپنده جشنوارههای شهریاند با محدودیت جدی مواجه شود.
نزدیکترین ایستگاه اتوبوس در خیابان ولیعصر قرار دارد و حدود یک کیلومتر با پردیس فاصله دارد. طی این مسیر نیز نه تنها با پیادهروهای مناسب و ایمن همراه نیست بلکه بخش قابل توجهی از آن ناگزیر در حاشیه بزرگراه طی میشود؛ مسیری که عملاً حضور خانوادهها، سالمندان، افراد کمتوان و حتی عموم شهروندان را با دشواری روبهرو میکند.
این عدم دسترسیپذیری در تضاد آشکار با فلسفه جشنوارهای است که هدف خود را ایجاد مشارکت شهروندان و بیان غمها، دغدغهها و ظرفیتهای زندگی شهری تعریف کرده است.
بدیهی است جشنوارهای که نام «شهر» را بر خود دارد باید پیش از هر چیز در شیوه میزبانی خود التزامی عملی به اصول شهروندمداری و دسترسپذیری نشان دهد؛ امری که در این دوره محقق نشد و نتیجه آن، کاهش چشمگیر جمعیت مخاطبان عمومی در سالنها بود.
در حوزه انتخاب آثار نیز تناقضی معنادار میان ساختار جشنواره و محتوای ارائهشده مشاهده شد. هرچند نمایش فیلمهای شناختهشدهای همچون «من ترانه ۱۵ سال دارم»، «فسیل» یا «هفتاد سی» میتواند برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب باشد و به رونق نسبی سالنها کمک کند، اما این آثار از حیث موضوعی و محوری چندان با مأموریت جشنواره همخوانی ندارند.
مطابق گفتههای دبیر جشنواره در نشست خبری که بر ضرورت تمرکز جشنواره بر مسائل و ابعاد زندگی شهری تأکید شده بود انتظار میرفت بخش سینمای داستانی بیشتر حول محورهایی چون زیست شهری، هویت فضا، مشارکت شهروندی، چالشهای محیطی، ترافیک، بافتهای فرسوده، معماری، حیات شبانه، عدالت فضایی و... متمرکز باشد. اما آنچه در نهایت در جدول نمایش دیده شد، مجموعهای از آثار بود که بخش قابل توجهی از آنها هیچ تقاطع مشخصی با این حوزهها نداشت. حتی فیلمهای خارجی حاضر در رقابت نیز در بسیاری موارد ارتباط موضوعی حداقلی با مفهوم شهر و شهروندی برقرار میکردند و بیشتر بهعنوان آثاری مستقل بدون پیوند روشن با محور موضوعی جشنواره تلقی شدند.
با این حال نمیتوان از برخی نقاط قوت برنامه غفلت کرد. در میان آثار کوتاه و مستند که غالباً بخش کمتر دیده شده اما مهم جشنوارههای موضوعمحور هستند نمونههایی قابل تأمل وجود داشت که به طور مستقیم با روح جشنواره فیلم شهر سازگار بودند. مستندهایی نظیر «از عراق عجم تا اراک» توانسته بودند با نگاهی پژوهشی، تاریخی و اجتماعی نسبت مشخصی با شهر، خاطره جمعی، تحولات فضایی و فرهنگ زیست شهری برقرار کنند. در این آثار توجه به جزئیات محیطی، نقش نهادهای محلی، هویت سرزمین و تعامل میان مردم و فضا به شکلی عینی دیده میشد؛ عناصری که میتوانند به عنوان معیارهای سنجش آثار در دورههای بعدی جشنواره نیز در نظر گرفته شوند.
بخش عکس که در راهروهای منتهی به سالنهای نمایش چیده شده بود از دیگر بخشهایی بود که به شکل مؤثر به هویتبخشی فضای جشنواره کمک کرد. این عکسها با پرداختن به فضاهای شهری، معماری، سبک زندگی و لحظههای خاص از حیات شهر توانستند نقش مکملی برای فضای جشنواره ایفا کنند و ارتباط بصری و مفهومی میان مخاطب و موضوع جشنواره برقرار سازند. حضور این آثار نشان داد که جشنواره فیلم شهر اگر بهدرستی هویتبخشی شود میتواند به فضایی میانرشتهای برای هنرهای مرتبط با فضا و تجربه شهری تبدیل شود.
یکی از محورهای مهمی که در تحلیل جشنواره باید به آن پرداخته شود نقش شهرداریها و بانک شهر در حمایت و پشتیبانی از تولیدات هنری با محوریت موضوعات شهری است.
انتظار میرود چنین نهادهایی بهویژه وقتی نامشان با جشنواره گره خورده است از مرحله صرفاً حمایتی فراتر رفته و به سمت سیاستگذاری فعال برای تولید آثار سینمایی با موضوعات شهری حرکت کنند. تولید چند فیلم داستانی، مستند یا حتی انیمیشن با محوریت مسائل شهری از بحرانهای محیط زیستی گرفته تا حملونقل، هویت شهری، سبک زندگی، مشارکت اجتماعی و توسعه پایدار میتواند مسیر جشنواره را در سالهای آینده منسجمتر و هدفمندتر سازد. این امر نه تنها به غنای محتوایی جشنواره کمک میکند بلکه میتواند در گستره وسیع تری فرهنگسازی در جامعه را ممکن سازد.
در همین راستا پیشنهاد تشکیل یک بخش ویژه برای «فیلم کوتاه صامت» البته با فاصله گرفتن از قالبهای کلیشهای و طولانی مدتی که در متروی تهران پخش میشود، میتواند ایدهای ارزشمند باشد. ارائه فیلمهایی با مدت زمان یک تا دو دقیقه با موضوعات مشخص شهری و قابل نمایش در تلویزیونهای شهری میتواند به توسعه زبان بصری مشترک میان شهروندان و مدیران شهری کمک کند. این قالب به دلیل ایجاز و قابلیت پخش گسترده از ظرفیت بالایی برای اثرگذاری سریع اجتماعی برخوردار است.
توسعه بخشهای میانرشتهای جشنواره همچون ادغام هنرهای دیگر در آن از دیگر فرصتهای مغفول مانده است. وجود جشنوارهای مستقل برای تئاتر شهری قدمی ارزشمند است اما میتوان به سمت ایجاد همافزایی میان این حوزهها حرکت کرد مثلاً بخشهایی ویژه برای طراحی بنرهای شهری، آثار حجمی و مجسمهسازی، کتاب، مقالات پژوهشی درباره شهر و محیط شهری یا حتی پروژههای مطالعاتی مرتبط با رفتار شهروندی.
این همنشینی هنرها میتواند جشنواره را از یک رویداد صرفاً سینمایی فراتر ببرد و به یک پلتفرم جامع هنرهای شهری تبدیل کند.
در عصر حضور گسترده رسانهها و تولیدکنندگان محتوا در فضای مجازی نباید از ظرفیت تولیدات دیجیتال غافل شد. اختصاص بخشی مستقل به آثار تولیدکنندگان محتوای شهری از ویدئوهای کوتاه گرفته تا تحلیلهای تصویری، روایتهای شهری یا مستندهای دیجیتال میتواند ضمن جذب نسل جوانتر به تنوع محتوایی جشنواره نیز کمک کند.
نکته مهمتر آنکه اطلاعرسانی درخصوص این بخشها باید فوراً پس از پایان جشنواره آغاز شود تا تولیدکنندگان در طول سال مجال برنامهریزی و تولید اثر داشته باشند.
فصل برگزاری جشنواره نیز موضوعی است که میتواند در تجربه مخاطب تأثیرگذار باشد. اگر این رویداد در تابستان برگزار شود امکان استفاده از سالنهای روباز موجود در برخی بوستانها فراهم میشود؛ رویکردی که هم جذابیت بصری بیشتری ایجاد میکند و هم میتواند ارتباط جشنواره را با فضای شهری پررنگتر سازد. تجربه تماشای فیلم در فضای باز بهویژه زمانی که موضوع فیلمها نیز درباره شهر است میتواند برای شهروندان یک تجربه چند لایه و معنادار ایجاد کند. چنین فضایی امکان مشارکت بیشتر خانوادهها و حضور خودجوش مخاطبان گذری را نیز فراهم میآورد.
با همه اینها آنچه در نهایت باقی میماند تأسف از این واقعیت است که جشنوارهای با این ظرفیت گسترده و قابلیت اثرگذاری بالا به دلیل برخی کاستیها تنها میزبان جمعیت اندکی از شهروندان شد. جشنواره فیلم شهر باید بیش از پیش به هویت خود بازگردد میان ساختار و هدف هماهنگی ایجاد کند و با اتکا به برنامهریزی منسجمتر مشارکت واقعی مردم را در فرایند گفتوگو درباره شهر ممکن سازد.
شهر موجودیتی زنده و پویاست و هنر به ویژه هنر تصویر بهترین ابزار برای بازنمایی زندگی در آن است. امید آنکه دورههای آتی این جشنواره مهم و تاثیر گذار بتوانند این فرصت را به شکلی شایستهتر و اثربخشتر محقق کنند.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات




