بهائیت بدون رتوش؛ دگماتیسم و چرخشها/حمایت شوقیافندی از رضاخان برای محدودکردن نفوذ اسلام در ایران

به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، بهائیت از بدو شکلگیری خود مدعی ارائه طرحی نو برای وحدت کلیه ادیان، تحقق صلح جهانی و ایجاد جامعهای عادلانه بوده است. این آیین با تکیه برآموزههایی چون "وحدت اساس ادیان"،"صلح عمومی" و «تشکیل حکومت جهانی» کوشیده است خود را بهعنوان آیینی جهانی و فراترازادیان پیشین معرفی کند.
با اینحال، بررسی دقیقتر متون بهائی و عملکرد تاریخی و معاصر این آیین نشان میدهد بهائیت نهتنها به اهداف اعلامشده خود نزدیک نشده، بلکه گرفتار تناقضات بنیادین، دگماتیسم عقیدتی، و ناسازگاری با اصول سکولار و دموکراتیک جهانی شدن است.
در مطلبی که در ادامه میآید تلاش داریم مهمترین ابعاد انتقادی و تحلیلی اینموضوع را بازگو کنیم.
ادعای وحدت دین و اشکالات بنیادین آن
بهائیان ادعا میکنند که همه ادیان الهی در اصل، یک حقیقت واحدند که در طول تاریخ در قالبهای متفاوتی مانند یهودیت، مسیحیت، اسلام و سپس بهائیت تجلی یافتهاند! آنان حتی ادیانی همچون هندوئیسم و بودائی را نیز در زمره ادیان الهی ذکرمیکنند! بااینحال، این ادعا با دو مشکل اساسی روبهرو است:
نخست، بهائیان عملاً بسیاری از ادیان و مذاهب مهم جهان را نادیده میگیرند. ادیانی چون سیک، جِین، شینتو، مائوری، ادیان بومی آفریقا، یا مکاتب جدیدی همچون مورمونیسم و جنبشهای مذهبی نوین در شرق آسیا، در چارچوب تعریف بهائی جای نمیگیرند. این بیتوجهی بدان معناست که درصد بزرگی از جمعیت جهان یا باید بهائی شوند یا درتقابل با بهائیت قرار گیرند.
دوم، بهائیت علیرغم شعار وحدت، عملاً مرز روشنی میان حق و باطل میکشد. هرآنچه در چهارچوب آموزههای بهائی نیاید، باطل و تحریفشده تلقی میشود! چنین نگرشی با مفهوم واقعی وحدت ادیان و گفتوگوی بیندینی که بر پذیرش تنوع و کثرت استوار است، در تضاد کامل قرار دارد.
دگماتیسم و تعصبات درونی
یکی از ویژگیهای بارز بهائیت، جزمیت و تعصب شدید است. در متون رسمی این آیین تأکید شده که حقیقت صرفاً در بهائیت متجلی است و سایر ادیان وعقاید و باورها باطلاند ودوران آنها سپری گشته است. این رویکرد نسبت به ادیان بزرگ مانند مسیحیت، اسلام یا بودائیسم آشکار است؛ بهائیان معتقدند نبود اعتقاد به خدا در بودیسم، یا تثلیث در مسیحیت، نشان انحراف و بطلان آنها است.
این دگماتیسم عملاً راه هرگونه گفتوگوی سازنده با ادیان دیگر را میبندد. جهانیشدن، برعکس، نیازمند تساهل، مدارا و احترام به عقاید متنوع است. از این رو، تناقضی جدی میان ادعای بهائیت مبنی بر تلاش برای وحدت ادیان و تعصبات انحصارگرایانه آن وجود دارد.
تبلیغ و تغییر دین؛ ابزار سلطه یا وحدت؟
بهائیت در سطح بینالمللی بر تبلیغ و دعوت دیگران به تغییر دین و گرویدن به بهائیت تأکید فراوان دارد. این در حالی است که در ادبیات جهانی شدن، احترام به تنوع فرهنگی و دینی، اصل اساسی است.گرچه بهائیان مدعیاند روش آنان مسالمتآمیز و بهدور از اجبار است، اما ماهیت تبلیغی و تغییر کیش دیگران با اصل تنوع و تساهل ناسازگار است.
همچنین، هدف نهایی بهائیان تأسیس حکومت جهانی بهائی است که در آن تنها یک آیین، یعنی بهائیت، حاکمیت خواهد داشت! این آرمان نهتنها وحدت ادیان را محقق نمیسازد، بلکه عملاً به حذف و انکار دیگر ادیان وسنتهای دینی و فرهنگی منجر میشود.
بهائیت، جهانیسازی و مسئله سکولاریسم
فرآیند جهانی شدن بر پایه گسترش دموکراسی، رعایت حقوق بشر و عرفیسازی جوامع شکل میگیرد. سکولاریسم، هرچند خود محل بحث و نقد است، اما در تجربه تاریخی غرب زمینهساز پیشرفت در حوزه حقوق فردی، آزادی اندیشه و مدارا بوده است.
بهائیت در این زمینه با تناقضی بنیادین مواجه است. از یکسو، آموزههای این آیین بهشدت دینی و جزماند و هیچ جایی برای حقوق فردی مستقل از شریعت باقی نمیگذارند. قوانین بهائی – که در کتاب اقدس و متون مرتبط آمده – شامل احکام سختگیرانه و گاه خشناند (مانند مجازات مرگ برای آتشافروزی عمدی یا ممنوعیت همجنسگرایی). از سوی دیگر، بهائیان برای بقا و فعالیت در سطح جهانی ناچارند از فضای سکولار بهرهمند شوند، فضایی که آزادی تبلیغ و انتشار عقایدشان را ممکن میسازد.
این وضعیت بهائیان را در موقعیت متناقضی قرار داده است: آنان از سکولاریسم سود میبرند اما در نظریه و عمل نسبت به آن بدبین و مخالفاند.
سکولاریسم در متون بهائی و رفتار عملی رهبران
نوشتههای شوقی افندی، رهبر مهم بهائی در قرن بیستم، تصویری دوگانه از سکولاریسم نشان میدهد. او در کتاب روز موعود فرا رسیده است فروپاشی نهادهای دینی مسیحیت و اسلام و کاهش نفوذ روحانیت را نتیجه تقدیر الهی دانست که راه را برای پیروزی بهائیت هموار میکند. به بیان دیگر، او از روند سکولاریزهشدن جوامع – حتی ناخودآگاه – حمایت میکرد.
با اینحال، شوقی افندی و نویسندگان محافظهکار بهائی در متون دیگر خود بهشدت ضد سکولار ظاهر میشوند و فروپاشی اخلاقیات، گسترش فردگرایی و آزادیهای مدرن را نشانه بحران جوامع غربی میدانند. چنین مواضعی به آموزههای بنیادگرایانه مسیحی یا اسلامی نزدیک است و نشان از ناسازگاری عمیق بهائیت با ارزشهای سکولار دارد.
تناقض در حقوق فردی و اجتماعی
احکام و الزامات اجتماعی در بهائیت با بسیاری از اصول مدرن حقوق بشر در تعارض است. نمونه روشن، الزام رضایت کتبی والدین برای ازدواج حتی در سنین بزرگسالی است. یا تعیین جزئیات ظاهری و سبک زندگی مانند میزان بلندی مو یا برخی رژیمهای غذایی.
این نوع دخالت در حریم خصوصی افراد با آزادیهای فردی و انتخاب مستقل در جوامع سکولار ناسازگار است. بنابراین، هرچند بهائیت شعار جهانی شدن و وحدت بشری سر میدهد، در عمل قادر نیست با جوامع آزاد و دموکراتیک هماهنگ شود.
معضل بهائی؛ میان سکولاریسم و بنیادگرایی
بهائیان با یک معضل اساسی روبهرویند: از یک سو برای بقا و گسترش جهانی نیازمند جوامع سکولار هستند؛ زیرا تنها چنین جوامعی آزادی تبلیغ و فعالیت مذهبی را به آنان میدهند. از سوی دیگر، بهائیان خود از منظر فکری با سکولاریسم سر ناسازگاری دارند و آن را تهدیدی برای ارزشهای دینی میدانند.
این وضعیت باعث شده بهائیت در حاشیه باقی بماند: نه توان مقابله با سکولاریسم را دارد، نه میتواند با آن همزیستی واقعی برقرار کند. به همین دلیل، رشد بهائیت در جوامع مدرن بسیار محدود و بعضاً متوقف شده است.
ناسازگاری بهائیت با ارزشهای جهانی شدن
از مجموع مباحث میتوان چنین نتیجه گرفت که بهائیت در مسیر جهانی شدن با موانع متعددی مواجه است:
- نابردباری دینی: بهائیت سایر ادیان را باطل میداند و صرفاً خواهان جذب پیروان آنهاست.
- دگماتیسم: قوانین و احکام غیرقابل تغییر و الزامآور آن مانع از تطبیق با شرایط متغیر اجتماعی است.
- تناقض با سکولاریسم: بهائیت از مواهب سکولاریسم بهره میبرد اما همزمان ضد سکولار است.
- سرکوب منتقدان داخلی: در درون جامعه بهائی، افراد منتقد یا مستقل با طرد اداری یا طرد روحانی مواجه میشوند.
- نگرش منفی به آزادیهای مدرن: ارزشهایی مانند آزادی اندیشه، آزادی بیان، و حقوق فردی در چارچوب بهائیت جایگاهی ندارند.
- این ویژگیها نشان میدهد که بهائیت علیرغم شعارهای جهانیگرایانه، از درون با منطق جهانی شدن ناسازگار است.
نمونههای تاریخی و اجتماعی
بررسی تاریخی نشان میدهد رهبران بهائی در مواقعی از سیاستهای سکولار بهره بردهاند. حمایت شوقی افندی از اقدامات رضا شاه در محدود کردن نفوذ اسلام در ایران نمونه بارزی است. جامعه بهائی با بهرهگیری از این فضای جدید توانست در حوزه آموزش و اقتصاد رشد کند. بااینحال، به محض آنکه سکولاریسم ارزشهای فرهنگی غرب، مانند آزادی فردی یا حقوق زنان را تقویت کرد، رهبران بهائی موضعی محافظهکارانه اتخاذ کردند.
از سوی دیگر، در درون تشکیلات بهائی، نهاد بیتالعدل جهانی نقشی کاملاً متمرکز و اقتدارگرایانه دارد. هیچ فرد یا نهادی قادر به نقد یا مخالفت با آن نیست. چنین ساختاری بیش از آنکه یادآور دموکراسی و مشارکت باشد، به یک اقتدار دینی بسته شباهت دارد.
جمعبندی
بهائیت مدعی است با پیام وحدت ادیان و صلح جهانی به عرصه آمده است. اما تحلیل انتقادی آموزهها، متون و عملکرد این آیین نشان میدهد:
- بهائیت انحصارگراست و ادیان دیگر را تحریفشده میداند؛
- بهائیت جزماندیش است و احکام آن با آزادیهای مدرن ناسازگار میباشد؛
- بهائیت دارای تناقض درونی است، زیرا ازمزایا و مواهب سکولاریسم بهرهمند میشود اما در عمل ضد سکولار است؛ وطبق نصوص بهائی، یکی از تعالیم آن حکومت واحد جهانی بهائی است!
- بهائیت در ایجاد گفتوگوی واقعی بین ادیان ناکام است و درعمل، صرفاً به دنبال تبلیغ وجذب پیروان جدید از میان باورمندان ادیان الهی است،ونقشه های گسترده ای برای تبلیغ دارد.
- از این رو، برخلاف ظاهر بزک شده و شعارهای وحدتطلبانه، بهائیت در مسیرجهانی شدن، بیش از آنکه عامل همگرایی باشد، خود به یک عامل تفرقه و واگرایی و مناقشه تبدیل شده است.
- خلاف بهائیت، اسلام وجوامع اسلامی – با وجود برخی چالشها – به دلیل ظرفیتهای تفسیری و امکان اصلاح دروندینی، بالقوه توان بیشتری برای انطباق با شرایط جهانی شدن دارند. ادیان بزرگ میتوانند با بازخوانی متون و تطبیق احکام، مسیر تغییر را هموار کنند. اما بهائیت با تصلب درونی و ساختار بستهاش فاقد چنین انعطافی است.
به همین دلیل، اگر جهانی شدن به معنای ایجاد جامعهای باز، سکولار و متکثر باشد، بهائیت بهجای آنکه شریک این فرآیند باشد، بیشتر همچون دایناسوری باقی خواهد ماند که ناتوان از انطباق با تحولات، به حاشیه رانده میشود.
منابع
Denis MacEoin, Baha’ism: Some Uncertainties about its Role as a Globalizing Religion, in BAHA’I AND GLOBALISATION Edited by Margit Warburg, Annika Hvithamar & Morten Warmind, AARHUS UNIVER SITY PRESS, Denmark, 2005.
References
- Baha’u’llah (1956). Gleanings from the Writings of Baha’u’llah, trans. Shoghi Effendi, Birmingham: Templar Printing Works.
- Shoghi Effendi (1941). The Promised Day is Come, Wilmette, Ill.: Baha’i Publishing Trust.
- Fozdar, Jamshid K. (1973). The God of Buddha, New York: Asia Pub¬lishing House.
- King, Margaret L. and Albert Rabil Jr. (eds.) (1996-). The Other Voice in Early Modern Europe, Chicago: University of Chicago Press.
- MacEoin, Denis (1994). Ritual in Babism and Baha’ism, London: IB Tauris.
- Schaefer, Udo, Nicola Towfigh and Ulrich Golmer (2000). Making the Crooked Straight, Oxford: George Ronald.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات


