مظاهری: از مشکلات بوکس ایران میتوان مثنوی هفتاد مَن نوشت/ برای گرفتن میوه باید از خزانهدار فدراسیون تأییدیه میگرفتیم!
علی مظاهری، قهرمان سابق و نامدار بوکس آسیا و مربی پیشین تیم نوجوانان پس از قطع همکاری با فدراسیون بوکس، در اولین گفتوگوی رسانهای خود سکوتش را شکست. مظاهری که از حامیان انتخاباتی رئیس فعلی فدراسیون روحالله حسینی، بود حالا با انتقادات تند و بیپردهای از مدیریت فدراسیون، وضعیت نابسامان تیمهای پایه و مسائل دیگر پرده برداشته است.
او که به گفته خودش در اسفندماه سال گذشته برای همکاری به تیم نوجوانان پیوست، تنها پس از چند ماه و بعد از دو رویداد مهم آسیایی، تصمیم به استعفا گرفت.
گفتوگوی صریح و بیپرده علی مظاهری با خبرنگار میزان را در ادامه از نظر میگذارنید:
چه شد به فکر استعفا از تیم نوجوانان افتادی؟
وقتی به دعوت اکبر احدی، سرمربی تیم نوجوانان، برای همکاری آمدم فکر نمیکردم اوضاع اینقدر بد باشد که اینقدر زود به فکر جدایی بیفتم. تقریباً اسفندماه سال آمدم و یک هفته قبل هم استعفا کردم.
لطفاً بیشتر توضیح بده؟
میخواستم بعد از رقابتهای قهرمانی آسیای اردن استعفا بدهم، اما نوبت به بازیهای آسیایی بحرین رسید و به درخواست دوستانم در تیم نوجوانان، ماندم و به تیم کمک کردم، اما دیگر شرایط طوری بود که نمیشد ادامه داد.
بعد از اعلام قطع همکاری با فدراسیون هم مصاحبهای نکردی.
بله؛ شما اولین رسانهای هستید که با آن صحبت میکنم. من دنبال حاشیه و این حرفها نیستم، اما دیگر صبر هم حدی دارد. مردم، مسئولان ورزش و خانواده بوکس باید همه چیز را بدانند.
از مشکلاتی که دیدید صحبت کنید.
از مشکلات بوکس ایران میشود یک مثنوی هفتاد من نوشت. کدامش را بگوییم؟
بعد از استعفای شما از فدراسیون کسی به شما زنگ زد؟
خیر، هیچکس تماس نگرفت. متأسفانه رئیس فدراسیون زیاد در قید و بند بوکس نیست. به نظرم روحالله حسینی فقط میخواست ریاست فدراسیون را تجربه کند و هیچ برنامهای هم ندارد.
داستان اتفاقاتی که در قهرمانی آسیا اردن رخ داده از چه قرار است؟
باور میکنید دقیقه ۹۰ نام دو مربی ما را خط زدند؟ گفتند یا خرج سفرشان را خودشان بدهند یا اعزام نشوند. ۸ بوکسور بردیم و ۵ فینالیست داشتیم، اما فقط من و اکبر احدی بالای سرشان بودیم. برخی بازیها پشت سر هم بود و واقعاً زجر کشیدیم تا بوکسورها را آماده کنیم.
پس پشت نتایج خوب تیم نوجوانان در اردن داستانهای زیادی بوده.
بله؛ حتی ما از امیر مدرسی که سرپرست تیم بود هم در بخش آمادهسازی بچهها کمک میگرفتیم. اصلاً وظیفه سرپرست این کارها نیست، اما مدرسی هم خیلی زحمت کشید تا جور آقایان را بکشد. آنجا بود که فهمیدم رئیس فدراسیون نمیخواهد کاری برای بوکس انجام دهد.

در محافل ورزشی گفته میشود تمرکز فدراسیون بوکس روی تیمهای پایه است.
مسئولان فدراسیون اصلاً به فکر تیمهای پایه نیستند؛ کسی که میگوید تعداد بوکسورهای حاضر در اردو را کم کن، قطعاً اینکاره نیست. رئیس فدراسیون فقط میخواهد اعزامها انجام شود تا به وزارت بگوید که کارش را انجام داده. من حرف میزنم تا دوستان تلنگر بخورند و به خودشان بیایند که البته بعید میدانم!
گویا یک یا دو اردوی خارجی هم داشتید؟
فکر کردید چطور دو اردوی تدارکاتی خارجی رفتیم؟ اسپانسرهای شخصی بخشی از هزینه اعزام را دادند. شما نمیدانید بچههای ما با چه شرایطی اردوهای داخلی را سپری میکردند. بچهها در اتاق نزدیک به دستشویی ۷ نفری استراحت میکردند! از بزرگسالان، امید، جوانان و نوجوانان همانجا استراحت میکردند. باور کنید امکانات استانها از اردوی تیم ملی نوجوانان بهتر بود.
داستان غذای بچهها چه بود؟
از ما برنامه غذایی خواستند و ما گفتیم مثلاً گوشت، مرغ، ماهی در برنامه باشد و شبهایی که نزدیک مسابقات است، چون بچهها باید وزن کم کنند، به جای برنج، سبزیجات و پوره سیبزمینی در برنامه باشد، اما وقتی وارد اردو شدیم دیدیم اصلاً طبق برنامه ما غذا سرو نمیشود.
اعتراضی هم به این موضوع داشتید؟
به مدیر تیمهای ملی گفتیم، اما مثل همیشه در جریان هیچ چیز نبود. بعد فهمیدیم یکی از کارمندان خانم فدراسیون بوکس به جای پزشک تغذیه، به کسانی که غذا را تحویل ما میدهند برنامه غذایی میدهد! البته او هم از رئیس دستور میگرفت و برایش فقط مهم بود غذاها ارزانتر باشد. باور میکنید برای گرفتن میوه ملیپوشان یا داشتن برنامه غذایی منظم باید دوندگی میکردیم و از خزانهدار فدراسیون تأییدیه میگرفتیم!
چرا رئیس فدراسیون در خصوص این مشکلات حرف نمیزد؟
متأسفانه برخی کارکنان فدراسیون نحوه صحبت کردن با یک قهرمان آسیا و مربی تیم ملی را بلد نیستند و همه اینها از رأس فدراسیون نشأت میگیرد. رئیس فدراسیون از انتقاد ناراحت میشود.
اینکه حسینی قبل از شروع مسابقات بوکس در بحرین به ایران برگشته درست است؟
برای بازیهای بحرین گفتند دو مربی و یک سرپرست باشد که ما گفتیم به جای سرپرست، یک مربی بیاید که کمکحال ما باشد، که مخالفت شد. تا زنگ شروع مسابقات بوکس به صدا درآمد، او به ایران برگشت. اصلاً نفهمیدیم چرا آمد و چرا برگشت؟
یعنی اگر یک مربی میآمد در بحرین نتایج بهتری میگرفتید؟
ما در بحرین خیلی خوب کار کردیم و بوکسور وزن ۶۶ کیلوگرم ما هم باید به فینال میرفت. آنقدر شرایط سخت بود که تا ما پای یک بازی بنشینیم و بعد یک دور قمری بزنیم تا به بوکسور دیگر برسیم کلی زمان میگذشت. بوکسور ازبکستانی در بازی نیمهنهایی مقابل مشتزن ما با ۵ مربی وارد رینگ شد، اما بوکسور ما لثه، کلاه و دستکش دستش بود و تا ما به او برسیم خودش را باخته بود. با این حال راند یک باخت، راند دو برد و راند سه هم مساوی بود و با یک رأی داور بازنده شد و به فینال نرفت. ما کاملاً کمبود یک مربی دیگر را کنار خودمان حس کردیم. در بحرین ۶ صبح بیدار میشدیم، ۸ صبح وزنکشی بود و شب از سالن برمیگشتیم به هتل. خیلی سخت گذشت، اما باز هم نتیجه گرفتیم تا ثابت شود رئیس فدراسیون هیچ نقشی در موفقیت تیم ندارد.
وقتی تیم نتیجه گرفت چه دلیلی داشت استعفا بدهی؟
باور کنید مسئولان فدراسیون دوست داشتند من نباشم، چون علی مظاهری از حق خودش و تیمش دفاع میکند و حرف میزند. کارد به استخوانم رسیده و تحرکات عجیبی در فدراسیون دیدم وگرنه باز هم مصاحبه نمیکردم. همه باید بدانند داستان از چه قرار است. متأسفانه در فدراسیون بوکس هم یکی در میان همه با هم مشکل دارند و اوضاع خیلی بد است.
مدیر تیمهای ملی کمکی برای حل مشکلات نکرد؟
حسین رحمتی دوست من است، اما فقط یک ماکت از مدیر تیمهای ملی است. او نقش راوی فدراسیون را بازی میکند و مسئول مصاحبه شده!
اکبر احدی هم قبل از بحرین استعفا داده بود؛ او هم به خاطر همین مشکلات میخواست جدا شود؟
او مشکلات شخصی داشت که یکی دو هفتهای جمعوجور شد. احدی سرمربی تیم نوجوانان است و من از آینده کاری او خبر ندارم.
اینطور که پیداست قید بوکس را زدی؟
با این شرایط که قطعاً کار نمیکنم و این هم پایان کار نیست. از طریق مسئولان مربوطه پیگیری میکنم و دستبردار هم نیستم. باید مردم بدانند در بوکس ایران چه خبر است چه کسی کار میکند و چه افرادی فقط شعار میدهند.
اوضاع تیم ملی بزرگسالان را چطور میبینی؟
با این کیفیت اردوها هیچ امیدی به تیم نیست. ما در کشورهای اسلامی که قزاق نبود و ازبکستان هم با تیم امید شرکت کرده بود فقط یک برنز گرفتیم. حالا ببینید چه کار سختی برای بازیهای آسیایی ناگویا خواهیم داشت. الان بهجز ازبک و قزاق، هند، ژاپن، عراق، اردن و خیلی تیمهای دیگر هم برای ما مشکلساز میشوند، چون بوکس ما هر روز درجا میزند و آنها پیشرفت میکنند. من بارها گفتم آقایان با مربیان کوبایی دارند مردم را گول میزنند تا همه چیز را سر آنها خراب کنند و دیدید که پیشبینی من درست بود. البته ما در تیم ملی مهرههای خوبی داریم که با برنامهریزی درست، استفاده از تجربه بزرگترها، اردوهای منظم و بازیهای تدارکاتی باکیفیت میتوانند نتیجه بگیرند، اما فکر نمیکنم این مسائل در فدراسیون فعلی امکانپذیر باشد.
به نظرت چاره کار چیست؟
من عاشق بوکس هستم و تمام هدفم خدمت به این رشته است، اما باید بزرگان بوکس جمع شوند و آستین بالا بزنند. قطار بوکس از ریل خارج شده و با این وضعیت مدیریت اوضاع بدتر میشود. شرایط واقعاً بد است و باید مسئولان ورزش هم فکری بکنند.
حرف خاصی باقی مانده است؟
قبل از ریاست روحالله حسینی، مدرس فدراسیون بودم، اما در دوران مدیریت او با مشکلات عجیبی مواجه شدم. مثلاً به من میگفتند به عنوان مدرس برو مشهد و دو روز قبل از اعزام میگفتند نرو! بعد میگفتند برو مازندران و باز هم اجازه نمیدادند اعزام شوم. وضعیت و امکانات ضعیف تیمهای ملی هم که مشخص است! با همه اینها من تصمیم گرفتم برای آرامش خودم کنار بروم تا دیگر حرص نخورم. برای بوکس ایران هم آرزوی موفقیت دارم.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر
تبلیغات




