نیکوکاری در ایران؛ از ربع رشیدی تا جشنواره نشان نیکوکاری

نیکوکاری در ایران؛ از ربع رشیدی تا جشنواره نشان نیکوکاری

ارزیابی خیریه‌ها اقدامی ارزشمند اما پیچیده است که نیازمند تدوین شاخص‌های دقیق، شناسایی مصادیق و تقویت مبانی نظری است؛ جشنواره نشان نیکوکاری نیز گامی آغازین و مهم در معرفی الگوهای برتر و جهت‌دهی به این مسیر به شمار می‌آید.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، نیکوکاری در ایران ریشه‌ای تاریخی، فرهنگی و فطری دارد؛ از موقوفات گسترده در حرم امام رضا (ع) و بناهای ماندگار ربع رشیدی گرفته تا ساخت هزاران مدرسه و بیمارستان توسط خیرین امروز. با این حال، کارشناسان معتقدند اگرچه این سرمایه اجتماعی یکی از مؤثرترین ابزارهای اداره جامعه است، اما برای اثرگذاری بیشتر نیازمند ترویج، بازنمایی رسانه‌ای و الگوسازی از کارهای خیر است؛ چراکه نیکوکاری نه‌تنها فضیلتی فردی، بلکه عامل مهمی در ارتقای امید اجتماعی و تقویت پیوندهای انسانی به شمار می‌رود.

جشنواره نشان نیکوکاری نیز فرصتی فراهم کرده تا موضوع ارزیابی و معرفی خیریه‌های برتر به عنوان الگوی اجتماعی بیش از گذشته مورد توجه قرار گیرد؛ مسئله‌ای که کارشناسان آن را یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال ضروری‌ترین فرآیندهای مدیریت در حوزه وقف و نیکوکاری می‌دانند و بر لزوم تدوین شاخص‌ها و مدل‌های علمی و عملیاتی برای آن تأکید دارند.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگو با محمدرضا واعظ مهدوی، فعال اجتماعی و اثرگذار در زمینه سازمان‌های مردم‌نهاد و تشکل‌های وقف و خیریه، به ضرورت خدمت‌رسانی در مناطق محروم ایران به خصوص استان‌های محروم پرداخته است.

وقف و نیکوکاری؛ فضیلت فردی یا الزام اجتماعی؟

برخی معتقدند نیکوکاری بیشتر یک فضیلت فردی است تا یک الزام اجتماعی. آیا واقعاً این بُعد می‌تواند بر ساختار اجتماعی و حتی مدیریتی تأثیر بگذارد؟

بله، کاملاً. در بسیاری از کشورهای دنیا، نیکوکاری به عنوان یک شاخص جدی در ارزیابی شخصیت افراد به شمار می‌رود. مثلاً وقتی کسی رزومه خود را برای یک شغل مدیریتی ارائه می‌دهد، از او می‌پرسند: شما تا چه اندازه کار خیر انجام داده‌اید؟ آیا صرفاً برای حقوق کار می‌کنید یا حاضرید بدون چشمداشت به جامعه خدمت کنید؟ این پرسش‌ها بی‌جهت نیست. چون مدیری که روحیه نیکوکاری نداشته باشد، معمولاً فردی خودخواه و بخیل خواهد بود و قادر نیست روابط عاطفی سالمی با کارکنان یا حتی با خانواده‌اش برقرار کند.

بنابراین نیکوکاری یک بعد اساسی شخصیت انسان است. آموزه‌های دینی ما نیز دقیقاً به همین بعد توجه کرده‌اند. قرآن کریم تقریباً در همه جا ایمان و نماز را در کنار انفاق مطرح می‌کند. در آیات شریفه « وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ؛ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ » صراحتاً تأکید می‌شود که مال انسان به طور کامل متعلق به او نیست، بلکه سهمی برای محرومان و نیازمندان در آن قرار داده شده است.

یعنی حتی منابعی که فرد به دست می‌آورد، به ‌طور کامل نتیجه تلاش شخصی او نیست؟

دقیقاً. بخش زیادی از آنچه به دست می‌آوریم مدیون دیگران است؛ از مالیاتی که دانشگاه‌ها را تأسیس کرده تا امنیتی که امکان فعالیت اقتصادی را فراهم ساخته است. بنابراین هر فرد باید حق جامعه را ادا کند. در اسلام، علاوه بر خمس و زکات که واجب‌اند، صدقات نیز جنبه الزام اخلاقی دارد. شاید مانند خمس و زکات حکم شرعی قطعی نداشته باشد، اما یک واجب اخلاقی و انسانی است.

هورمون‌های همدلی؛ نیاز ذاتی انسان به نیکوکاری

آیا پژوهش‌های علمی هم این جایگاه نیکوکاری را تأیید می‌کنند؟

بله، مطالعات بیولوژیک نیز نشان می‌دهد که نیکوکاری ریشه‌های فیزیولوژیک دارد. هنگام کمک به دیگران، هورمون‌هایی مثل پرولاکتین و اکسی‌توسین در بدن ترشح می‌شود که نقش کلیدی در ایجاد احساس شادی و همدلی دارند. حتی در آزمایش‌های حیوانی، زمانی که گیرنده‌های این هورمون‌ها را مسدود کردند، غریزه مادری در خرگوش یا موش از بین رفت.

بنابراین نوع‌دوستی و وطن‌دوستی نه‌تنها بُعد اخلاقی بلکه بُعد بیولوژیکی دارد. کسانی که فاقد چنین رفتارهایی هستند، در واقع نوعی اختلال رفتاری و حتی زیستی دارند.

 

 

اجازه دهید پرسش دیگری مطرح کنم. شما فرمودید نیکوکاری بخشی از فطرت و تاریخ بشر است. می‌توانید مصادیقی از تاریخ ایران و اسلام در این زمینه بیان کنید؟

تاریخ بشر سرشار از نمونه‌های نیکوکاری و وقف است. قرآن کریم داستان هابیل و قابیل را نقل می‌کند که هر دو مالی را به درگاه خدا نذر کردند، اما قابیل سهم ناپسند را ارائه داد و همین موجب حسادت و دشمنی شد. در ایران نیز از دوره هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان نمونه‌های وقف وجود داشته است.

در دوره اسلامی، حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) در اوج سختی، چاه حفر می‌کردند و به محض آنکه آب گوارا بیرون می‌آمد، آن را وقف مردم می‌کردند. بعدها ربع رشیدی که توسط خواجه رشیدالدین فضل‌الله تأسیس شد، یکی از بزرگ‌ترین موقوفات علمی و آموزشی جهان اسلام شد.

نظام اجتماعی و تمدنی نیکوکاری

به نظر می‌رسد شما نیکوکاری را نه صرفاً یک عمل خیر فردی، بلکه به عنوان یک نظام اجتماعی و تمدنی مطرح می‌کنید.

دقیقاً. نیکوکاری بخشی از نظام حیات انسانی است. انسان نمی‌تواند همیشه فقط برای خود جمع‌آوری کند. او باید بخشی از وجودش را صرف دیگران کند تا هم شخصیت خودش کامل شود و هم جامعه به آرامش و پیشرفت برسد.

نیکوکاری در ایران امروز؛ فرصت‌ها و چالش‌ها

با توجه به این سابقه تاریخی و تمدنی که در حوزه نیکوکاری و وقف داریم، امروز در سال 1404 جامعه ایران را از نظر وضعیت نیکوکاری چطور ارزیابی می‌کنید؟ نقاط قوت و ضعف ما در این عرصه چیست؟

این روحیه فطری، غریزی، تاریخی و فرهنگی در اقصی نقاط کشور ما همچنان وجود دارد. من خودم بازدیدی از یک موقوفه در میدان رسالت تهران داشتم که پنج‌هزار مغازه پشتوانه آن هستند. البته وقتی یک مغازه وقفی می‌شود، اجاره آن به هزار یا ده هزار تومان می‌رسد و این اشکالی در سیستم ماست، اما در نهایت، واقف با نیت خیر آن را وقف کرده است.

در بسیاری از کشورهای دیگر نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. در فرانسه و آلمان، بخش مهمی از بیمارستان‌ها و در آمریکا مدارس و دانشگاه‌ها متعلق به کلیسا هستند. به ‌طور کلی، افراد در مرحله‌ای از زندگی به این نتیجه می‌رسند که تأمین نیازهای شخصی کافی است و باید برای دیگران هم کاری کنند.

از وقف‌های تاریخی تا خیریه‌های نوین؛ تداوم فرهنگ نیکوکاری در ایران

به لحاظ تاریخی هم ایران در این زمینه سابقه‌ای بسیار گسترده دارد. در مناطق مختلف کشور، موقوفات بی‌شماری داریم. مسئولان سازمان اوقاف می‌توانند فهرست بلندی از این موقوفات تاریخی ارائه دهند. نمونه روشن آن در حرم امام رضا (ع) است که بخشی به موقوفات معتمدالملک و معتمدالسلطنه اختصاص یافته و در آن، شرایط و نیت واقفان با دقت تمام نوشته شده است؛ از روشن کردن چراغ و برگزاری مراسم روضه گرفته تا اطعام فقرا و حمایت از نیازمندان. این نشان می‌دهد که فرهنگ وقف و نیکوکاری در تار و پود تاریخ ما ریشه دارد.

با این پشتوانه تاریخی، آیا در شرایط فعلی نیاز به ترویج و تبلیغ کار خیر همچنان احساس می‌شود؟

قطعاً. امروز هم بسیار مهم است که این فرهنگ تقویت و ترویج شود. زیرا در جامعه دو تصویر متفاوت وجود دارد؛ از یک سو افرادی دیده می‌شوند که صرفاً به فکر خودشان هستند و در معاملات صداقت کافی ندارند. این نگاه منفی در ذهن برخی مردم شکل می‌گیرد. اما از سوی دیگر، ما شاهد اشخاصی هستیم که خیرخواهانه می‌سازند، وقف می‌کنند، مدرسه و بیمارستان ایجاد می‌کنند، اطعام می‌دهند و حتی زندانیان نیازمند را آزاد می‌کنند. باید این تصویر دوم تقویت شود. ترویج نیکوکاری و رفتار درست اجتماعی تأثیر عمیق رفتاری و فرهنگی در جامعه خواهد داشت.

می‌توانید نمونه‌های عینی از نیکوکاری در سال‌های اخیر بیان کنید؟

بله، در سیستان و بلوچستان و مناطق مختلف کشور، خیرین زیادی مدرسه می‌سازند. نکته جالب این است که بسیاری از آنان از حضور در مراسم افتتاحیه امتناع می‌کنند و می‌گویند: «ما این کار را برای خدا انجام داده‌ایم.»

این سطح از تواضع ستودنی است. با این حال، ما به آنها اصرار می‌کنیم که در مراسم حضور داشته باشند، نه برای تمجید و ستایش، بلکه برای اینکه دانش‌آموزان ببینند کسی از آذربایجان، شیراز، مشهد، اصفهان یا یزد آمده و برای آنها مدرسه ساخته است. این پیام مهم است: دیگران برای ما کاشتند و ما خوردیم، امروز ما بکاریم تا نسل‌های آینده بهره‌مند شوند.

نقش رسانه‌ها در ترویج نیکوکاری

پس شما بر این باورید که رسانه‌ها باید این اقدامات را بازتاب دهند؟

دقیقاً. لازم است رسانه‌ها خبر اقدامات خیرین را منتشر کنند. البته نه برای تبلیغ فردی و تمجید از اشخاص، بلکه برای ایجاد امید اجتماعی. مردم باید بدانند که هزاران مدرسه، صدها واحد پزشکی و درمانی و ده‌ها مجموعه ورزشی هر ساله توسط خیرین ساخته می‌شود و در اختیار جامعه قرار می‌گیرد. این پیام مهمی برای افکار عمومی است.

متأسفانه گاهی در برخی محافل فضایی ایجاد می‌شود که گویی هیچ کاری انجام نمی‌شود و اوضاع روزبه‌روز بدتر می‌شود. اما واقعیت این است که در کنار مشکلات، کارهای بزرگی هم صورت گرفته و شاخص‌های کشور ارتقا پیدا کرده است.

چرا ارزیابی خیریه‌ها مهم است؟

با توجه به سابقه طولانی ایران در کار خیر و نیکوکاری، ارزیابی عملکرد خیریه‌ها را تا چه اندازه ضروری می‌دانید؟ همچنین نقش جشنواره «نشان نیکوکاری» را در معرفی الگوهای برتر چطور ارزیابی می‌کنید؟

این اقدام، کار ارزشمندی بود؛ هرچند باید آن را یک نقطه آغاز دانست. همان‌طور که مستحضرید، ارزیابی یکی از پیچیده‌ترین فرایندهای مدیریت است. برای اینکه بتوانیم به نتایج دقیق برسیم، لازم است ابتدا شاخص‌ها به ‌درستی تدوین شوند، مصادیق فعالیت‌ها شناسایی شده و کل این روند در قالب یک نظام منسجم سازمان پیدا کند.

مهمتر از همه، باید فلسفه ارزیابی و مبانی نظری که پشتوانه آن است تقویت شود. تنها در این صورت می‌توان انتظار داشت که ارزیابی خیریه‌ها به نتایج راهگشا منجر شود.

یعنی در حال حاضر، چارچوب نظری و عملی این ارزیابی‌ها هنوز به بلوغ نرسیده است؟

بله. ما نیازمند مدلی هستیم که هم قابلیت علمی داشته باشد و هم به ‌طور واقعی در میدان عمل جواب دهد. در بنیاد هاسب، به کمک برخی همکاران و خیرین، تجربه‌ای را آغاز کرده‌ایم و در حال ارتقای مدل‌هایی برای ارزیابی عملکرد خیریه‌ها هستیم. یکی از این مدل‌ها که اخیراً طراحی و ارائه شده، ایجاد چیزی شبیه به «توکن تجربه و خدمت» است.

در این مدل هر خدمت یا فعالیت خیریه‌ای امتیاز مشخصی دریافت می‌کند. برای مثال اگر یک مؤسسه خیریه مدرسه‌ای احداث کند، امتیازی به آن تعلق می‌گیرد. حال اگر این مدرسه در منطقه‌ای محروم و با شرایط آب‌وهوایی دشوار ساخته شود، امتیاز بالاتری به آن اختصاص داده می‌شود. یا اگر پزشکی به بیماران خدمت کند، امتیاز مشخصی خواهد داشت؛ اما اگر همین پزشک در ساعات شب به عنوان کشیک در اورژانس حضور داشته باشد و به بیماران رسیدگی کند، امتیاز او به مراتب بیشتر خواهد بود. به این ترتیب، یک نظام امتیازدهی پویا شکل می‌گیرد که می‌تواند شدت و کیفیت خدمت را به ‌طور عادلانه منعکس کند.

به نظر می‌رسد این الگو، نوعی شفافیت و رقابت مثبت میان خیریه‌ها ایجاد می‌کند.

دقیقاً همین‌طور است. هدف این است که خیریه‌ها نه فقط به ‌خاطر انجام کار خیر، بلکه به دلیل ارتقای کیفیت و گستره خدمات، انگیزه مضاعفی پیدا کنند. وقتی امتیازدهی دقیق و بر اساس شاخص‌های عادلانه باشد، خیریه‌ها تلاش می‌کنند خدمات خود را به مناطق محروم‌تر یا شرایط سخت‌تر گسترش دهند.

از طرف دیگر، این نظام به مردم و خیرین کمک می‌کند تا بدانند کدام مؤسسه بیشترین اثرگذاری را داشته و حمایت خود را به سمت آن هدایت کنند.

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر