بهشتیپور در گفتوگو با «صبح نو» :
اروپا به دنبال توافق است
پس از تحولات مختلف در عرصه دیپلماسی هستهای، اخیرا مذاکرات جدید ایران با کشورهای اروپایی در کانون توجه قرار گرفته است. مذاکراتی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که میتواند نقشی حیاتی در بازسازی و تقویت روابط ایران با غرب ایفا کند. در این میان مصاحبه علی شمخانی با بازنشر ترامپ در صفحات اجتماعیاش همراه بود و تحلیل های جدیدی پس از این موضوع روانه رسانه ها شدند.

پس از تحولات مختلف در عرصه دیپلماسی هستهای، اخیرا مذاکرات جدید ایران با کشورهای اروپایی در کانون توجه قرار گرفته است. مذاکراتی که بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که میتواند نقشی حیاتی در بازسازی و تقویت روابط ایران با غرب ایفا کند. در این میان مصاحبه علی شمخانی با بازنشر ترامپ در صفحات اجتماعیاش همراه بود و تحلیل های جدیدی پس از این موضوع روانه رسانه ها شدند.
این تحولات در کنار چالشهایی که در روند مذاکرات هستهای وجود دارد، نگرانیهایی را در خصوص نحوه تعامل با نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی به وجود آورده است. آنچه پیشرو دارید، حاصل گفتوگوی «صبح نو» با حسن بهشتیپور، کارشناس روابط بینالملل است که به تحلیل این مسائل پرداخته است.
آقای شمخانی با انبیسی نیوز مصاحبهای داشتند که در آن خصوصا از مسائل هستهای ایران و مذاکره با آمریکا صحبت شده بود و ترامپ با بازنشر این مصاحبه در سوشال خود چنین مطرح کرده است که آماده توافق فوری با ایران است. چه دلیلی را می توان از وقایع فوق داشت؟
پذیرش مذاکره غیرمستقیم با آمریکا ناشی از نامهای بود که ترامپ برای ایران ارسال کرد. حالا اینکه محتوای این نامه چه بود، من واقعا اطلاع دقیقی ندارم، اما حتما در آن راهی باز شده بود برای امکان گفتوگو با طرف آمریکایی، برخلاف دستوری که در ابتدای دوره ریاستجمهوری جدیدش صادر کرده بود. در بهمن سال ۱۴۰۳، این دستور اجرایی عملا تحریمهای ایران را گستردهتر میکرد. طبق آن، اعلام شده بود که تحریمهای حداکثری ادامه خواهد یافت، اما به جز آن، در متن دستور چیز دیگری بود که نشان میداد طرف آمریکایی هنوز آماده گفتوگو با ایران نیست و در حال مطرح کردن مسائل دیگری است که نشان میدهد میخواهد بهطور مستقیم با ایران مواجه شود.
پس از صدور این دستور اجرایی، در ایران اعلام شد که نباید مذاکره کرد، چون نه عاقلانه است و نه هوشمندانه. ولی وقتی نامه ترامپ به ایران رسید، فکر میکنم مطابق با محتوای آن نامه مجوزی صادر شد که مذاکرات غیرمستقیم آغاز شود، با وساطت طرفهای ثالث. حالا در این نامه چه چیزی آمده بود، من دقیقا نمیدانم، اما در رسانهها مطرح شد که ظاهرا نوعی مشارکت در پروژه مشترک غنیسازی پیشبینی شده بود که به آن کنسرسیوم بین ایران و کشورهای منطقه، مثل عربستان سعودی و امارات گفته میشد. این کشورها میتوانستند در پروژه غنیسازی اورانیوم ایران مشارکت داشته باشند. نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شریکهایی که مشارکت میکردند، موجب ایجاد اطمینان میشد که ایران قصد ندارد در مسیر غیرصلحآمیز غنیسازی پیش رود.
اگر این پیشنهاد صحت داشته باشد، یک راهحل برای ادامه غنیسازی در ایران است، درعینحال که طرف مقابل هم اطمینان پیدا میکند ایران قصد ندارد به سمت تولید سلاح هستهای برود، همانطور که در سالهای گذشته ادعا میشد. اجرای این راهحل البته مسائل و جزئیات زیادی دارد، اما اگر صحت داشته باشد، در واقع یک مسیر جدید برای مذاکرات باز کرده است. ایران در پیشنهادات خود در دور سوم، پاسخهایی به طرف آمریکایی داد که ظاهرا در دور چهارم هم آمریکا پاسخهایی را ارائه کرده است. اخیرا سخنگو یا مقامی مطلع اعلام کرد که طرف ایرانی هنوز هیچ پیشنهاد مکتوب جدیدی از آمریکا دریافت نکرده که این نشان میدهد پیشنهادات قبلی هنوز روی میز طرف ایرانی است. آقای شمخانی هم توئیتی منتشر کرد که به آن اشاره کرد که ترامپ این موضوع را دوباره در توئیت خود باز کرد و به نوعی از محتوای آن استقبال کرده است. در این توئیت گفته شده بود که ایران آماده است غنیسازی خود را در سطح 3.۶۷ صدم درصد محدود کند، به شرطی که تمامی تحریمها از سوی طرف مقابل لغو شود. این موضوعی بود که آقای شمخانی بهعنوان مشاور رهبری مطرح کرده بود و به نظر میرسد که او درک دقیقی از ابعاد قضیه دارد و حتما با دقت به چنین پیشنهادی پرداخته است. در نهایت، بعد از اظهارات ترامپ در امارات، به نظر میرسد که طرف آمریکایی هنوز هم قصد دارد سیاست تهدید و تشویق را در کنار هم دنبال کند. در رسانهها تهدیدهای خود را ادامه میدهد، اما در مذاکرات، همچنان در جستوجوی راهحلهای مسالمتآمیز و دیپلماتیک است. به نظر میرسد که طرف ایرانی درسهای زیادی از طرف آمریکایی آموخته و در حال حاضر در مسیر ادامه این مذاکرات است. حالا باید دید نتیجه این مذاکرات چه خواهد شد. ایران از ابتدا پیشنهاد کرده بود که یک توافق موقت صورت گیرد تا در مراحل بعدی، در صورت موفقیتآمیز بودن، به مراحل بعدی پرداخته شود. به نظر میرسد که در حال حاضر فضا برای هر دو طرف مثبت است، هرچند که گاهی اظهارات تندی از هر دو طرف شنیده میشود، اما به نظر میرسد روند به سمت توافق پیش میرود. بااینحال، به نظر میرسد که نباید انتظار داشت که این مذاکرات به زودی به نتیجه برسند و احتمالا جلسات هفتگی و ادامهدار این مذاکرات همچنان ادامه خواهد داشت.
مذاکرات ایران با اروپا در راه است و علامت سوالهای زیادی مقابل آن است. یکی از این سوالها ارتباطش با اسنپبک و دیگری چگونگی حفظ حریم مذاکرات فی مابین طرفین آمریکایی و اروپایی است.
واقعیت این است که نه آمریکا و نه ایران تمایل ندارند که طرف اروپایی را وارد مذاکرات غیرمستقیم کنند. از طرفی، کشورهای اروپایی هم تمایل زیادی نشان ندادهاند که بهطور عملی وارد این روند شوند. زیرا اصولا در مسأله جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، آمریکا و اروپا اختلاف نظری ندارند. اختلافنظرهای آنها بیشتر در مسائل دیگری مثل تعرفههای گمرکی، آینده امنیت در اروپا، جنگ در اوکراین و موضوعات مشابه است، اما در خصوص ایران، موضع هر دو تقریبا یکسان است.
ایران هم در حال انجام مذاکرات با طرفهای اروپایی است، اما این اقدام بیشتر به این دلیل است که مانع از فعال شدن مکانیزم «اسنپ.بک» یا «مکانیسم ماشه» شود. فعالسازی این مکانیزم میتواند شوک جدیدی به روند مذاکرات وارد کرده و آن را مختل کند. از طرف دیگر، گزارشی از روند مذاکرات ایران با طرف آمریکایی وجود دارد که نشان میدهد طرف ایرانی تمایل دارد که اروپاییها هم در جریان باشند. بهطور مشابه، آقای عراقچی در سفر خود به چین و روسیه گزارشی مشابه به آنها ارائه کرده و مذاکرات همچنان ادامه دارد.
بنابراین، ایران همچنین با کشورهای منطقه در حال گفتوگو است و روند مذاکرات را با آنها در جریان میگذارد تا از جهتهای مختلف و بهویژه از سوی کشورهای منطقه، حمایت و همافزایی حاصل شود. به نظر میرسد که این سیاست مناسبی است. به جای اینکه گروه ۵+۱ به صورت تجمیعشده در مذاکرات حضور داشته باشد، ایران بهطور جداگانه با هر یک از طرفها بر اساس منافع خود گفتوگو و مذاکره میکند.
مربوط به این است که آمریکا اولا چون خودش از برجام خارج شده، بنابراین نمیتواند به اصطلاح مکانیزم ماشه را فعال کند، این تلاشها در دورههای قبلی هم انجام شد، اما به نتیجه نرسید. در آن زمان تنها آمریکا و دومین پیشنهاد آمریکا رأی دادند و نه کشورهای عضو شورای امنیت. کشورهای روسیه و چین نیز رأی ممتنع دادند و هیچکدام رأی مخالف ندادند. بنابراین عملا خود آمریکا میداند که مکانیزم ماشه را نمیتواند فعال کند، اما چرا از آن جلوگیری میکند؟ چون اگر واقعا با طرف ایرانی به توافق برسد، میتواند اروپاییها را ترغیب کند که بگویند چون ما به توافق رسیدیم، دیگر نیازی به فعال کردن مکانیزم ماشه نیست. ضمن اینکه فعال کردن مکانیزم ماشه، ایران را به سمت مواضع رادیکالتر سوق میدهد و مشکلات بیشتری در روند مذاکرات ایجاد میکند.
بنابراین فکر میکنم که طرف اروپایی، اگر ایران با آمریکا به توافق برسد، به سمت فعال کردن مکانیزم ماشه نخواهد رفت، چون منافع اروپا در توافق است، نه اینکه آنها دشمن توافق ایران و آمریکا باشند. اتفاقا به نظرم میرسد که ولو مشارکت نداشته باشند، اصل موضوع این است که ایران به توافقی برسد که اطمینان لازم را ایجاد کند که ایران قصد ندارد به سمت تولید سلاح هستهای برود. این به نفع اروپاییهاست. ضمن اینکه لغو تحریمها هم به نفع اروپا خواهد بود، چون قطعا ایران با طرف اروپایی هم مناسبات اقتصادی خود را برقرار خواهد کرد. به همین جهت، من فکر میکنم اگر توافقی حاصل شود، طرف اروپایی به سمت فعال کردن مکانیزم ماشه نخواهد رفت.
در خصوص آژانس بینالمللی انرژی اتمی چطور؟ برخی معتقدند که مواضع سیاسی گروسی میتواند در روند مذاکرات خلل ایجاد کند.
اما در مورد آژانس، آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک نهاد قانونی در سطح بینالمللی است و تنها نهاد قانونی که وظیفه نظارت و کنترل بر فعالیتهای هستهای کشورهای عضو را برعهده دارد. بنابراین اگر ایران با طرف آمریکایی به توافق برسد، برای اینکه طرفین مطمئن شوند که ایران تعهدات خود را انجام میدهد، این وظیفه آژانس خواهد بود. ازاینرو، بعید میدانم آژانس مخالفتی با توافق بین ایران و آمریکا داشته باشد، چون این توافق عملا راه را برای آژانس باز میکند تا نظارتها و کنترلهای بیشتری بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران داشته باشد. بنابراین گروسی در واقع بر نقش بیبدیل آژانس در نظارت و کنترل فعالیتهای هستهای تمامی کشورها از جمله ایران تأکید دارد. آژانس نمیتواند در روند مذاکرات خللی وارد کند، اما میتواند بهعنوان داور یا نهاد نظارتی نقشآفرینی داشته باشد.
مدیر کل آژانس باید از خود آژانس تفکیک شود. متأسفانه در ایران این تفکیک به درستی انجام نمیشود.
ما نباید بهخاطر موضعگیریهای سیاسی مدیر کل آژانس که خارج از مسئولیتهای اوست، کل آژانس را زیر سوال ببریم، چون زیر سوال بردن آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهتنها مشکلی برای ما حل نمیکند، بلکه ممکن است مشکلاتی نیز برای ما ایجاد کند. اگر ما میگوییم انرژی هستهای حق مسلم ماست، این را به استناد پیمان انپیتی میگوییم. یعنی به استناد مهمترین پیمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس آن به وجود آمده است. بنابراین زیر سوال بردن خود آژانس به نظر من اصلا توجیه ندارد.
اما در مورد مدیر کل آژانس، آقای گروسی، چرا؟ بالاخره برخلاف افرادی چون آقایان آمانو و البرادعی که قبل از او در این سمت بودند، موضعگیریهای سیاسی ایشان خارج از عرف و قواعد شناختهشدهای است که در اساسنامه از مدیر کل آژانس خواسته شده است.
یعنی ایشان باید فقط در زمینه مسائل فنی و موضوعات حقوقی اظهارنظر کند، اما گاهی پیش میآید که ایشان در موضوعات سیاسی نیز وارد میشود و این موجب بیاعتبار شدن شخص آقای گروسی میشود، نه کل آژانس. چون به نظر میرسد این مشکل تنها مربوط به شخص ایشان است، نه خود آژانس.
صبح نو