یه مرد بود، یه مرد؛ فرهاد هنوز زمزمه میشود

«فرهاد، مجری بسیار خوبی از کارهای خودش و دیگران بود بنابراین خوانندههای جوان ابتدا باید به نوازندگی کاملاً آشنا باشند تا بتوانند خوب بخوانند. فرهاد از ابتدا گیتار مینواخت و میخواند و این کمک بسیاری برای اجراهای او بود. »
شب گذشته فرهنگسرای ارسباران میزبان عاشقانه فرهاد مهراد بود. خوانندهای که صدای او حتی برای نسل امروز هم حس غریبی دارد و زمزمه میشود. از «جمعه» و «مرد تنها» تا «بوی عیدی» و دیگرترانههای او که همچنان شنیدنی است.
به گزارش اعتماد، در بزرگداشت این هنرمند که به بهانه بیست و سومین سالگرد درگذشت او با اجرای آرش نصیری برگزار شد، فردین خلعتبری به عنوان اولین سخنران این مراسم در جملاتی گفت: «کسانی که اجرای زنده فرهاد مهراد را پیش از انقلاب دیدهاند با کسانی که صدای او را در سینما شنیدهاند این تفاوت فاحش را به خوبی متوجه خواهند شد که اگر سینما نبود بخشی از موسیقی آهنگین ایران به گوش مردم نمیرسید. نمیتوانیم بگوییم کدامیک وامدار دیگری هستند سینما یا موسیقی، اما فکر میکنم بخشی از موسیقی ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب مدیون سینماست و برعکس سینما هم مدیون یک تعداد از موسیقیهایی است که تولید شد.»
این آهنگساز در ادامه صحبتهایش به زندگی هنری فرهاد مهراد اشاره کرد و افزود: «زندگی هنری فرهاد را میتوان به دوبخش تقسیم کرد، حتی قبل از انقلاب. آهنگسازانی که با فرهاد کار کردند مانند اسفندیار منفردزاده و بخش دیگر آهنگسازان دیگری هستند که هیچ کدام از آنها مانند منفردزاده کار نکردند. ابتدا باید بگویم اسفندیار منفردزاده ازجمله آهنگسازانی است که خودش تنظیم کننده است و ملودی نمیسازد.
درسوی دیگرشهیارقنبری قرار دارد و سبب شد جنس کارهایی که فرهاد در آن زمان خواند، خشونتبار تصور شود که اتفاقاً این خشونت برگرفته از سینماست. من وقتی ارکستراسیونهای آنها را نگاه میکنم، میبینم که خیلی دنبال قشنگ بودن نیستند و دنبال بیانی از روزگار آن زمان هستند. جالب اینکه بعد از آن دوران خیلیها تلاش کردند مانند فرهاد بخوانند و خوانندههای معروفی هم شدند.
نکته دیگر اینکه خیلیها اعم از فیلمسازان و آهنگسازان بسیار علاقهمند بودند با فرهاد همکاری کنند.» خلعتبری در ادامه صحبتهایش به رویکرد متفاوت فرهاد مهراد بعد از انقلاب اشاره و اظهار کرد: «فرهاد به دلیل انزوایی که در اواخر دهه ۵۰ شمسی برای او تشدید شد یک رویکرد شخصی پیدا کرد و دنبال یک جریان ایدئولوژیک رفت. البته نقدی به آن نیست چرا که افراد موقعیتهای فکری خودشان را دارند. فرهاد بعد ازانقلاب به یک نوع خنیاگری روی آورد. یعنی خودش آهنگ میساخت، میخواند و اگر موقعیتش بود شعر هم میسرود.
بطور مثال با شنیدن «مرغ سحر» تغییرات جزئی در کارهایش میشنوید چرا که هدفش این است همه چیز را به شکل خودش درآورد. من فرهاد مهراد را بسیار دوست میدارم و از ۷سالگی نوارکاستهای او را گوش میکردم و سالها بعد که در استودیو پاپ کارم را شروع کردم خیلی دوست داشتم با فرهاد کار کنم اما بعد از آلبوم «خواب در بیداری» نگاهم به آثار او تغییر کرد.
از نگاه من کسانی که خواننده هستند باید بدانند فرهاد، مجری بسیار خوبی از کارهای خودش و دیگران بود بنابراین خوانندههای جوان ابتدا باید به نوازندگی کاملاً آشنا باشند تا بتوانند خوب بخوانند. فرهاد از ابتدا گیتار مینواخت و میخواند و این کمک بسیاری برای اجراهای او بود. »
جزئی از جریان فرهنگی
هوشنگ گلمکانی، منتقد سینما و سردبیر مجله فیلم امروز هم در این مراسم اظهار داشت: «آقای مسعود کیمیایی تأثیر بسیار بزرگی در سینمای ایران گذاشت و سینمای ایران را به دو دوره قبل و بعد از خودش تقسیم کرد و البته در کنار آن تأثیر بسیاری هم بر موسیقی پاپ داشت. البته این سبک موسیقی جریانهای فرهنگی بود که از غرب به ایران آمد و علاوه بر موسیقی بر سینما هم تأثیرگذار بود. بطور مثال تا پیش از فیلم «قیصر» اغلب موسیقی متنها بهصورت پلیبک بود و از زبان بازیگرها شنیده میشد و شاید هم بوده ولی من بهخاطر ندارم.
اما در فیلم «رضا موتوری» همانگونه که کیمیایی در «قیصر» ناخودآگاه سینمای آن زمان را که به فیلمفارسی معروف بود به چالش کشید، در «رضا موتوری» آگاهانه معیارهای سینمایی آن روزگار را به چالش کشید از جمله استفاده از صدای خواننده در فیلم. » او درادامه صحبتهایش گفت: «امشب در بزرگداشت هنرمندی هستیم که جزئی از جریان فرهنگی بوده و اگرچه امروزه ملامت میشود اما هنرمندی است بسیار تأثیرگذار حتی بر نسل بعدی خود. بنابراین بهتر است از دو قطبی بودن و چندقطبی بودن دست برداریم.»