پذیرش خود یا خودپذیری،فقط یک مفهوم نیست بلکه یک شیوه و یک راه است برای بودن، دلیلی برای وجود داشتن،این مهارت الزاماً ذاتی نیست بلکه تنها با تمرین مکرر می توانیم به دستش آوریم.

با خود و جهان اطراف مان یه صلح برسیم

پذیرش خود یا خودپذیری

پذیرش یک پیش نیاز ضروری برای عزت نفس است. یکی از مهمترین مولفه های عزت نفس، این است که خود را بپذیریم و به خود عشق بورزیم.

چرا باید خودمان را بپذیریم؟

خودتان را بپذیرید تا خودتان را دوست داشته باشید! برای داشتن عزت نفس خوب، به عبارت دیگر دوست داشتن و احترام به خود، لازم نیست بی عیب و نقص باشید.

تغییر به تدریج و در زمان اتفاق می افتد

اول و شاید دلیل مقدماتی برای اینکه چرا باید خود را بپذیریم این است که پیش از هر چیز چیزهای خاصی در ما وجود دارد که قادر به تغییر آنها نخواهیم بود یا تغییر آنها زمان می برد.

در هر صورت، برای تغییر مسالمت آمیز باید که با پذیرش خود شروع کنید.

کامل بودن غیر ممکن است

دلیل مهم بعدی اینکه کامل بودن غیرممکن است. بنابراین شما حق دارید بگویید: ” نمی دانم”، “من چیزی در این مورد بلد نیستم”، “ببخشید، من نمی توانم آن را بفهمم”، “من چیزی نمی فهمم” “بله، درست است، گاهی رفتارهایی از من سر می زند که به نظرپوچ یا مضحک است» و غیره.

و مهمتر از همه، منتظر نمانید تا کامل شوید تا خود را دوست داشته باشید (یا به خود حق دوست داشته شدن بدهید!)، زیرا در غیر این صورت این خطر وجود دارد که زمان را از دست بدهید و دیر شود.

من کامل نیستم اما خودم را می پذیرم و دوست دارم!

خودپذیری با همه معایبی که دارم

من بر آنم که در قدم اول : ” اشکالی ندارد، همین است که هست” را باور کنم!

هیچ اشکالی ندارد که من کمی دست و پا چلفتی (به معنای واقعی و مجازی) هستم. پس از فکر کردن در مورد چیزی تغییر عقیده می دهم و نظرم را عوض می کنم.
اشکالی ندارد که من گاهی ناامیدم و شکست می خورم. در گفت و گو با دیگران یا در جریان بحث های روز کمتر از بقیه می دانم؛ گاهی خودخواه هستم؛ گاهی حسادت می کنم؛ گاهی به برنامه ریزی ها و رسیدن به اهدافم متعهد نیستم.   بله هیچ اشکالی ندارد!

 خودت را اول به رغم همه این ها بپذیر و دوست داشته باش!

خیلی وقت ها آن قدر که از خودتان انتظار دارید، سازنده و مفید نیستید؛ گاهی عصبانی می شوید و دلخورید چرا نتوانستید خشم تان را فرو بخورید؛ اشکالی ندارد؛ واقعا اشکالی ندارد!

 خودتان را با همه این ها بپذیرید و دوست بدارید.

این حس، حس ِ خوبیست؛ و البته که باید برای بهتر شدن تلاش کرد. می توان هر روز بهتر از دیروز بود.

پس اول خودتان را همان طور که هستید بپذیرید؛ دوست بدارید و بعد برای بهتر شدن تلاش کنید.

گاهی برخی از ایرادات کمی ما را جذاب تر هم می کنند؛ اگر بتوانیم آنها را به اندازه کافی ساده بگیریم، حتی می توانند خنده دار هم باشند.

خودتان را برای تغییر بپذیرید

افرادی که عزت نفس بالایی دارند هم ایرادات، شک ها و ناکامیهایی دارند، اما هنر آنها این است که آنها را پذیرفته اند.
آنها برای ارتقای خودشان دنبال راهکارهایی هم هستند.

با پذیرش خود شروع کنید و سپس با آرامش و مهربانی نسبت به خودتان به تدریج روند بهبودی و تغییر را دنبال کنید.

همانطور که برای درمان خود باید بپذیریم که بیماریم و نیاز به درمان داریم، برای متکامل شدن هم  باید خود را بشناسید و خود را ناقص و ناکامل بدانید و بپذیرید. نه اینکه خودتان را سرزنش کنید یا خودتان را تحقیر کنید، و فقط بر ایرادات تان تمرکز کنید.

از اینجا به بعد است که  باید اقدامات شفاف و ملموسی  را برای بهبودی انجام دهید.

برای آرام کردن احساسات ناخوشایندتان اول آنها را بپذیرید

اگر سعی کنیم افکار مزاحم مان را سرکوب کنیم (مثلاً به دنبال یک شکست) گرفتار استرس و اضطراب  می شویم. برعکس، پذیرش اینکه ما در این لحظه این افکار را داریم، آرامش عاطفی بهتری را به دست می دهد.

بنابراین پذیرش، ما را از شر افکار مزاحم خلاص نمی کند بلکه تأثیر عاطفی آنها را کاهش می دهد.

چگونه شکست ها و انتقادات را بپذیریم؟

برای پذیرش شکست ها و انتقادها (و تمام نقص های مان)، برای داشتن یک تصویر کلی مثبت و خوشایند از خود از شکست ها و ناکامی های تان در جهت تحقیر و سرزنش خود سوء استفاده نکنید.

به خود بگویید: ” من آن زمان فاقد مهارت ها و دانش لازم بودم، و با این حال تمام تلاشم را کردم، اکنون تجربه بزرگی به دست آمده است”.

شکرگذار و قدردان آن تجربه باشید؛ و از خود بپرسید : “از این شکست چه آموختم؟”

قبول کنیم که مردم حق دارند چیزهایی را به ما بگویند که دوست نداریم، حتی اگر در آن زمان اغراق آمیز یا ناعادلانه به نظر برسد. شاید آن وقت (با احساسات کمتر و تأمل بیشتر) متوجه شویم که نظرشان سازنده بوده است؟ یا خیر؟

پذیرش این امکان را به شما می دهد که با اظهارات طرف مقابل احساس نکنید که زیر سوال رفته اید.
به این ترتیب، نقدها تاثیر منفی شان را بر شما از دست می دهند، بنابراین فراموش شان می کنیم و آرامش بیشتری داریم.

در آرامش و خونسردی به یاد می آوریم که انتقاد یا بازخورد سازنده به ما کمک می کند تکامل پیدا کنیم و می توانیم (و باید!) اجازه ندهیم که تحت تأثیر (سوال) انتقاد غیر سازنده قرار بگیریم..

در مواجهه با انتقادهای مستدل، به جا و سازنده، تا حد امکان سعی کنید عیوب خود را بشناسید، بدون نیاز به توجیه یا انکار زیاد. سپس از آن برای پیشرفت استفاده کنید.

در مورد قضاوت ها، به یاد داشته باشید که آنها بیشتر ناشی از احساسات گوینده (نیازهای برآورده نشده آنها) صورت می گیرند تا بنا بر گیرنده.

اگر نقاط ضعف خود را موتور یادگیری و در نتیجه پیشرفت خود به سوی بهترین نسخه از خود بدانیم چه می شود؟

یادمان باشدکه ما فقط می توانیم آنچه را که در درون خود داریم به دیگران بدهیم. پذیرفتن خود با عیب و نقص‌هایتان، پذیرش دیگران را آسان‌تر می‌کند. و در نتیجه، این اجازه می دهد تا روابط مراقبتی و صلح آمیز بیشتری با عزیزانمان (و خودمان!) برقرار کنیم.

کسی که با خود در صلح زندگی می کند با کائنات در صلح است.

مارکوس آئورلیوس

پذیرش دنیای اطرافمان

پذیرفتن خود با همه ایرادات و نقص هایی که در خود سراغ می کنیم، رهاوردی همچون پذیرش دیگران دارد. مدارا نسبت به خود تحمل دیگران و در نتیجه روابط مسالمت آمیزتر را فراهم می کند.

علاوه بر این، پذیرش آنچه برای ما اتفاق می‌افتد به معنای این است که بدانیم این ما نیستیم که تصمیم می‌گیریم اوضاع در حال حاضر چگونه باشد.
هدف استعفا، تسلیم، رها کردن یا تایید نیست. هدف این است که پس از پذیرش، با آرامش، قدرت و شفافیت بیشتری عمل کنید.

بنابراین ما می توانیم هر روز مهارت “پذیرش” خود را ارتقا دهیم. راهی عالی برای کاهش استرس، آرامش بیشتر و موثرتر عمل کردن. در واقع، این به ما امکان می دهد از هدر دادن انرژی خود با شکایت یا حتی عصبانی شدن در مورد چیزی که کنترلی روی آن نداریم، جلوگیری کنیم.

 « باشد که به شما قدرت تحمل آنچه را که نمی توان تغییر داد و شهامت تغییر آنچه را که می توان تغییر داد، و همچنین کسب دانشی برای تشخیص یکی از دیگری عطا شود».
مارکوس آئورلیوس

بنابراین بسیاری از ما باید هر روز به خود یادآوری کنیم که مبارزه با واقعیت بیهوده است. بیایید همچنین به یاد داشته باشیم که با این واکنش تند و زننده مبارزه کنیم، واکنشی که عبارت است از اینکه بخواهیم واقعیت را زمانی که ما را آزار می دهد تغییر دهیم یا زمانی که متوجه می شویم نمی توانیم آن را تغییر دهیم غمگین یا عصبانی باشیم.

از سوی دیگر، از آنجایی که واقعیت غالباً مسئله ادراک است، می‌توانیم تا آنجا که ممکن است توجه خود را بر جنبه‌های مثبت متمرکز کنیم و به دنبال آن باشیم که تا آنجا که ممکن است شکرگزاری را در زندگی روزمره خود تجربه کنیم.

منبع: سواد زندگی

پیشنهادی باخبر