دلفی:
وضعیت آن ۴۰۰ کیلوگرم اورانیومِ غنی شده نامشخص است/ نباید میدان را برای آنها خالی کرد
طی روزهای اخیر اخباری مبنی بر انتشار پیشنویس قطعنامهای که احتمالا در نشست فصلی شورای حکام تصویب خواهد شد رسانهای شده است. این قطعنامه براساس گزارشهایی از رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مبنی بر عدم همکاری ایران تنظیم شده است.
ابوالقاسم دلفی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: طی روزهای اخیر اخباری مبنی بر انتشار پیشنویس قطعنامهای که احتمالا در نشست فصلی شورای حکام تصویب خواهد شد رسانهای شده است. این قطعنامه براساس گزارشهایی از رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مبنی بر عدم همکاری ایران تنظیم شده است. گروسی مدعی است ایران با نهاد پادمانی همکاری نمیکند، چراکه دسترسی بازرسان آژانس به تاسیسات هستهای هدف قرار گرفته در جنگ دوازده روزه با موانع و مشکلاتی روبهرو است و همچنین وضعیت آن ۴۰۰ کیلوگرم مواد غنی شده همچنان نامشخص است. ادعای آژانس این است که هیچ اطلاعاتی از این موارد شکافتپذیر در دسترسشان نیست. این مساله در گزارش اخیر آژانس نیز روشن است. براساس همین گزارش، اروپاییها، یعنی سه کشور فرانسه، انگلیس و آلمان، پیشنویس قطعنامهای را در آستانه نشست شورای حکام تهیه کردند.
نماینده ایران در وین و در آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز خبر داد که از این اقدام مطلع بوده و میدانسته که این کشورها قصد دارند در اجلاس جاری شورای حکام (امروز)، که از چهارشنبه آغاز میشود، متن قطعنامه را روی میز بگذارند. متنی که در رسانهها منتشر شده، تند و با خواستههای متعدد است. در واقع، مهمترین خواستههای این پیشنویس این است که آنچه پس از پایان برجام و پس از خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱ در اکتبر گذشته اتفاق افتاده، باید از نگاه آنان توسط ایران همچنان اجرا شود؛ درحالی که ما معتقدیم برجام تمام شده و ایران باید فقط تحت نظارتهای پادمانی آژانس و از مسیر تعامل با مدیرکل پیش برود. آنها مدعی هستند که براساس توافق قاهره میان آقای گروسی و آقای عراقچی، تهران باید به بازرسان این نهاد دسترسی کامل برای نظارت بر سایتهایی که هدف حمله قرار نگرفتهاند بدهد، مانند راکتورهای تهران و بوشهر و همچنین گزارشی از سایتهای هدف قرار گرفته دراختیار آژانس قرار دهد. البته آقای عراقچی اعلام کردند که اگر اروپاییها بخواهند به سمت فعالسازی ماشه بروند، تهران نیز از انجام تعهدات خود با گروسی در مصر معذور است و درنهایت اروپاییها اقدام به اسنپبک کردند و ایران نیز تعهدات خود ذیل این توافق را معلق کرد.
اگرچه از زمان امضای توافق قاهره تا جلسات شورای امنیت برای تعیین تکلیف ماشه، از قطعنامههای پیشنهادی روسها تا قطعنامه غربیها برای بازگرداندن تحریمها، دو هفته فاصله بود و آژانس و غربیها مدعی بودند ایران باید به تعهداتش در توافق قاهره عمل میکرد تا از اتفاقات دیگری جلوگیری شود، اما این ادعا بدان معنا نیست که در صورتی که ایران به مفاد این توافق پایبند بود، غربیها به سمت اسنپبک نمیرفتند؛ با این حال همواره ادعا میکردند عدم همکاری ایران مانع جلوگیری از تنش شده است.
لازم به ذکر است در همان شبی که آقای عراقچی در شورای امنیت در پاسخ به ادعاهای غربیها و اروپاییها که ایران را متهم به عدم پایبندی میکردند صحبت کرد، توضیح داد که دسترسیهای آژانس برقرار بوده و به تعبیری عنوان کرد اکنون بازرسان آژانس در ایران حضور دارند؛ این پاسخ به واقع، پاسخی به ادعاهای سفیر فرانسه بود. با این همه، ما و آژانس بینالمللی انرژی اتمی حدود ۲۰ تا ۲۵ سال است که درگیر مشکلاتی از این دست هستیم؛ از گفتوگو و مذاکره گرفته تا تنش و حتی به رویارویی و جنگ نیز رسیدهایم. ایران بر این باور است که جنگ از جایی شروع شد که اسراییلیها به بهانههایی که آقای گروسی با برخی ادعاهایش در گزارش خود فراهم کرده بود، حمله کردند.
هر چند او در مقطعی گفته بود ایران به سمت سلاح نرفته است. حال نیز این وضعیت نباید ما را دوباره به همان نقطه قبلی بازگرداند؛ اینکه بگوییم غربیها دنبال فشارند و ما صرفا واکنش تهدیدآمیز نشان بدهیم راهکار منتج به نتیجهای نخواهد بود. فشار همیشه بوده و چیز جدیدی نیست. ما گفتهایم اگر آنها به چنین اقداماتی متوسل شوند، ممکن است در همکاری با آژانس، پادمان یا حتی پروتکل الحاقی تجدیدنظر کنیم.
در گوشه و کنار هم گفته میشود ممکن است از پروتکل خارج شویم، اما واقعیت این است که چنین کاری نه منطقی است و نه شدنی و ایران نیز اقدام به چنین خروجی نخواهد کرد. از زمانی که اروپاییها پیشنویس قطعنامه جدید نشست فصلی امروز را روی میز گذاشتهاند و فضاسازیشان را آغاز کردهاند، مواضع مقامات رسمی ایران عمدتا همراه با تهدید بوده است؛ در حالی که ما نیز همیشه گفتهایم با زبان تهدید نمیتوان به نتیجه رسید. باید از فرصتهای ایجاد شده میان ایران و نهاد پادمانی نهایت بهرهبرداری را داشت. ما همواره گفتهایم قطعنامه 2231 منقضی شده است و دیگر قائل به تعهدات آن نیستیم. از طرفی روسیه و چین در ابتدا از مواضع ما دفاع کردند. اما اکنون نیز که اجلاس شورای حکام در آستانه برگزاری است و حتی یک جلسه مشترک با سفرای روسیه، چین و آژانس داشتهایم، نمیتوان انتظار داشت که از موضعی که رنگ و بوی تهدید دارد، دفاع کنند.
موضعی قابل دفاع است که منطق داشته باشد نه تهدید. اجلاس عدم تعهد نیز در مقطعی به دفاع از ایران بیانیه داد، اما اکنون این کشورها در این نشست اقدام موثری انجام نمیدهند. ما با آژانس در قاهره موافقتنامهای امضا کردهایم که چارچوب آن با تصویب مجلس، تایید شورای عالی امنیت ملی و تایید نظام، نهایی شده است. این واقعیت است که غربیها عهدشکنی کردند، اما ما نیز تعهداتی در قبال آژانس پذیرفتهایم. بخشی از این تعهدات، یعنی عدم ارایه گزارش درباره تاسیسات آسیبدیده، انجام نشده و باید درباره آن با آژانس مذاکره کنیم.
تنها راه کنترل سیاست تشدید فشار که قطعا امریکا، اروپا، اسراییل و حتی برخی کشورهای عربی منطقه، به ویژه عربستان و شورای همکاری خلیجفارس دنبال آن هستند که این تنشها تشدید شود، مذاکره با آژانس است. این مسیری است که قبلا در قاهره جواب داد و به تفاهم رسیدیم. تهدید به خروج از تعهدات یا تشدید تنش راهگشا نیست. منطق دیپلماتیک حکم میکند که وزارت خارجه باید در مسیر کاهش این وضعیت متشنج حرکت کند. زبان تهدید پاسخی نمیگیرد، چراکه اگر نتیجهبخش بود، سطح تنشها تاکنون به این مرحله نمیرسید. در هر حال، نشست شورای حکام فرصتی است که شاید فردا وجود نداشته باشد.
برای ما روشن است که گزارش آژانس مبنای یک قطعنامه خواهد شد و احتمال تصویب آن زیاد است. شاید این قطعنامه در ظاهر تعرض مستقیم به ایران نداشته باشد، اما میتواند مبنای ارجاعات بعدی به مراجع بالاتر باشد و با توجه به اینکه دبیرخانه شورای امنیت شش قطعنامه قبلی را اجرایی تلقی میکند، هر ارجاع جدیدی از پرونده ایران تبعات جدی خواهد داشت. نباید سادهانگارانه گفت اگر این قطعنامه تصویب شود، ما فلان اقدام را خواهیم کرد. باید دید آن تهدیدات چقدر برای کشورمان کارایی دارد.
تهدید به خروج از «انپیتی» یا تشدید اقدامات، چه تبعاتی برای کشور خواهد داشت؟ جمعبندی من و بسیاری از کسانی که منافع ملی را در مذاکره میبینند، این است که با آژانس گفتوگو کنیم و فرصت باقیمانده این اجلاس فصلی را از دست ندهیم. تفاهمی که روند همکاری ایران و آژانس را بازسازی کند، ضروری است. آژانس پیشتر در قاهره نشان داده که در چارچوب گفتوگو میتواند به تفاهم برسد، همانطور که در قاهره رخ داد. این توافق در چارچوب مقررات نهاد پادمانی نبوده است و توافقی میان شخص آقای گروسی و آقای عراقچی برمبنای مصوبه اخیر مجلس بوده است.
فرصت برای جبران رفتارهای طرفهای غربی وجود دارد، اگر از این وضعیت خارج شویم و روابطی مبتنی بر تعامل برقرار کنیم. ایرانِ قوی، مقتدر و باثبات با اقتصادی بهتر، بسیار راحتتر میتواند مشکلات را حل کند تا در شرایط تشنج دایم. از طرفی لازم به ذکر است شرایط بینالمللی نیز خاص است: ترامپ درگیر بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی است؛ از اوکراین تا روابط اروپا و چین. این مسائل ترامپ را در شرایط خاصی قرار داده است. امریکا و اسراییل در شرایطی به ایران حمله کردند که شرایط جهان برای این دو بازیگر ایدهآل بود. از طرفی کنگره در آستانه رای دادن به انتشار اسناد ارتباط ترامپ با جفری اپستین است.
انتخابات داخلی امریکا، ازجمله در حوزه فرمانداریها و در نیویورک و هم در اصلاح انتخاباتی در یکی از ایالتها برای رییسجمهور امریکا، مطلوب نیست. همزمان جمهوریخواهان وضعیت خوبی ندارند. اینها فرصتهایی است که برای ایران ایجاد شده؛ نباید آن را به تهدید تبدیل کرد. در موضوع هستهای هم که ما مدعی هستیم باید تمامشده تلقی شود، بهویژه زمانی که غنیسازی انجام نمیدهیم و ۴۰۰ کیلوگرم مواد که وضعیت آن مشخص نیست، لذا اصرار بر تشدید تنش منطقی نیست.


