بازخوانی تاریخچۀ مذاکرات سازش -۱| عدول از آرمان فلسطین

بازخوانی تاریخچۀ مذاکرات سازش -1| عدول از آرمان فلسطین

سازمان آزادی بخش فلسطین در دوره‌ای که سلاحش را تحویل داده بود، پای میز مذاکره آمد تا با حداقلی‌ترین شرایط یک دولت فلسطینی را در یک پنجم خاک فلسطین به وجود آورد. اما با وجود دادن امتیازات رنگارنگ، به این خواسته حداقلی خود هم نرسید.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، سال 1993 میلادی هنگامی که رسانه های جهان در میان بهت و حیرت همگان، از توافق بین سازمان آزادی‌بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی خبر دادند، روندی سیاسی- دیپلماتیک شکل گرفت که برخی را به این باور رسانده بود که پس از دهه‌ها جنگ و منازعه، بزرگترین منازعۀ تاریخ بشر، یعنی مسئلۀ فلسطین به زودی خاتمه خواهد یافت، اما این تنها ظاهر پر زرق و برق ماجرا بود و هیچ کس نمی دانست، صهیونیست‌های مکار با کمک غرب و در رأس آنها آمریکا، چه خدعه ای را برای فلسطینیان به ویژه رهبرانی که برای دهه ها پرچمدار جنبش‌های مقاومت فلسطین به شمار می‌رفتند، تدارک دیده‌اند.

 

هدف اصلی روند سازش و آغاز ماجرا

مذاکرات سازش، نخستین بار از سال 1991 و با اعلام آغاز کنفرانس مادرید به سرپرستی دو ابرقدرت آن موقع، یعنی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی کلید خورد. طرح اولیۀ مذاکرات سازش را «جرج بوش» پدر در سال 1990 میلادی با تصویب راه حل موسوم به سازش «دو دولتی» (Two States) در کنگرۀ آمریکا آمادۀ اجرا کرد.

براساس این طرح، راهِ حل بحران در فلسطین، تشکیل دو کشور فلسطینی و یهودی است. این طرح- که پیشنیۀ آن به سال 1947 و تصویب قطعنامۀ 181 سازمان ملل، تحت عنوان، طرح تقسیم، باز می گردد- در آغاز دهۀ 1990 باز طراحی شد، تا انتفاضۀ اول را در فلسطین- که از سال 1987 آغاز شده بود- متوقف سازد.

اعلام خبر توافقنامۀ اسلو در سال 1993 در عمل هدف اصلی خود را محقق ساخت و با متوقف ساختن موج انتفاضۀ اول، در همانجا متوقف شد. مسئله ای که اکنون گذشت 32 سال از آن، درستی این مسئله را اثبات می کند.

 

ویترین «مادرید» و «اسلو» در پشت پرده

هنگامی که کنفرانس مادرید با نظارت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 آغاز شد، تمام جهان، فریب طرح مکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را خوردند. از یکسو، در زمانی که آمریکایی‌ها، اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان یکی از دو قدرت جهان، در کنار خود به عنوان سرپرست کنفرانس به ظاهر صلح مادرید اعلام کردند، در حال اجرای طرح فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بودند؛ به گونه ای که عمر اتحاد جماهیر شوروی کفاف دیدن پایان کنفرانس مادرید را نداد و زمانی که ایالات متحده در سال 1993، پایان بدون نتیجۀ این کنفرانس را اعلام کرد، دیگر در صحنه عمل اتحاد جماهیر شوروی وجود خارجی نداشت و روسیه جایگزین آن شده بود.

از سوی دیگر، زمانی که در سال 1993 میلادی رسانه‌ها، تصاویر امضای توافقنامۀ «اسلو» را منتشر ساختند، کمتر کسی متوجه شد که کنفرانس مادرید ویترینی برای فریب افکار عمومی بود تا مذاکرات اصلی در پشت پردۀ «اسلو» و دور از دیدگان افکار عمومی رقم بخورد؛ جایی که «سازمان آزادی بخش فلسطین» با به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و این رژیم با به رسمیت شناختن «ساف» به عنوان نمایندۀ رسمی فلسطین، توافقنامۀ اسلو را رقم زدند.

 

آنچه در «اسلو» رقم خورد

آنچه در «اسلو» تحت عنوان توافق سازش میان طرفین، به امضا رسید، تنها یک چارچوب کلی بود که در آن اشغالگری رژیم صهیونیستی با به رسمیت شناخته شدن از سوی «سازمان آزادی بخش فلسطین»، به عنوان نمایندۀ مردم فلسطین، به آرامش می رسید تا بدین شکل بزرگترین بحران و منازعه سیاسی خاورمیانه در قرن بیستم به تدریج رنگ ببازد. 

توافقی که در اسلو انجام شد به ظاهر مقدمه‌ای برای تشکیل یک دولت فلسطینی در کرانۀ باختری، نوار غزه و قدس شرقی و یک دولت یهودی در مابقی فلسطین تاریخی بود. در این توافق، حتی جولان اشغالی هم جزء طرح نبود. با این حال در چهارچوب یک اقدام  فریبکارانه مقرر شد، جزئیات تأسیس این به اصطلاح دو کشور در مذاکرات تکمیلی رقم بخورد و دست کم طی یک دهه بعد، دولت مستقل فلسطینی تنها در 22% از سرزمین های تاریخی فلسطین برپا شود.

 

از اسلو تا نقشۀ راه

پس از اعلام توافقنامۀ «اسلو» در سال 1993، «عرفات» و بخشی از اعضای سازمان آزادی بخش فلسطین که از سوی رژیم صهیونیستی مورد تأیید امنیتی قرار گرفته بودند، از نوار غزه وارد کرانه باختری شدند و از آنجا به رام الله رفتند تا برای استقرار در 22% سرزمینی که برای فلسطینی ها در نظر گرفته شده بود، برنامه ریزی کنند.

دور دوم مذاکرات، که به اسلو 2 مشهور شد، در قاهره رقم خورد. سازمان آزادی بخش فلسطین که حالا با تأسیس حکومت خودگردان فلسطین، با این عنوان در مذاکرات، شرکت کرد، یک چارچوب پیشنهادی برای مذاکره به میدان آورد. این چارچوب شامل 6 اصل بود که فلسطینی ها از آن تحت عنوان «اصول ثابت فلسطین» (الثوابت الفلسطینیه) نام می بردند. قدس؛ پایتخت ابدی فلسطی، مسئله آوارگان، پرونده مرزها، موضوع امنیت، فرایندشهرک سازی و مسئلۀ آب این 6 اصل را تشکیل می‌دادند.

اما آنچه در این بین رقم می‌خورد تلاش صهیونیست‌ها برای کاستن از این اصول فلسطینی‌ها و افزودن بر داشته‌های خودشان بود.

این مرحله از مذاکرات سازش- که تلاش فلسطینی‌ها بر رفع اشغالگری رژیم صهیونیستی بود- در 4 دور مذاکره انجام شد:

  • اسلو2 در سال 1995
  • وای ریور 1 در سال 1998
  • وای ریور 2 در سال 1999
  • کمپ دیوید2 در سال 2000

آنچه در این 4 دور از مذاکرات به کرسی نشست، تأکید رژیم صهیونیستی بر بقاء شهرک‌های صهیونیستی در سرزمین‌هایی بود که در طرح «دو دولتی» بوش پدر تحت عنوان سرزمین‌های فلسطینی، برای تشکیل کشور مستقل فلسطین تعیین شده بود. تشکیلات خودگردان با عقب نشینی از مواضع اولیه خود، امتیازات ذیل را به صهیونیست‌ها اعطا کرد:

  • شهرک‌های موجود در کرانۀ باختری باقی بمانند؛
  • امنیت داخل و خارج شهرک ها توسط رژیم صهیونیستی تأمین شود؛
  • مسیرهای ارتباطی بین شهرک‌ها در اختیار صهیونیست‌ها باشد؛
  • رفت و آمد صهیونیست‌ها به مناطق فلسطینی‌نشین آزاد باشد؛
  • محله‌های صهیونیست‌نشین شهر قدس در اختیار صهیونیست‌ها باشد؛
  • منابع آبی منطقه در اختیار صهیونیست‌ها باشد؛
  • اعمال محدودیت صید در دریا برای فلسطینی‌ها تا فاصلۀ 5 مایل از ساحل.

اعطای این امتیازات به صهیونیست‌ها در 4 دور مذاکره تا سال 2000 میلادی، نه تنها گشایشی برای فلسطینی‌های سازشکار به ارمغان نیاورد، بلکه دندان طمع صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها را برای گرفتن امتیازات بیشتر تیزتر کرد. تا اینجای کار، سازمان آزادی‌بخش فلسطین از 3 اصل اولیۀ آب، امنیت و شهرک‌سازی عقب نشینی کرد و بخشی از اصل چهارم یعنی قدس را نیز به صهیونیست ها باخت.

ادامه دارد ...

انتهای پیام/

پیشنهادی باخبر