بهبود روابط ورشو و کی‌یف کلید حل و فصل مسائل اوکراین / چگونه روسیه تلاش می‌کند با تحریف تاریخ جهان را فریب دهد / درس تاریخی لهستان برای جنگ اوکراین

مسکو با تحریک زخم‌های تاریخی میان لهستان و اوکراین بخشی از کارزار اطلاعاتی خود علیه غرب را پیش می‌برد اما فهم این تاریخ و شیوه دست‌کاری آن می‌تواند به کشورهایی که با روسیه مقابله می‌کنند کمک کند.

با بدتر شدن وضعیت میدانی اوکراین و قرار گرفتن شهرهای کلیدی مانند پوکروفسک در معرض خطر نقش لهستان حیاتی‌تر شده است. این رابطه دوجانبه سوای ضروری بودن برای حمایت از اوکراین در برابر تهاجم روسیه برای تثبیت جایگاه اوکراین در اروپا و در نهایت حفظ امنیت اروپا نیز اهمیت دارد. از همین رو تاریخ فوریت پیدا می‌کند.

تاریخ در دیپلماسی لهستان

تاریخ در لهستان موضوعی انتزاعی نیست بلکه بخشی از فرهنگ ملی و یکی از ستون‌های سیاست و دیپلماسی قرار می‌گیرد. رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر هر دو تاریخ‌دان هستند و اخیراً استاد راهنمای رساله دکتری رئیس‌جمهور به‌عنوان نماینده ویژه او در امور «دیپلماسی تاریخی» منصوب شده است.
در وزارت خارجه نیز تاریخ جایگاه نهادمند دارد. هر دیپلمات تازه‌کار لهستانی باید آموزش تاریخ دیپلماسی به‌ویژه تاریخ قرن بیستم  را ببیند. این کار نه تشریفاتی بلکه بخشی از منطق تصمیم‌گیری و پرهیز از تکرار اشتباهات گذشته است.

مسائل تاریخی لهستان و اوکراین و کارزار اطلاعاتی روسیه

کارزارهای اطلاعاتی روسیه در لهستان قرار نیست مردم را طرفدار روسیه کند. چنین کاری در کشوری که زیر سایه خاطره سلطه شوروی زندگی کرده شکست می‌خورد. هدف کرملین تحریک زخم‌های تاریخی است. به‌ویژه کشتارهای ولینیا در سال‌های ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۵ که در آن حدود ۱۰۰ هزار لهستانی به‌دست ارتش شورشی اوکراین (UPA) کشته شدند.

در لهستان این رویداد «نسل‌کشی» شناخته می‌شود. در اوکراین اما برخی از نیروهای UPA را مبارزان ضد شوروی می‌دانند. در لویو که پیش از جنگ جهانی دوم بخشی از لهستان بود تندیس استپان باندرا نماد این میراث مناقشه‌آمیز برپا است. نگاه اوکراینی‌ها به باندرا به‌شدت تغییر کرده: در سال ۲۰۱۲ تنها ۲۲ درصد نظر مثبت داشتند و در ۲۰۲۲ این رقم به ۷۴ درصد رسید. حملات تبلیغاتی روسیه به باندرا احتمالاً او را به نماد مقاومت در برابر مسکو تبدیل کرده است.

مسئله ولینیا و بحث‌های مربوط به نبش قبر قربانیان همچنان زخمی باز است و پیامدهای ژئوپولیتیکی دارد. در سال ۲۰۲۴ وزیر دفاع لهستان اعلام کرد که اوکراین تا حل این مسئله نباید به اتحادیه اروپا بپیوندد. در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۵ کارول ناوروتسکی نامزد پیروز حتی گفت تا زمان حل این موضوع با عضویت اوکراین در ناتو مخالفت می‌کند.

از ۲۰۱۷ این موضوع بارها باعث تنش شده است. پس از تخریب چند بنای یادبود اوکراینی‌ها در لهستان کی‌یف نبش قبر قربانیان لهستانی در خاک اوکراین را ممنوع کرد و روابط متوقف شد. نقطه تحول در سپتامبر ۲۰۲۴ با انتصاب آندری سی‌بیا به‌عنوان وزیر خارجه اوکراین رخ داد. در اوایل ۲۰۲۵ کارگروه مشترک تاریخی تشکیل شد و اوکراین اجازه ازسرگیری نبش قبر قربانیان را داد. لهستان نیز اجازه متقابل صادر کرد. این توافق پس از سال‌ها تنش رابطه را بهبود داد.

اما موضوع همچنان حساس است. برنامه‌ریزان روس می‌دانند که تاریخ می‌تواند متحدان را از هم جدا کند. نقش حیاتی لهستان به‌عنوان گذرگاه اصلی کمک‌های ناتو آن را هدف مناسبی برای دست‌کاری می‌کند. کرملین علاقه لهستان به نبش قبرها را «بهانه‌ای برای ادعاهای ارضی» معرفی کرده است. برخی نظرپردازان اوکراینی نیز تحت‌تأثیر روایت‌های دوران شوروی همچنان به لهستان مظنون‌اند. این سوءاستفاده‌ها می‌تواند اعتماد را تخریب کند.

نمونه اخیر ویدیویی بود که در اینترنت منتشر شد و ادعا می‌کرد سربازان لهستانی در مرز مورد حمله «باندریست‌ها» قرار گرفته‌اند. وزارت دفاع لهستان اعلام کرد این ویدیو کاملاً جعلی است. اما ویدیو پیش از تکذیب همه‌جا پخش شده بود. نمونه‌ای از اینکه چگونه احساسات تاریخی می‌تواند به‌سرعت برای تخریب اتحاد غرب استفاده شود.

نقش تاریخ‌دانان در ارتباطات راهبردی

بخشی از پاسخ لهستان به این چالش روسیه دخالت مستقیم تاریخ‌دانان در کارزارهای اطلاع‌رسانی است. وزارت خارجه از تاریخ‌دانان خواسته نقاط حساسی از تاریخ لهستان را که روسیه می‌تواند سوءاستفاده کند شناسایی کنند و راه مقابله ارائه دهند. آنها رویدادهایی مانند خشونت‌های ضدیهودی در دوران بین‌جنگ تصرف ویلنیوس در دهه ۱۹۲۰ و اولتیماتوم ۱۹۳۸ به چکسلواکی را تحلیل می‌کنند.

ادعای تبلیغاتی روسیه این است که لهستان «همراه آلمان نازی» چکسلواکی را تکه‌تکه کرده و بنابراین مقصر جنگ جهانی دوم است. روایتی که هدفش پاک کردن نقش پیمان مولوتوف–ریبنتروپ است.

بخش «ارتباطات راهبردی» وزارت خارجه لهستان که سال گذشته ایجاد شد همراه کارشناسان بیرونی کارزارهایی برای مقابله با تبلیغات روسیه طراحی می‌کند به‌ویژه در آستانه سالگردهایی مانند «روز وحدت ملی» روسیه. این گروه‌ها محتوای رسانه‌ای هماهنگ آماده می‌کنند تا روایت مسکو را تحت‌الشعاع قرار دهند.

در این ساختار تاریخ‌دانان و دیگر متخصصان تبدیل به بخشی از زیرساخت مقاومت ملی لهستان شده‌اند.

قیاس‌های تاریخی در روابط بین‌الملل لهستان

تاریخ در امنیت و سیاست خارجی لهستان فقط ابزار تبلیغات نیست بلکه مبنای تصمیم‌گیری نیز هست. هشدارهای لهستان درباره احتمال حمله گسترده روسیه پس از ۲۰۱۴ مبتنی بر شناخت تاریخ بود. ورشو رفتار امپریالیستی روسیه را الگویی تکراری می‌داند که پشت آن ادعای «حمایت از اقلیت‌ها» پنهان شده. همان روایتی که شوروی برای حمله به لهستان در جنگ جهانی دوم استفاده کرد.

در بحث ارسال موشک‌های جاولین به اوکراین نیز سیاستمداران لهستان به نمونه موشک‌های استینگر آمریکا در افغانستان اشاره کردند که روند جنگ را تغییر داد. قیاسی روشن برای تأکید بر اینکه «سلاح مناسب» می‌تواند موازنه را تغییر دهد.

قیاس محبوب دیگر «سیاست امتیازدهی» است. درس مونیخ برای لهستان این است که مماشات در برابر متجاوز نتیجه‌ای جز بدتر شدن اوضاع ندارد. پیام ورشو این است: در برابر پوتین نباید نرمش نشان داد.

در گفتگو با کشورهای آفریقایی نیز لهستان تجاوز روسیه به اوکراین را «جنگی استعمارگرانه» توصیف می‌کند تا آن را برای مخاطبان پسااستعماری قابل‌فهم‌تر کند.

تاریخ به‌عنوان بخشی از مرز امنیتی

نزدیکی جغرافیایی لهستان نقش آن به‌عنوان مرکز لجستیکی حمایت غرب از اوکراین و پیوندهای تاریخی عمیقش با این کشور لهستان را به عنصر کلیدی امنیت اروپا تبدیل کرده است. در اروپای مرکزی و شرقی تاریخ فقط گذشته نیست. بخش مهمی از مرز امنیتی است.

برای ناتو و اتحادیه اروپا تجربه لهستان دو درس مهم دارد:

منبع:

۴۲/۴۲

پیشنهادی باخبر