عباس عبدی: تغییر زمین بازی، راه نجات ایران در سیاست خارجی است

رویداد۲۴| عباس عبدی در یادداشتی با تشبیه سیاست خارجی ایران به بازیهای ورزشی، هشدار داد که تعریف آن بهعنوان یک بازی «وجودی» سرانجامی جز شکست ندارد. او تأکید کرد که در چنین ساختاری، شکست به معنای خروج کامل از عرصه بینالمللی است. عبدی پیشنهاد میکند نگاه به روابط خارجی تغییر کند تا شکستها به فرصت اصلاح و پیروزی بدل شوند، نه پایان بازی.
عباس عبدی نوشت: در بازی «وجودی» میان ایران و طرفهای مقابل هیچ چشمانداز روشنی وجود ندارد. نتیجه دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد. روندها و دادهها خیلی روشن هستند که کدام طرف ماجرا بازنده یک بازی «وجودی» است. در این ساختار از بازی، شکست به معنای خروج کامل از بازی است.
برخی از بازیها هستند که پایان آن فقط با شکست یک طرف و پیروزی طرف مقابل تعریف میشود. حتی اگر لازم باشد، قرعهکشی هم خواهد شد تا نتیجه حذف و بقای دو طرف بازی معلوم شود. نتیجه برخی دیگر از بازیها، با یک پیروزی یا یک شکست معلوم نمیشود. دو یا چند بازی نتیجه را روشن میکند. این نوع بازیها در فوتبال برحسب مورد در قالب بازیهای دورهای، و رفت و برگشت، یا حذفی با یک بازی هستند. در بازی حذفی حتی اگر شده با ضربات پنالتی باید نتیجه را یکسره کرد. در تک بازی حذفی، پذیرش ریسک به نسبت بالا است. چون اگر نبری به کلی حذف میشوی. ولی در بازی رفت و برگشتی، نه شکست به معنای رسیدن به پایان دنیا است و نه پیروزی پایان بازی و رسیدن به موفقیت است.
اتفاقا پیروزی میتواند موجب غفلت و غرور شود و در دور بعدی منجر به شکست گردد و برعکس شکست، موجب انگیزه و اصلاح روشها میشود. به دلیل همین ویژگی است که بهترین و جذابترین بازیها آنهایی هستند که اصطلاحا، تیمهای بازنده حتی با فاصله زیاد، ورق بازی را برمیگردانند و پیروز میشوند. حتی در زمین حریف هم این کار را انجام میدهند. اگر از این زاویه نگاه کنیم بازی سیاست خارجی ایران را میتوانیم به گونه سازندهتری ببینیم. در درجه اول اگر این بازی را «وجودی» کنیم، بهطور طبیعی انتظار میرود که بازنده نهایی باشیم.
در بازی «وجودی» میان ایران و طرفهای مقابل هیچ چشمانداز روشنی وجود ندارد. نتیجه دیر و زود دارد، ولی سوخت و سوز ندارد. روندها و دادهها خیلی روشن هستند که کدام طرف ماجرا بازنده یک بازی «وجودی» است. در این ساختار از بازی، شکست به معنای خروج کامل از بازی است.
ولی اگر مفهوم و زمین بازی تغییر کند، در این صورت بازی با پیروزی یا شکست تمام نمیشود. نه پیروزی باید موجب غرور و غفلت شود و نه شکست میتواند به منزله پایان و ناامیدی تلقی شود. بلکه برعکس شکست میتواند انگیزهای برای برد بعدی باشد، البته نه در بازی «وجودی». به نظر میرسد برخی نیروها علاقه دارند که بازی کنونی سیاست خارجی را وجودی تعریف کنند، لذا شکست را به منزله پایان بازی و خروج از آن میدانند، در نتیجه تعاریف از نتیجه بازی را تغییر داده و میخواهند بازی را تا حصول نتیجه نهایی و زدن سوت پایان آنکه معلوم است چیست، ادامه دهند. در حالی که شطرنجبازان خوب میدانند که با توجه به بازی طرف مقابل خود در چه زمانی و پیش از مات شدن، بازی را واگذار کنند و دنبال بازی بعدی بروند و این رفتار را هم اصلا بد نمیدانند.
اتفاقا بازیکنان ماهر زودتر بازی بینتیجه را واگذار میکنند. چون میدانند که قرار نیست اتفاق خارقالعادهای رخ دهد. پیشنهاد مشخص این است که بیایید از این منظر به ماجرای هستهای و روابط خارجی نگاه کنیم، قطعا راه خروج موفقیتآمیز پیدا میشود.


