از دیوار بزرگ پکن تا اینترنت سفید تهران
عصر ایران؛ علی دماوندی کناری- موضوع اینترنت طبقاتی اگر چه هر از گاهی مطرح بوده ، اما فعالشدن قابلیت جدید نمایش موقعیت جغرافیایی کاربران در شبکه اجتماعی ایکس ( توییتر سابق ) و مشخص شدن اینکه برخی از مسئولان ، نمایندگان مجلس، چهره های شناخته شده ، روزنامه نگاران و... با لوکیشن «ایران» در این پلتفرم فعال هستند، اجرای این سیاست را نمود بیشتری بخشید .
در سالهای اخیر، هر بار که بحث اینترنت ملی یا شبکه ملی اطلاعات یا تازهترین واژگان حکمرانی دیجیتال مانند اینترنت سفید در ایران مطرح میشود، ذهن بسیاری به سمت چین میرود؛ کشوری که توانسته ظرف دو دهه، مدل منحصر به فردی از حکمرانی سایبری اقتدارگرا با نام مشهور «دیوار بزرگ اینترنتی» بسازد. اما آیا واقعاً ایران در حال تکرار مسیر چین است؟ پرسشی پیچیده است زیرا شباهتهایی جدی وجود دارد، اما زمینهها تفاوتهای بنیادین دارند.
اینترنت سفید در واقع ترجمان تازهای از سیاست طبقهبندی دسترسی است. در این مدل، کاربران بر اساس موقعیت شغلی یا سطح تأیید امنیتی، دسترسی متفاوتی به فضای آزاد اینترنت دارند. مدیران و نخبگان علمی، یا بخشهای خاص رسانهای، اینترنت بدون فیلتر یا محدودتر دریافت میکنند؛ درحالیکه عموم شهروندان، از نسخه محدودشده یا فیلتر شده بهرهمندند. این ایده، بیشک بازتابی از همان سیاست چین است که از سالها پیش، دسترسی کاربران را در سه سطح: عمومی، نهادهای پژوهشی، و حاکمیتی تقسیم کرده است، الگویی که هدفش حفظ کنترل و کاهش ریسک جریان آزاد اطلاعات است.
ماهیت سیاستهای دیجیتال در چین
چین در دو دهه اخیر مدل حاکمیت سایبری اقتدارگر» را بنا کرده است. این مدل شامل سه ستون اصلی است:
کنترل زیرساختی کامل: مالکیت و مدیریت همه مسیرهای ورودی و خروجی اینترنت توسط دولت مرکزی
طبقهبندی دسترسی کاربران: سطوح متفاوت از دسترسی برای شهروندان، نهادهای دولتی، شرکتها و مراکز تحقیقاتی.
نظارت هوشمند و دادهمحور: استفاده از فناوری هوش مصنوعی برای رصد فعالیتهای آنلاین و فیلترینگ محتوای مورد نظر.
چین از این طریق توانسته است مسیرهای اینترنتی، پلتفرمهای داخلی، و حتی سیستم DNS و موتورهای جستوجوی مستقل از جهان غرب را در اختیار داشته باشد و بتواند با دقت میلیثانیه، دادهها را رصد و مسیرها را مسدود یا جهتدهی کند.
وضعیت و گرایش سیاستهای اینترنت در ایران
ایران در دهه اخیر در حوزه مدیریت اینترنت روندی مشابه را آغاز کرده است، اما با تفاوتهای ساختاری قابل توجه:
ایران زیرساخت فنی و اقتصادی تا سطح چین ندارد، لذا کنترل فیزیکی کامل بر مسیرهای اینترنت سختتر است.
اهداف رسمی سیاستگذاران، معمولاً با عنوان «صیانت از فرهنگ و امنیت فضای مجازی» یا «شبکه ملی اطلاعات» مطرح میشود.
پروژههایی چون شبکه ملی اطلاعات، الزام به استفاده از پلتفرمهای بومی، و اخیراً بحث اینترنت طبقاتی یا سطحبندی دسترسی، همگی از الگوی چینی الهام گرفتهاند، اما بیشتر در مرحله تقلید مفهومی هستند تا پیادهسازی کامل.
شبکه ملی اطلاعات در حال توسعه است، اما وابستگی به کابلها و درگاههای جهانی بالا است. سیاستگذاریها گاه از مسیر اجرایی عقب میمانند، و پلتفرمهای داخلی هنوز نتوانستهاند جایگزین جدی برای اکوسیستم جهانی شوند. از همینرو، آنچه در ایران امروز دیده میشود، نه اینترنت چینی کامل ، بلکه نوعی ترکیب کنترل نرم با فیلترینگ سنتی است و حالا با طرح اینترنت سفید، به سمت سطحبندی رسمی در دسترسی پیش میرود. بیشتر میتوان گفت ایران در حال اقتباس از منطق چین در کنترل اینترنت است - یعنی کنترل موازی، سطحبندی دسترسی، و بومیسازی محتوا - اما با محدودیتهای فنی، اقتصادی و سیاسی که مانع اجرای مدل چینی بهصورت کامل میشود.
پیامدهای اجتماعی و فنی
پیادهسازی اینترنت طبقاتی، اگرچه ممکن است از منظر امنیت سایبری توجیهپذیر باشد، اما اثر روانی و اجتماعی آن بزرگ است. وقتی دسترسی گروهی از شهروندان به منابع آزاد اطلاعات محدودتر شود، نوعی شکاف دیجیتال درون جامعه شکل میگیرد؛ شکافی که فقط فنی نیست، بلکه فرهنگی و اقتصادی نیز هست. در دنیایی که دانش و نوآوری از تعامل آزاد و جهانی تغذیه میشود، محدودسازی سیستماتیک ممکن است به کاهش بهرهوری و فرار نخبگان فناوری بینجامد. وضعیتی که چین با قدرت اقتصادی خود توانسته تا حدی کنترل کند، اما ایران هنوز از آن فاصله دارد.
در جمع بندی، میتوان گفت ایران در حال الگوگیری مفهومی از مدل حکمرانی دیجیتال چین است، ولی هنوز زیرساخت و توان اجرایی کامل آن را ندارد. اینترنت سفید اگر بهصورت رسمی پیاده شود، نقطه عطفی در مسیر این اقتباس خواهد بود؛ نه لزوماً به سمت پیشرفت، بلکه به سمت تمرکز بیشتر بر کنترل در مقابل اعتماد به توان خود کاربران.
پیشنهادی باخبر
تبلیغات


