آیا باید بیشتر درباره دیوگو ژوتا صحبت کنیم؟
مرگ ناگهانی دیوگو ژوتا همچنان سایهای سنگین بر تیم لیورپول انداخته و پرسش اصلی این است که آیا هنوز ابعاد واقعی تأثیر این تراژدی بر شرایط فنی و روحی تیم به اندازه کافی بررسی شده است؟
به گزارش ایلنا، در حالیکه هواداران در دقیقه ۲۰ هر بازی یاد او را زنده نگه میدارند، نتایج متزلزل این فصل نشان میدهد فقدان ژوتا فقط یک سوگ انسانی نبوده، بلکه اثرات جدی فوتبالی نیز به همراه داشته است.
در دقیقه بیستم تمامی مسابقات لیورپول، فارغ از نتیجه، سکوهای آنفیلد یکصدا سرود «Oh, his name is Diogo» را میخوانند؛ سرودی که پیشتر نشانه شور و شادی بود اما اکنون با غمی عمیق آمیخته است. ژوتا ۱۳۰ روز پیش همراه با برادرش در سانحهای در شمال اسپانیا جان باخت و پیراهن شماره ۲۰ او نیز برای همیشه بایگانی شد. این یادآوری همیشگی، نهفقط برای خانوادهاش که برای بازیکنان و کادر تیم، نقطهای است که هر بار ممکن است زخم را تازه کند.
لیورپول فصل را با هفت برد پیاپی آغاز کرد، اما در ادامه در ۱۰ بازی بعدی هفت شکست را تجربه کرد؛ روندی کمسابقه برای تیمی که فصل گذشته قهرمان لیگ برتر شده بود و تابستانی پرتلاطم را با صرف هزینهای بیسابقه پشت سر گذاشت.

غیبت ژوتا؛ درد مشترکی که تاکتیک و آمار قادر به توضیحش نیستند
هیچ تیم قهرمانی در تاریخ لیگ برتر با از دست دادن یکی از بازیکنان فعال خود مواجه نشده و طبیعی است که بار عاطفی این اتفاق بر عملکرد بازیکنان سایه بیندازد. اندک نیستند لحظاتی که بازیکنان با شنیدن سرود ژوتا، ناخودآگاه به چند ماه گذشته برمیگردند؛ یا زمانی که نیاز مبرم به گل دارند، به یاد بازیهایی میافتند که ژوتا تیم را نجات داد.
در فوتبال معمولاً همهچیز با تاکتیک و داده تحلیل میشود، اما «xG» هرگز نمیتواند «اندوه مورد انتظار» را اندازهگیری کند. همین باعث شده بسیاری از افراد نتوانند یا نخواهند درباره تأثیر واقعی این فقدان صحبت کنند؛ زیرا هر توضیحی ممکن است بهعنوان «بهانهتراشی» تلقی شود.
کودی خاکپو پیش از فصل درباره سوگ تیم صحبت کرده بود، اما اکنون کسی مایل نیست در میانه یک روند ضعیف، احساساتش را بازگو کند. ویرژجیل فندایک و اندی رابرتسون نیز فقط در چارچوب مصاحبهها به این موضوع پرداختهاند.

فشار نادیدهگرفتهشده روی فندایک و سرمربی
وین رونی اخیراً در پادکست خود مدعی شد لیورپول مشکل رهبری دارد و عملکرد فندایک پس از تمدید قرارداد افت کرده است؛ ادعایی که با واکنش تند کاپیتان لیورپول همراه شد. اما شاید رونی از تأثیر نبود ژوتا بر فندایک غافل مانده است؛ کاپیتانی که علاوه بر غم شخصی، باید دیگران را نیز سرپا نگه میداشت.
آرنه اشلوت، سرمربی لیورپول، نیز زیر ذرهبین هواداران قرار گرفته است. بسیاری از او بابت استفاده از فیفادی انتقاد کردهاند، بیآنکه توجه کنند شاید این وقفهها تنها فرصتی باشد که سرمربی برای بازگشت تمرکز خود در میانه چنین بحران احساسی در اختیار دارد.
مقایسه شده که کنی دالگلیش پس از فاجعه هیسل و حضور در دهها مراسم خاکسپاری، در نهایت زیر بار فشار از کار کناره گرفت و این نشانهای از اینکه است مدیریت یک تیم سوگوار چقدر دشوار است.

فصلی که از همان روز اول آغازش غیرعادی بود
ژوتا درست همزمان با شروع پیشفصل درگذشت. چند روز بعد در پرتغال به خاک سپرده شد و بازیکنان «هر زمان آماده بودند» اجازه داشتند به تمرین بازگردند؛ اما آیا واقعاً آماده بودند؟ بعید است.
این تراژدی حتی ورود خریدهای جدید تیم را نیز تحت تأثیر قرار داد. فلوریان ویرتز، جرمی فریمپونگ، میلوش کرکز و گئورگی مامارداشویلی درست زمانی پا به کمپ تمرینی گذاشتند که فضا کاملاً ماتمزده بود؛ تجربهای که میتوانست هر بازیکن تازهواردی را سردرگم کند.
بازی دوستانه مقابل پرستون حس یک سوگواری داشت و آغاز لیگ برابر بورنموث نیز پیوسته میان مقاومت، غم و خستگی نوسان میکرد. هنوز هم مشاور سوگ در باشگاه حضور دارد و کارکنان هر زمان بخواهند میتوانند از او کمک بگیرند.
در فاصله یک ماه پس از مرگ ژوتا، باشگاه همچنین دو عضو دیگر خود را نیز از دست داد: مت بیرد، سرمربی سابق تیم زنان، و جاناتان هامبل، مسئول تدارکات آن تیم. مجموعهای از فقدانهایی که اجازه نمیدهد روند «بازگشت به زندگی عادی» بهسادگی طی شود.

بازیها، خاطرات و فصلی که هرگز مانند قبل نخواهد بود
ژوتا بازیکنی بود که در مهمترین لحظات برای لیورپول گل زد. فصل گذشته مقابل اورتون و کریستال پالاس گلهای حساس او تیم را نجات داد. امسال لیورپول از اورتون عبور کرد اما مقابل پالاس شکست خورد؛ شاید همان نقطهای که روند افت آغاز شد.
پس از فیفادی، لیورپول پنج مسابقه نسبتاً قابل پیشبینی پیشرو دارد، اما دیدار ۲۷ دسامبر مقابل وولوز -باشگاهی که ژوتا پیش از انتقال به لیورپول در آن بازی میکرد- میتواند تلخترین لحظه فصل باشد.
پایانی که هنوز از راه نرسیده
این فصل برای لیورپول شباهتی به سالهای معمول ندارد. شاید ژوتا دیگر در زمین حضور نداشته باشد، اما رد حضورش در هر گوشه از این تیم دیده میشود؛ از رختکن گرفته تا دقیقه ۲۰ مسابقات. و شاید زمان آن رسیده باشد که درباره این اثر بزرگ، آشکارتر و صادقانهتر صحبت شود.


