تئاتر مقاومت؛ سلاح فرهنگی که داریم اما استفاده نمیکنیم/ اروپا چگونه با چند پیکر نمادین جهان را تکان میدهد؟
هنرهای نمایشی در جهان امروز نقش تعیینکنندهای در روایتسازی دارند. در ماههای و دو سال اخیر اروپا نشان داد که چگونه یک پرفورمنس ساده، با چند پیکر نمادین و یک چیدمان دقیق میتواند افکار عمومی را درگیر کند و موج رسانهای بسازد.
در ایتالیا گروههای فعال، دانشجویان و هنرمندان در میدانهای عمومی پرفورمنسهایی برگزار کردند که در آن بدنهای بیجان نمادین کنار هم قرار گرفتند، لباسهای کودکانه با رد خون روی زمین چیده شد و صدای ضبطشده گریه مادران فلسطینی در پسزمینه پخش شد. مردم عبور کردند، مکث کردند، عکس گرفتند و تصاویر این اجراها تنها در چند ساعت در رسانههای جهانی دیده شد.
در فرانسه هم پرفورمنسهایی دیده شد که فعالان در سکوت کامل روی زمین دراز کشیدهاند و نام کودکان کشتهشده را روی مقواهایی که کنار بدنشان گذاشته بودند نوشتند. این تصاویر بهقدری تأثیر داشت که شبکههای بزرگ خبری مجبور شدند درباره آن گزارش تهیه کنند.
در نروژ، گروهی از هنرمندان در مقابل پارلمان با بدنهای پیچیده در پارچه سفید، کف خیابان نشستند و سکوت چندساعتهشان به یکی از پر بازدیدترین محتوای آنلاین تبدیل شد. این کشورها فهمیدهاند که هنرهای نمایشی میتوانند بدون شعار، بدون هیاهو و بدون بودجههای سنگین، حقیقت را در برابر چشم مخاطب بگذارند و اجازه دهند نگاهها و قضاوتها تغییر کنند.
این نمونهها تنها اقدامات احساسی نیستند؛ اینها ضربههای فرهنگی هستند. روایتهایی که رسانهها نمیتوانند نادیده بگیرند. اروپاییها نشان داده که هنرهای نمایشی اگر درست طراحی و به موقع اجرا شوند، میتوانند قویتر از هر بیانیه سیاسی عمل کنند.
جنگ ۱۲ روزه؛ روایتی که باید دیده میشد اما نادیده ماند
در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، کشور ایران با حملاتی مواجه شد که در آن زنان، کودکان و مردم عادی درگیر شدند. تصاویر کودکانی که در تاریکی شب بیپناه ماندند، مادرانی که پیکر فرزندانشان را از زیر آوار بیرون کشیدند و خانوادههایی که در یک لحظه همه چیزشان را از دست دادند، اگر درست روایت میشدند، میتوانستند افکار عمومی جهانی را تحت تأثیر قرار دهند. حملهها ناجوانمردانه بود و هدف گرفتن مناطق مسکونی، حقیقت تلخی را نشان داد که حتی رسانههای جهانی هم نمیتوانستند آن را انکار کنند.
اما این تصاویر به درستی بازنمایی نشدند. صحنههایی که میتوانستند به پرفورمنسهای قدرتمند تبدیل شوند، در قابهای محدود و خاموش باقی ماندند. ایران میتوانست با تئاتر خیابانی، اجراهای چیدمانی و پرفورمنسهای زنده، روایت مظلومیت مردم خود را به شکلی اثرگذار به جهان نشان دهد. میتوانست در میدانها، دانشگاهها و فضاهای عمومی صحنههای واقعی از رنج زنان و کودکان شهید شده را بازسازی کند و صدای روایتش را به بیرون مرزها برساند. اما این اقدام انجام نشد یا اگر هم انجام شد، به شکل محدود، خام و بدون تأثیر رسانهای گسترده بود.
تأثیرگذاری زمانی اتفاق میافتد که اجرا به موقع باشد
تئاتر مقاومت، مانند هر ابزار رسانهای و فرهنگی دیگر، پنجره زمانی دارد. اجرا باید زمانی انجام شود که زخمها تازهاند، جهان درگیر خبر است و مخاطب در اوج حساسیت قرار دارد. اگر چند هفته یا چند ماه بگذرد، حادثه از مرکز توجه خارج میشود و اجرای نمایشی تبدیل به کاری تشریفاتی، خنثی و بیاثر میشود. در اروپا همه این پرفورمنسها دقیقاً وقتی انجام شدند که رسانهها در اوج پوشش اخبار غزه بودند. به همین دلیل توانستند تأثیر جهانی بگذارند.
اما در ایران اغلب اجراهای تئاتر در حوزه مقاومت دیر انجام میشود. وقتی موج رسانهای فروکش میکند و مخاطب دیگر آماده دریافت پیام نیست، یک اجرای خوب هم نمیتواند اثر موردنظر را خلق کند. این تأخیرها باعث میشوند ظرفیت عظیم هنرهای نمایشی هدر برود و فرصتهای طلایی برای ایجاد روایت به دشمن واگذار شود.
خطر بزرگ؛ اجرای بد علیه خود ما عمل میکند
یکی از مهمترین هشدارهایی که باید جدی گرفته شود این است که این نوع تئاتر اگر غیرحرفهای، عجولانه یا سطحی اجرا شود، میتواند دقیقاً برعکس نتیجه بدهد. اجرای ضعیف، طراحی خام، بازیهای غیرطبیعی یا چیدمانهای نامتناسب نه تنها پیام را منتقل نمیکنند، بلکه ممکن است باعث تمسخر شوند. چنین خطایی نه تنها تأثیر فرهنگی را از بین میبرد، بلکه حتی میتواند روایت ما را بیاعتبار کند.
در مسائل حساس مثل جنگ، شهادت کودکان و حملات غیرانسانی، هرگونه اغراق، تصنع یا اجرای شتابزده میتواند به سرعت علیه خود ایران عمل کند. جهان امروز بسیار دقیق و سختگیر به نمایشها نگاه میکند و اگر حس کند اجرای نمایشی ساختگی یا اغراقشده است، به جای همدلی، واکنش منفی ایجاد میشود. بنابراین تئاتر باید با دقت، ظرافت و دانش طراحی شود، نه با انگیزه سریع انجام دادن یک کار نمادین!
چرا با وجود ظرفیت بالا هنوز درست استفاده نمیکنیم؟
ایران تجربههای مهمی در تئاتر مقاومت دارد، اما این تجربهها به یک جریان قوی تبدیل نشدهاند. نبود برنامهریزی مشخص، کمبود تیمهای حرفهای برای اجراهای خیابانی، بیتوجهی به زمانبندی وعدم درک اهمیت رسانه در طراحی اجرا، از اصلیترین دلایل این ضعف هستند. بسیاری از حرکتها در حد یک اقدام نمادین باقی میمانند و هیچ پیگیری یا توسعهای پیدا نمیکنند. نتیجه این میشود که ما در میدان مهمی که میتوانیم روایت خود را بسازیم، میدان را خالی میکنیم.
جشنواره تئاتر مقاومت؛ شروع خوب، ادامه ضعیف
تئاتر خیابانی در جشنواره تئاتر مقاومت گاهی اجراهایی درباره جنگ، شهدا و مظلومیت مردم داشته است. اما چرا این اجراها ارتقا پیدا نمیکنند؟ چرا تجربههای موفق کوچک تبدیل به یک جریان ملی نمیشوند؟ مشکل اصلی اینجاست که اجراها بیشتر به عنوان یک «برنامه جشنوارهای» دیده میشوند، نه یک ابزار فرهنگی و رسانهای قدرتمند. این اجراها باید به رویدادهای شهری مداوم تبدیل شوند، نه اینکه در حد حرکتهایی محدود به چند روز جشنواره باقی بمانند.
اگر جشنواره تئاتر مقاومت بتواند گروههای حرفهای را آموزش بدهد، تیمهای چابک و آماده برای اجراهای فوری بسازد و به جای نگاه نمادین، نگاه عملیاتی به موضوع داشته باشد، میتواند مسیر کشور را در بازنمایی روایتها تغییر دهد. اما تا وقتی اجراها به شکل پراکنده و بدون پیگیری انجام شوند، تأثیر آنها محدود خواهد ماند.
تئاتر خیابانی؛ ابزاری فوری، ضربتی و بیواسطه
تئاتر خیابانی یکی از قویترین ابزارها برای بازنمایی واقعیت جنگ ۱۲ روزه است. این نوع تئاتر هزینه کم، سرعت بالا و قدرت رسانهای زیادی دارد. میتوان صحنهای از تخلیه اضطراری خانوادهها، صحنه حمله نیمهشب، چیدمان پیکر کودکان یا حتی بازسازی لحظههای گریه مادران را در محیط شهر اجرا کرد. این اجراها اگر درست طراحی شوند، میتوانند همان کاری را بکنند که اروپا برای غزه انجام داد؛ یعنی موج رسانهای و تحمیل روایت واقعی به مخاطبان جهانی را ایجاد کنند.
تئاتر در حوزه مقاومت تنها زمانی اثر دارد که جدی گرفته شود
تئاتر مقاومت یک ابزار تزئینی نیست. این هنر میتواند روایت ایران را در جهان مطرح کند و اجازه دهد مظلومیت زنان و کودکان در جنگ ۱۲ روزه دیده شود. اما این اتفاق تنها زمانی رخ میدهد که سه اصل زمان مناسب، طراحی حرفهای و اجتناب از اجرای سطحی رعایت شود.
اروپا با چند پیکر نمادین و بدون هیچ ابزار پیچیدهای توانست جهان را تکان دهد. پس ایران هم میتواند، اما تنها اگر این بار این ابزار بزرگ فرهنگی را جدی بگیرد، به موقع از آن استفاده کند و اجازه ندهد روایتهای واقعی، مثل همیشه، در سکوت گم شوند.
انتهای پیام/
پیشنهادی باخبر




