در رویداد۲۴ بخوانید:

عادی‌سازی بحران؛ نسخه جدید فرار از پاسخگویی؟ | برای قضاوت دولت دقیقا تا کی صبر کنیم؟!

علی‌اصغر شفیعیان، فعال رسانه‌ای نزدیک به دولت، قضاوت‌ها و نارضایتی‌های کنونی را عجولانه و بی‌انصافی خوانده است. استدلالی که بیش از دعوت به انصاف، تلاشی برای تعویق پاسخگویی و توجیه وضعیت امروز با ابزار نخ‌نمای «عادی‌سازی بحران» است.

پزشکیان

رویداد۲۴| توییت کوتاه، اما معنادار علی‌اصغر شفیعیان، فعال رسانه‌ای نزدیک به دولت، ناخواسته یک زخم کهنه را دوباره باز می‌کند؛ زخمی به نام «عادی‌سازی بحران». مدیر مسئول انصاف نیوز قضاوت‌ها درباره عملکرد دولت را عجولانه و به دور از انصاف خوانده و نوشته است: «بخشی از «اصلاح‌طلبان» و «اصولگرایان» عجولانه دنبال نمره دادن به دولت‌اند.» او در ادامه با مقایسه وضعیت دولت‌های پیشین در سال دوم فعالیت خود نوشته است: «پاییز سال دوم دولت خاتمی، اوج قتل‌لهای زنجیره‌ای بود و هنوز گره‌ای دیپلماتیک باز نشده بود. پاییز سال دوم دولت رئیسی، بحران ۱۴۰۴ بود و تورم هم یک ذره کنترل نشده بود».

او نتیجه می‌گیرد که «قضاوت، بی مقایسه‌ی عادالانه، بی‌انصافی‌ست»!

آقای شفیعیان، اما این نکته را در نظر نگرفته که مقایسه مکانیکی و بی‌زمینه، همیشه خطاست. ضمن اینکه بعد از متهم کردن منتقدان به بی‌انصافی هیچ سرنخی نداده که برای قضاوت درباره عملکرد دولت دقیقا تا کی باید صبر کرد؟!

سؤال اصلی، اما این است که استدلال‌هایی از جنس آنچه شفیعیان نوشته، می‌تواند نقش سپر دفاعی ناکارآمدی را ایفا کند؟ اگر این وضعیت هنوز «بحران» نیست، پس بحران چیست؟

توییت شفیعیان

دقیقاً باید چه اتفاقی بیفتد تا بپذیریم که اوضاع از وضعیت «قابل توجیه» خارج شده است؟ مثلا نرخ دلار به چند هزار تومان برسد یا سکه کدام رکورد تاریخی را بشکند؟ چند دهک دیگر از طبقه متوسط باید به زیر خط فقر سقوط کنند؟ یا چند ساعت خاموشی برق در تابستان و قطع آب در پاییز باید تکرار شود تا بپذیریم که دیگر نمی‌شود به بهانه اینکه دولت‌های قبلی هم موفقیت قابل اعتنایی نداشته‌اند، صورت‌مسئله را پاک کرد؟

آیا غیر از جنگ، هنوز سناریوی هولناک‌تری مانده که رخ دهد تا بگوییم «شرایط خاص است»؟

توجیه با تاریخ، فرار از مسئولیت امروز است

مشکل اینجاست که بخشی از حامیان دولت، ناخواسته در حال بازتولید همان ادبیاتی هستند که سال‌ها نقدش می‌کردند؛ این‌که بگویند «گذشته هم بد بوده»، این‌که هر انتقادی را با یادآوری یک بحران قدیمی خنثی کنند و این‌که مسئولیت امروز را در سایه خطا‌های دیروز پنهان کنند.

مردم، اما با «گذشته» خرید نمی‌کنند، اجاره نمی‌دهند و قبض آب و برق‌شان را تسویه نمی‌کنند. جامعه با «امروز» زندگی می‌کند؛ با قیمت امروز، با حقوق امروز و با نااطمینانی امروز.

دولتی که با شعار گفت‌و‌گو، عقلانیت و ترمیم شکاف دولت–ملت روی کار آمد، حالا بیش از هر چیز زیر فشار انتظاراتی است که خودش در جامعه ایجاد کرد.

وقتی شخص رئیس جمهور در سخنرانی‌ها به‌جای پاسخگویی به انتظارات مردم، در نقش اپوزیسیون ظاهر شده و ذکر مصیبت می‌گوید، وقتی کابینه دولت روز به روز از جریان حامی خالی و به جریان سیاسی رقیب واگذار می‌شود، وقتی ساده‌ترین وعده‌های انتخاباتی روی زمین مانده و رسانه‌های نزدیک به دولت اغلب سرگرم هشدار به عاقبت رویه کنونی هستند، یعنی زنگ خطر مدت‌هاست که به صدا درآمده است.

مردم دیگر دنبال مقصر نیستند، دنبال راه‌حل‌اند

آقایان مسئول و حامیان رسانه‌ای آنها، اما به این مهم توجه ندارند که این جامعه دیگر حوصله دعوای «چه کسی بدتر بود» را ندارد. مردم نمی‌پرسند دولت قبل چه کرد؛ می‌پرسند این دولت چه می‌خواهد بکند؟ نمی‌پرسند تحریم مقصر است یا گذشته؛ می‌پرسند برنامه امروز چیست؟ و اگر پاسخ روشنی نباشد، مقایسه نکردن هم دیگر کمکی نمی‌کند.

قیاس دولت‌ها ساده‌انگارانه‌تر از آن است که تصور کنیم می‌توان از طریق آن زمان خرید. بله، هر دوره بحران خاص خودش را داشته، اما تبدیل این گزاره‌ها به سپر دائمی دفاع از وضع موجود، خطرناک است؛ هم برای دولت، هم برای سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان، و هم برای اعتماد عمومی.

پیشنهادی باخبر