کارکردش در این سالها، تزریق پول به باشگاه مورد علاقهاش بوده. مثلا وقتی بازیکنی ۱۵میلیارد قرارداد میبسته، این هوادار دست به جیب هم ۳میلیارد تومان دیگر روی آن میگذاشته تا آقای ستاره راضیتر باشد. اینطوری قوانین مربوط به سقف قرارداد و سقف بودجه هم دور زده میشد، چون اساسا گزارش این خاصه خرجیها به جایی نمیرسید.
کمکم اما همه چیز همینقدر شیرین نماند. قاعدتا چیزی به اسم پول بلاعوض در دنیا نداریم و هر کسی با هر میزان علاقه و ارادتی، وقتی در این ابعاد هزینه میکند، به تدریج صاحب توقعاتی هم میشود. اینکه او در این سالها واقعا چه انتظاراتی داشته را هیچکس دقیقا نمیداند، چون همه چیز پشت پرده است. با این حال راست یا دروغ، همیشه انبوهی از حرف و حدیثها در این زمینه وجود داشته و هر اتفاق نامطلوبی که رخ داده، آن را به همین هوادار نسبت دادهاند.
آمد و شد مربیان و مدیران، حفظ یا جذب بازیکنان، عدم استخدام برخی ستارهها و... خلاصه برگ هم که در پرسپولیس زمین میافتاد، میگفتند به خواست هوادار متمول بوده! در همین تابستان و زمانی که امید عالیشاه تا یک قدمی جدایی پیش رفت، شایعات بسیار قوی وجود داشت در مورد این که همین هوادار خارجنشین خواستار جدایی کاپیتان شده. همینطور به طور مداوم، ادامه حضور سروش رفیعی در تیم و بازی کردن او به اراده همین فرد نسبت داده شده و البته خیلی چیزهای دیگر.
فصل گذشته درست همین روزها، وقتی تیم گاریدو از ریل خارج شد و مربی اسپانیایی پرسپولیس با بعضی ستارگان تیم به مشکل خورد، این زمزمه وجود داشت که چون هوادار متمول از او خوشش نمیآید چنین فضایی ایجاد شده است. خب البته استوریهای عجیبی هم منتسب به صفحه شخصی این هوادار ویژه منتشر میشد که نشان میداد او دل خوشی از گاریدو ندارد.
به این ترتیب افکار عمومی میتوانست مشکوک باشد به این که وقتی بازیکنی به طور زیرمیزی از این فرد پول میگیرد، ممکن است به صورت عمدی یا سهوی در جهت خوشایند او حرکت کند و مثلا فضای تیم را به هم بریزند. از قضا دقیقا همین اتفاق هم رخ داد و تیمی که از ۶ بازی اول ۱۴ امتیاز گرفته بود، به شکل ناگهانی از هم پاشید و تا پایان فصل هم درست نشد.
فارغ از اینکه چه سهمی از شایعات در مورد مداخلات هوادار متمول درست باشد، به نظر میرسد این یک معادله سراسر زیان است که همه در آن بازندهاند. شاید زمانی که پرسپولیس پول نداشت، کمکهای مالی چنین هوادارانی میتوانست گره از کار تیم بگشاید، اما امروز که به هر حال سرخابیها واگذار شدهاند و حرف از هزینهکرد ۱۵۰۰میلیاردی برای یک فصل در اردوگاه سرخهاست، طبیعتا نیازی به این پولهای جانبی نیست.
پس چرا هم شأن باشگاه باید پایین بیاید و مجموعه به این بزرگی به سمت یک فرد حقیقی دست نیاز دراز کند و هم برای او در قبال این مخارج توقعات آنچنانی به وجود بیاید؟ از آن طرف خود هوادار به اصطلاح متمول هم ضرر میکند؛ هم پول میدهد و هم درست یا غلط همه خرابکاریها را به او منتسب میکنند. کاش این رابطه قطع شود و استاد هم مثل همه هواداران غیرمتمول، صرفا در دل برای تیم محبوبش آرزوی موفقیت کند!


